گرهی که باز نمیشود!
- موضوع کوچک و بی اهمیتی نیست، هر خانوادهای به نوعی با این مشکل روبرو است، اما راه چارهای نمیتوانند برای آن بیابند.
مسئولین هم خود را پای کار نشان میدهند، اما یا کاری از دستشان بر نمیآید یا این که نمیخواهند کاری انجام دهند.
ازدواج و تشکیل خانواده از مهمترین دغدغههای هر جامعهای است، ماندگاری آن نیز مهمترین بخش از مقوله ازدواج است.
افزایش تعداد طلاق و کاهش ازدواج نشان دهنده اوضاع بد اقتصادی است.
در واقع یکی از مهمترین عوامل اصلی افزایش طلاق و کاهش ازدواج مشکلات اقتصادی در کشورها است.
تا زمانی که شرایط اقتصادی بهبود نیابد نمیتوان انتظار بالا رفتن ازدواج و کاهش طلاق را داشت.
جوانان در راه ازدواج با موانع زیادی روبرو هستند که بخش زیادی از این موانع باید به دست مسئولین برداشته شود.
جوان نیاز به کار دارد تا از آن درآمد به دست آورد، ثبات کاری او انگیزه ازدواج را نیز تقویت میکند و در کنار آن، تهیه مسکن برای زندگی است.
شرایط اقتصادی حاکم بر کشور باعث شده تا رغبت به ازدواج کاهش یابد و حتی آمار طلاق را بالا ببرد.
باید پذیرفت با توصیه و گفتاردرمانی نمیتوان انگیزه ازدواج را افزایش داد یا آمار طلاق را کاهش، اگر نگوییم صد در صد این دو مقوله به مسائل اقتصادی ارتباط دارد، اما ۹۰ درصد آن اقتصادی است.
نهیه شغل مناسب، امکان خرید یا اجاره یک واحد مسکونی، برگزاری مراسم ازدواج، تهیه اسباب و اثاثیه برای خانه، همه برای دو تن که قصد ازدواج دارند، دغدغه ذهنی شدیدی را ایجاد میکند و همین امر باعث میشود تا از فکر ازدواج بیرون بیایند.
به همین خاطر است که اکنون سن ازدواج بالا رفته و حتی تبدیل به زندگی مجردی شده است.
بسیاری از جوانان (دختران و پسران) ترجیح میدهند یا در خانه پدری زندگی کنند یا یک زندگی مجردی را برگزینند.
هر اندازه هم که از سوی صاحبنظران و کارشناسان مسائل خانواده توصیه شود که برای آغاز زندگی، تجملات را کنار بگذارید و از خرجهای اضافه پرهیز کنید، باز هم با این وجود اگر جوانان یک عقد ساده هم برای آغاز زندگی خود برگزار کنند و هیچ هزینهای هم برای مراسم عروسی اختصاص ندهند، همچنان معضل مسکن، شغل و تهیه لوازم اولیه زندگی پابرجاست.
باید پذیرفت با «حلوا حلوا گفتن دهان شیرین نمیشود» چرا که در صورت آغاز زندگی مشترک در شرایط کنونی اقتصادی، معضلات و مشکلات دیگری آغاز میشود که باعث بروز اختلافات میان زوج خواهد شد و تنشهای خانوادگی شکل میگیرد و سرانجام کار به دادگاه و طلاق میکشد.
اکنون حتی خانوادههایی که زندگی چندین ساله دارند، به خاطر مشکلات اقتصادی با اختلافات شدید روبرو شدهاند و حتی مسائل مهریه نیز معضل بزرگی برای مردان گشته چرا که با افزایش بی رویه و لجام گسیخته قیمت سکه، برخی زنان به طمع افتاده و مهریه خود را به اجرا میگذارند!
همه میدانند که کاهش آمار ازدواج و افزایش آمار طلاق چه تبعات سنگینی بر جامعه دارد.
مهمترین این تبعات کاهش جمعیت کشور و رسیدن به مرز پیری است.
اگر شرایط کشور به همین منوال سپری شود، در سالهای آینده ایران در رده کشورهای پیر دنیا قرار خواهد گرفت و نیروی کار جوان کشور کاهش پیدا خواهد کرد. چنین اتفاقی خود باعث تشدید مشکلات اقتصادی بعدی میشود.
حتی پرداخت وام ازدواج به زوجین نیز برای جوانان انگیزهای ایجاد نمیکند، چرا که وام ۱۰۰ میلیون تومانی، حتی نمیتواند مشکل مسکن آنها را مرتفع کند، حال آن که دریافت وام نیز با دردسرهای فراوان همراه است، موانعی که بانکها بر سر راه جوانان برای دریافت وام میگذارند، آنها را از گرفتن وام پشیمان میکند.
سیاستهای تشویقی و تسهیل کننده ازدواج که به صورت قانون درآمده، راهکاری نیست که بتواند مشکل ازدواج را حل کند.
همانگونه که گفته شد و مسئولین نیز به آن واقف هستند، جدای از ارائه تسهیلات برای ازدواج و فرزند آوری، باید شرایط اقتصادی کشور بهبود یابد و به یک ثبات نسبی برسد.
تکانههای اقتصادی اجازه نمیدهد که خانوادهها بتوانند برای جوانان خود یک تصمیم پابرجا بگیرند، چرا که هر روز و هر ساعت با تغییر در روبرو میشوند و محاسبات آنها به هم میخورد.
تا زمانی که اوضاع اقتصادی بهبود نیابد، وضعیت مسکن با کاهش قیمت همراه نشود، بیکاری برچیده نشود و یک جوان نتواند به واسطه شغلی که به دست میآورد منبع درآمدی داشته باشد، انگیزهای برای ازدواج ایجاد نخواهد شد و اگر هم هر جوانی در چنین شرایطی تصمیم به ازدواج بگیرد، درصد پایداری آن بسیار کم است.