مدرسهای به وسعت یک پرچم
از جاده اقلید فارس که به سمت شیراز میروی در منطقه سرحدات چهار دانگه چادرهای عشایر قشقایی خودنمایی میکنند. در میان سفیدی چادرها صدای آقای معلم سکوت دشت را میشکند. دخترها و پسرهای کوچ نشین با ماسکهایی که چهرههای آفتاب سوخته شان را پنهان کرده، روی گلیم ساده دو زانو نشستهاند و چشمهای درشتشان را به تخته سیاه دوختهاند؛ باوقار و متانتی که ریشه در اصالت قومی شان دارد. گاهی زوزه موتور و ماشین یا آواز خروسی میشود بهانهای برای گرداندن سر به سمت صدا و خندههای کودکانه. کلاسی به وسعت یک دشت. نه از ظواهر مدرسه شهری خبری است نه موبایل و تبلت آموزش مجازی. کرونا هم نتوانسته در عزم معلم دوست داشتنی بچهها رخنه کند و فداکارانه کیلومترها راه را طی میکند تا کودکان عشایر را در راه رسیدن به آرزوهایشان همراهی کند آرزوهای سبز، سفید و سرخ، به رنگ ایران.
ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *