در سومین روز جنگ تحمیلی چه گذشت؟
- فارس نوشت: نیروی زمینی ارتش هنوز توان دفاع نداشت؛ جابهجایی لشکرهایی که نیروهایشان ناقص بودند به این راحتیها نبود. تعداد نیروهای برخی لشکرهای ارتش آن موقع کمتر از نصف تعداد رسمی بود و این یعنی کمبود نیروی متخصص و کارآزموده در رشتههای مختلف رزمی و لجستیکی. تجهیز ادوات و حمل و نقل زمینی و هوایی هم الزاماتی داشت که در آن شرایط دستیافتنی نبود. چگونه باید با یورش زمینی بعثیها مقابله کرد؟ کسی نمیدانست.
در سومین روز نبرد، سرپلذهاب و قصر شیرین محاصره و مهران اشغال شده بود. تا بعدازظهر سرپل ذهاب هم اشغال شد. به دانشکده افسری نیروی زمینی ابلاغ شد که گردانهای رزمی تشکیل دهد تا برای دفاع اعزام شوند. حدود ۸۰۰ دانشجوی نظامی و درجهدار آماده و با سلاحهای انفرادی نظیر مسلسل و تیربار و آرپیجی تجهیز شدند تا روز بعد با هواپیما به اهواز منتقل شوند، اما معلوم بود این اصلاً کافی نیست.
ایران چه کاری میتوانست انجام دهد؟ مردم جوابش را یافتند. شتافتند به سمت پایگاههای ارتش و سپاه به دنبال اسلحه. خیلیها اسلحه گیرشان نیامد و رفتند به سوی عراقیها با اسلحه شکاری و تفنگ برنو و حتی داس و بیل. همین هم شد رمز پیروزی.
عشایر و بسیاری از مردم شهرهای غربی ایران از همان نخستین روزهای جنگ آماده نبرد شدند
ارتش بعثی و جنگ در کوچهها!
تحلیلگران نظامی مقاومت مردمی در برابر ارتش بعث را مهمترین دلیل ناکامی صدام برای اشغال سریع ایران میدانند. از نظر تئوریهای نظامی و بر اساس میزان آمادگی و تجهیزات رزمی، ارتش عراق توان اشغال ایران را داشت، ولی صدام این جای کار را نخوانده بود و اگر خوانده بود، کور خوانده بود!
حالا این مقاومت مردمی چگونه بود؟ اول، جنگ در حاشیه شهر بود و خیلی زود جنگ شهری شد؛ جنگ کوچه به کوچه و خانه به خانه. یعنی درست همان نوع جنگی که ارتش بعثی دوست نداشت؛ دوست داشت زود پیشروی کند و به تهران برسد! صدام هم روز قبلش به خبرنگاران وعده داده بود که جواب باقی سوالها را حداکثر یک هفته دیگر در مصاحبه بعدی در تهران خواهد داد!
در خرمشهر نبرد ابتدا در حاشیه شهر بود، اما خیلی زود جنگ کوچه بهکوچه آغاز شد
درگیریهای گسترده در غرب و جنوب
در سومین روز جنگ، معلوم شد نیروی مردم زیاد است؛ در خرمشهر مقاومت حدود ۳ هزار نفر افراد غیرنظامی موجب شد برنامه دشمن برای اشغال خرمشهر و محاصره آبادان و در نهایت اشغال سریع اهواز ناکام بماند. زنان هم تفنگ بهدست به میدان آمده بودند و تکاوران ارتش، هدایت و آموزش مدافعان شهرها را برعهده داشتند. مشکل اصلی همچنان کمبود سلاح و مهمات بود. خرمشهریها در کوچهها و خیابانها سنگر ساختند و با کوکتلمولوتف از شهرشان در برابر هجوم تانکها دفاع کردند. دشمن با آتش توپخانه و نیروی هوایی خرمشهر و آبادان را میکوبید و با این حال نیرویهای ارتشی و سپاهی مستقر در آبادان با کمک مردم، چند تانک عراقی را منهدم کردند و جلوی پیشروی دشمن را گرفتند.
