«دوستان کمدی» روایتی از تقابل سرمایه داری و فقر
- نمایش «دوستان کُمدی» به کارگردانی امیر محمد ابراهیمی این شبها در تالار اصلی تماشاخانه مولوی روی صحنه رفته است. علی قانعی، صبا پویشمن، عباس صابری، مهشید آقا خانی از جمله بازیگرانی هستند که در این اثر به ایفای نقش پرداخته اند.
«دوستان کُمدی»، نوشته گابور روسو فرانسوی است که به وضعیت انسان امروز، در تصرف مصرف و کالاییشدن هر چیزی که در زندگی با آن مواجهاست، میپردازد.
تقابل خانوادهای خرده بورژوا با زوجی از طبقه ضعیف و پرولتاریا که هردو محصول نظام سرمایهداری و جهان مبادلات آزادند و آنقدر در این عرصه غرقشدهاند، که حتی به خرید و فروش دوست رسیدهاند. به هرچیزی به شکلِ کالایی نگاه میکنند که باید مصرف شود و نیازهای دلخواه آنان را برآورده کند. چنانکه روابط انسانی و ارزشهای غیرمادی مانند دوستی نیز دراین دنیای مدرن، تبدیل به کالاهایی شدهاند که در فروشگاه عرضه و میتوان آنان را در سبد خانوار، خریداری کرد.
دنیای مدرنی که با هجمههای وسیعی از گسترش پوچگرایی، معنایی برای انسان امروز ندارد تا او را به آن دلگرم کند، حتی عشق و کانون خانواده نیز ماهیت و هویتِ امید بخشش را از دستداده و برای ادامهی آن نیازمند دستاویزهای دیگریست.
طبقه بورژوا با ابتلا به لختی و تنآسایی، در فقدان نیروی محرکه و خلاقیت اندیشهورزی، دامنه خوشیها و تقاضاهایش چنان وسعتی میگیرد که برآوردن آنها از کالاهای روزمره و بازارهای محلی بر نمیآید و در نتیجه امیالِ خود را در جهتِ ابعاد بزرگتری گسترده میکند که شامل مصرفِ کالایی هنر، ادبیات، ورزش، افراد فرودست و حتی یکدیگر نیز میشود. او میخواهد به هرنحوی سرگرم و سرخوش باشد، ولو اینکه هرچیزی را به ابتذال بکشاند و یا از معنا تهیکند.
داستان حول زوج نسبتا مرفهی میچرخد که از زندگی تنگاتنگ زناشویی خود خسته شدهاند و تصمیم میگیرند رابطهی خود را با خرید دوست از فروشگاه، که یک زن و شوهر جوانند، درمان کنند؛ و از آنها بهعنوان دوستانی که سرگرمشان میکنند، بهرهببرند؛ و چنانکه در قرارداد خرید ذکرشده، تنها کُمدی برای اقامت شان کافیست، فضایی که جای درازکشیدن یک نفر را دارد. با اینحال، افراد زیادی که دچار فقر مالی و بیخانمانی هستند، ترجیح میدهند دوستان کُمدی باشند تا آوارگان بیسرپناهِ خیابانی، حتی اگر از باقیمانده غذای صاحبانشان تغذیه کنند.
روابط این دو زوج، نمونهی بارزی از تسلط سرمایهداری و هجوم مناسباتِ کالایی و شیءشدگی انسانها، همراه با بهرهکشی طبقه مرفهتر جامعه از قشر فرودستیست که برای ادامه بقا نیازمند واردشدن به این چرخهی مصرفشدن است. تا حدی که بردگی و مطیعبودن را زیر پوشش دوستی پذیرفته و عمل میکند.
با اینحال همانطور که پیشتر مارکس نیز اشاره کرده است، انقلابها از طبقهای که تحت بهرهکشی و انقیاد واقعشده، آغاز میشود. اما در جهانی که تا بن استخوان در تجارت جهانی، پول و اقتصاد، غرق و مضمحل شده است، انقلابها هم منجر به شکستند. گی و ژولیت، دوستان کمدی، با اینکه تمام تلاششان را برای جلب رضایت صاحبانِ خود میکنند، اما پس از مشاجره و احساس حقارت، تصمیممیگیرند که آنها را بکشند و مالک داراییهایشان شوند، نقشهاشان به دلیل وجود میکروفن در کمد، لومیرود و ژاک و اودیل آنان را به فروشگاه پس میدهند با آنکه میدانند که سرنوشت آنها به دستگاه پرس ختم میشود. همدردی، نوعدوستی و انسانیت نیز از جمله مواردیست که نمایشنامه به فروپاشی آن در دوران معاصر اشاره میکند.
دوستان کمدی با معانی عمیق و امروزی و طنز درونی خود، و جذابیتهایی که نو و خلاقانه طرحشده، دارای ویژگیهای ممتازیست که با اجرایی خوب، میتواند مخاطب را تا پایان همراه نگهداشته و راضی روانه کند. با این حال اجرای پیش رو، دارای نواقصیست که همپای متن حرکت نمیکند و از افت و خیر زیادی برخوردارست.
طراحی صحنهی مینیمال و خالی، هرچند با ضربدرهایی میزانسن و نقاط ثقل را نشان میدهد، اما فاقد جذابیت بصری لازم برای حفظ ۸۰دقیقه گیرایی و تداوم ارتباط تماشاگر با صحنه است. گرچه به نظر میرسد کارگردان با چنین تصمیمی، در نظرداشته سویههای کمیک و سورئالی به متن بدهد؛ که همین بهرهگیری از فرمی مینیمال، آنرا فاقد عمق لازم کرده، و ریتم را بارها دچار نوسان میکند و از اواسط نمایش، بنوعی کشدار و کسالتبار میشود.
به ویژه صحنهی آوازخواندن، و یا تکرار مکرر برخی بخشها، که هیچ بار کاربردی منحصری ندارد، به وضوح اضافی و قابل کوتاهترشدن است. بازیها در بخشهایی یکدست نیست و انسجام جمعی خود را از دستمیدهد، و مکثهای بیمورد دارد، اما درمجموع و باوجود حجم دیالوگها، قابلقبول است. به ویژه صبا پویشمن، در ایفای نقش اودیل موفق و جاافتاده است.
دوستان کُمدی، با انتخاب متنی نو، با تمام تلاشی که دارد، بدلیل ضعف در دراماتورژی و زمانبندی نامناسب، دچار افتی روشن است و بارها با حفرههای متعدد در اجرا و حتی وقفههای کارگردان، ریتم خود را از دست میدهد، کشدار و خسته کننده شده و جذابیت لازم را تا پایان حفظ نمیکند و حتی از جایی بهبعد، انرژی اولیهی خود را نیز از دست میدهد. با این وجود در شرایط محدودیتهای نمایشی با حضور بیماری اپیدمی کرونا، تلاش گروه قابل تقدیر بوده و تماشای آن برای علاقمندان تئاتر، خالی از لطف نیست.