چگونه بازیگر شویم (۱۸۴) /اصول اولیه یک بازیگری دراماتیک
- بازیگری یکی از مشاغل محبوب در سطح جهان محسوب میشود، بازیگری فارغ از شهرت و ثروتی که ممکن است برای فرد بازیگر به همراه داشته باشد، جهانی است که میتوان در آن ایفای نقش در قالب شخصیتهای مختلف را تجربه کرد.
در این بین اکثریت مواقع بازیگری به عنوان یکی از مشاغل سخت جهان محسوب میشود، شاید از دور برای بسیاری اینکه بازیگری اتفاقی سخت باشد، قابل لمس نباشد اما اگر به صورت اصولی و به مفهوم واقعی به بازیگری نگاه کنیم، این هنر به واقع به تمرین، مطالعه، شهود و مطالعات فراوانی نیازمند است.
زبان مستلزم چه چیزهایی است؟
۱. ما از گفتار- آواها جهت انتقال معنا (اعم از احساسات و عواطف)، مقصود و گرفتن نتیجه استفاده میکنیم. تلاش برای آموزش یک روش مکانیکی و پر از تکنیک و یا به اصطلاح "صحبت کردن طوطی وار" به بازیگر کای بسیار عبث و البته ساده خواهد بود. گفتار قسمتی هر چند کوچک از زبان است و زبان به همراه سکوت تنها رویکردهای جامع هستی هستند.
۲. درک کردن پیش از صحبت کردن به وجود میآید. به عنوان یک قانون، بازیگر بیشتر از آنکه بیان میکند باید درک کند. بنابر این وقتی گرامر و فن آوا را میآموزیم باید سعی کنیم درکمان رشد پیدا کند. کلید رشد درک آوا، استفادهی متمرکز از حس شنوایی در پیرامون است.
۳. "زبان" چیزی فراتر از کلمههاست. ما باید بیاموزیم که چطور کلمههای نوشته شده و یا ساخته و پرداختهی خود را در گرامر لازم کنار هم بچینیم و جملههای در شأن بیان درونیات و نیتهامان به جامهی آوا درآوریم. این کار سخت و طاقت فرسایی است، اما وقتی بازیگر آن را یاد گرفت میتوانید خواستههایش را بسیار راحتتر در خصوص بهره وری درست از آواها و به مدد تکنیکهای متعدد استخراج و بیان کند.
۴. تصور اینکه فکر کردن بدون زبان وجود داشته باشد مشکل است. در حقیقت ما اغلب با صدای بلند فکر میکنیم. استفاده از کلمات برای نامیدن اشیا در به خاطر آوردن آنها به ما کمک میکند. در قسمتهای مختلف تمرینهای پیشانقشی و حتی در زمان تمرین بر روی نقش یا اشیا پیرامون آوا و گفتار داشته باشید و آنها را به صدا درآورید. این زبان با شناخت بهتر ما در هر لحظه همچنین به ما کمک میکند که به اعمال روزانهی خودمان نیز نظم بدهیم و به طور منطقی فکر کنیم.
۵. زبان حتی کمک میکند که آنچه بر ما میگذرد را نشان دهیم زبان به بازیگر کمک میکند روی عملی که انجام میدهد متمرکز شود.
۶. از طریق زبان بازیگر یاد میگیرد که با سایر عناصر بازی و فضا ارتباط برقرار کند و مورد قبول آنها واقع شود. آنها میآموزند گوش بدهند و به موقع در مقابل آن صحبت کند. در واقع قسمت مهمی از داد و دهش صحنه از طریق زبان به انجام میرسد.
۷. نقطهی مقابل زبان سکوت است. اگر بازیگر سکوت را نفهمد به هیچ عنوان در باور پذیر کردن تکنیکهای آوایی برای انتقال زبان موفق نخواهد شد.