مدافعان شهرها جلوی پیشروی سریع ارتش بعثی را گرفتند و نقشههای صدام بههم خورد
آن روز حملات هوایی شدت گرفته بود؛ مخازن نفت پالایشگاه آبادان دچار حریق شد و خبرهایی رسید از اینکه به چند شهر از جمله بوشهر، همدان، کرمانشاه، ارومیه و تبریز حمله هوایی شده و خسارات مالی و جانی به جا گذاشته است. در میانه این حملات، پدافند هوایی ایران هم چند میگ عراقی را انداخت تا هواپیماهای عراقی با آسودگی سمت خانه و کاشانه مردم راه نیفتند.
در خلیج فارس به یک کشتی ایرانی حمله هوایی شد و نیروی دریایی هم یک کشتی عراقی را غرق کرد. علاوه بر آن نیروی دریای به بندر البکر عراق هم حمله کرد و اسکلههای آن را از کار انداخت.
از هویزه خبرهایی درباره درگیریهای گسترده و آتش توپخانه سنگین مخابره میشد و در آبادان حمله هوایی به محل برگزاری جلسه فرهنگیان بیش از ۲۰ شهید برجا گذاشت؛ روز دوم مهر بود و معلمان و اهالی مدرسه جمع شده بودند تا تصمیمی بگیرند درباره اینکه در این وضعیت ناامن محصلان چگونه باید سر کلاسها بروند.
ارتش بعثی پیشتر «میمک» در ایلام را هم اشغال کرده بود و به دلیل اهمیت استراتژیک این منطقه خبر اشغال را هم وزارت دفاع عراق رسما اعلام و تایید کرده بود. نیروهای مردمی در روز دوم مهر در منطقه میمک به بعثیها حمله کردند و اسیر هم گرفتند؛ نخستین اسرای نیروی زمینی عراق آن هم فقط ۳ روز پس از شروع جنگ.
نخستین گروه اسرای عراقی که در روز سوم جنگ به اسارت درآمدند
سخنان امام (ره) در آن روز سخت و تلخ
امام (ره) که در روز اول جنگ، پیام ایستادگی و قدرت ایران را به جهانیان داده بود و در روز دوم جنگ همه را به اطاعت از شورای فرماندهی و برخورد با شایعهسازان فراخوانده بود در سومین روز جنگ نیز سخنانی خطاب به ملت عراق بیان کرد که در آن روز سخت و تلخ، دلهای ایرانیها را گرم کرد به تفاوت آشکار میان ایمان و الحاد: «ملت شریف و مبارز و مسلمان عراق، ارتشیان رزمنده، افسران و درجهداران و سربازان مسلمان عراق، کارگران و کارمندان مسلمان عراق! شما همه از نزدیک جنایتها و خیانتهای حزب کافر بعث را دیده و میبینید. شما تلخی حکومت کافر بعثی را چشیدهاید. شما میدانید که صدام حسین و رفقای کافر او تابع «میشل عَفْلَقْ» ملحد و نوکر چشم بسته صهیونیسم و امپریالیسم به امر اربابان جهانخوار خود به ایران و ملت ایران ـ که با اللّهاکبر و پشتوانه اسلام عزیز کفار را از میهن خود راندند ـ حمله نموده و بیرحمانه برادران ایمانی شما را به قتل میرسانند. شما میدانیدکه این جنگ بین ایران و بعثیهای عراق، جنگ بین اسلام و کفر و قرآن کریم و الحاد است... شما برادران عراقی باید بدانید که برادران ایرانی شما اکنون در حال آمادهباش هستند و هر وقت که لازم باشد با بسیج عمومی، مخالفین با اسلام را سرکوب میکنند.»
آن روز امام (ره) در مقابل کبر، پرچم تکبیر برافراشت و آن باور را که ایرانیها داشتند، اقامه کرد؛ باور به «اللهاکبر» را.