«آتون نامه»؛ داستانی در مورد شکل گیری سقاخانه اسمال طلایی
- محمداسماعیل حاجی علیان دست به نوشتن رمانی درباره این شخصیت دوستداشتنی در تاریخ مشهد و حرم «امام رضا (ع)» زده و پردههای ابهام را از چهره این شخصیت زدوده است.
حاجی علیان، نویسنده رمان «آتون نامه» درباره این کتاب گفت: این رمان با تکنیک نامهنگاری نوشته شده است. ۱۰ نامه بین اسمال طلایی و خواهرش زبیده در طول جنگ ایران و روس، دوره فتحعلی شاه ردوبدل میشود. زندگی این سردار و اوضاع ایران در آن دوران پرآشوب، محور این رمان حماسی است.
وی افزود: عباس میرزا برای اولین بار دارد ارتش ایران را آموزش نظامی میدهد که برای آموزش از مستشاران فرانسوی و انگلیسی استفاده میکند. میتوان گفت فضای این جنگ فضای غالب رمان است.
این نویسنده درباره فرم استفاده شده در این رمان اظهار کرد: در این اثر از فرم نامهنگاری استفاده شده که نمونه نامههای عاشقانه در تاریخ ادبیات زیاد داریم. از این فرم برای بهتر نشان دادن فرآیند و همچنین برای نشان دادن علاقه و ارتباط مناسب بین خواهر و برادر و مفهوم خانواده در رمان استفاده شده است.
حاجی علیان ابراز کرد: صیانت از سرزمین اولین آیتمی است که در «آتون نامه» به آن پرداخته میشود. ضمن اینکه همزمان با صیانت از سرزمین، صیانت از خانواده را هم پیش میبریم که افراد برای زنده نگه داشتن نام و آبرو و شرف خانواده چه تلاشها و چه فداکاریهایی را باید انجام دهند که این دو محور اصلی داستان است.
وی درباره دلیل نامگذاری این رمان با عنوان «آتون نامه» توضیح داد: رستمالحکما جزء یکی از کتابهایی است که در دوره تاریخ فتحعلیشاهی نوشته شده؛ در آنجا ذکر شده به کسانی که به دختران آموزش میدادند «آتون» میگفتند و خواهر اسماعیل، زبیده خاتون «آتون» بوده است. به دختران بافتن، سوزندوزی و تزئینات زندگی زنانه آموزش میداده است. به این خاطر لقبی که اسماعیل برای خواهرش در نظر گرفته و در رمان هم راجع به آن صحبت میشود. نامهها و مراسلاتی که بین اسماعیل و خواهرش رد و بدل شده یعنی «آتون نامه» را به عنوان نام رمان انتخاب کردم.
این نویسنده بیان کرد: «آتون نامه» شرایط شکلگیری شخصیت در اوضاع بحرانی جنگ و ارتقای شخصیت و تحول شخصیت را طی میکند. همزمان شرایط اجتماعی را که محمل بروز این شخصیتها میشود را بررسی میکند و از این منظر اتفاقات ویژهای را رقم میزند. ضمن اینکه با فرهنگ یک قوم به اسم «تنگهسر» بیشتر آشنا شده و مردمش را بیشتر میشناسیم.
حاجی علیان ضمن بیان این نکته که تاریخ دغدغه من است، خاطرنشان کرد: تحقیقات قبل از نگارش «آتون نامه» حدود چهار تا چهار و نیم سال طول کشید و در این حوزه من خیلی از کتابهایی را که راجع به این دوره و جنگ ایران و روس نوشته شده بودند، مطالعه کردم. حتی برای مشی نگارش نامهها، از کتابهایی مثل «منشآت قائم مقام» خیلی استفاده کردم و این کار علاوه بر آنکه عنصر خیال در آن حرف اول را میزند، اما از مستندات تاریخی بسیاری برخوردار است.
در بخشی از این رمان تاریخی آمده: «تو باشی لبت به لبخند باز میشود؟ کسی که تا چند لحظه قبل با تو میگفته: «این جنگ لعنتی اگر امروز تمام بشود، فردا شبش عروسی میگیرم، چه عروسیای اسماعیل!... از همین الان دعوتی!... اگر ساقدوشم نباشی، پیش آدمهای زنم با چی پُز بدهم؟... ساقدوشم میشوی؟!»
نمیخواستم زبانم تلخ و گزنده باشد، هیچ معنا و مقصودی نداشتم، وقتی این حرف از دهانم بیرون پرید: «بُزک نمیر بهار میاد... کُمبزه و خیار میاد!»
مرادعلی فتیله را روشن کرد و گفت: «برو آن طرفتر اسماعیل!... نمیخواهم ساقدوش کج وکول داشته باشم»
من که عقب میرفتم، انگار کسی از پشت، پُر زور، هُلم داد یا پشت اسب ایستاده باشم و اسب با دو سُمش آنچنان جفتکی حوالهام کرده باشد تا نفسم ببُرد، پرت شدم با صورت روی زمین. گمان بُرده بودم کار مرادعلی است و طعنه کلامم را پاسخ داده، عصبـی جوشی، بلند شدم و خودم را تکانده نتکانده، گفتم: «توی عزاتم حلوا خیرات نمیکنم، چه رسد به...» برگشتم. زبانم بند آمد. مرادعلی نبود که من شماتتش کنم.»