«محبوبه صبح» زندگینامه داستانی محبوبه دانش
- کتاب «محبوبه صبح» زندگینامه داستانی محبوبه دانش عنوان داستانی از راضیه تجار است که زندگی شهید «محبوبه دانش» را روایت میکند. محبوبه دانش، دختر هفده ساله انقلابی است که در واقعه هفده شهریور شهید میشود.
در کتاب «محبوبه صبح» بخشی از فضای این داستان برگرفته از واقعیت و بخشی تخیلی است که در آن بیشتر با وفاداری به واقعیات زندگی این شهید، از ظرایف و عناصر داستانی در خلق موقعیتهای داستانی بهره گرفته شده است.
بخشهایی از متن کتاب محبوبه صبح: زندگینامه داستانی محبوبه دانش:
انگار همۀ اینها صحنههای تار و کدر و کثیف یک فیلم بود که از جلوی چشمش میگذشت. مینا جلوی در چوبی کهنۀ آبیرنگی ایستاد. کوبه را در مشت فشرد و چند بار به صدا درآورد. پسرکی لاغر و برهنه و کچل در را باز کرد.
مینا جلو رفت و او به دنبالش. وقتی بالای سر زن بیمار نشست؛ وقتی دست روی پیشانی او گذاشت و دستش سوخت؛ وقتی پاهای او را پاشویه کرد؛ وقتی بچهها را گریان دید، یک بار دیگر آن چشمۀ قدیمی در دلش جوشید. نفرت... نفرت... نفرت از نظام.
- بهسختی زن را به درمانگاه رساند. نسخهاش را پیچید. او را به خانه برگرداند. اسکناسی زیر تشکش چپاند. برایش سوپ رقیقی بار گذاشت. سفارش لازم را به بچههایش کرد. قول داد باز هم سر بزند. با خود فکر کرد کتابها و اعلامیهها هنوز در ساکش هست. بهتر بود آنها را در اتوبوس پخش میکرد.
هنوز به ایستگاه اتوبوس نرسیده بود که مردی را با کت و شلوار سیاه و پیراهن زرشکی در کنار خود دید. مرد عینک آفتابی زده بود و رنگ سرخ کراواتش چشم را میزد. وقتی از او مسیر اتوبوس را پرسید، برای لحظهای دلش فروریخت.
سوار اتوبوس که شد، به ردیف وسط رفت. سایۀ مرد را از داخل شیشۀ اتوبوس دید که در ردیف پشت سر او نشست...