تاثیر وابستگی زیاد به همسر در زندگی مشترک
این روانشناس با اشاره به اینکه این وابستگی ممکن است اشکال و جنبههای گوناگونی داشته باشد، تصریح کرد: بعضی از افراد به خانواده هایشان وابسته هستند، و بعضی دیگر به همسرانشان و بعضی دیگر وابستگی را نسبت به دوستانشان نشان میدهند. عوامل متعددی در ایجاد این نوع وابستگیها دخیل هستند که میتوان فرد را با وابستگیهایی با عمق زیاد و یا کم مبتلا سازد. داشتن استقلال یکی از نیازهای اساسی هر انسان است.
وی تصریح کرد: اگر شما به بهانه عشق یا ترس از تنهایی، محدودیتهای عجیب و غریبی برای شریک زندگی تان وضع میکنید و همیشه از اینکه او را از دست بدهید میترسید، باید بگوییم که به جای عاشق بودن، شما درگیر وابستگی شده اید؛ وابستگیای که میتواند زندگی تان را از هم بپاشد.
شجاعی با بیان اینکه ریشه این اختلال غالباً به دوران کودکی بر میگردد، گفت: در واقع ممکن است والدین باعث شوند که احساس استقلال در کودک به وجود نیاید و یا به نحوی ناقص در آنها شکل بگیرد. کودکانی که با انجام رفتار مستقلانه و قضاوتهای نادرست از سوی والدین طرد میشوند. به کودک میفهمانند باید تابع رای و نظر والدینش باشد، این افراد غالباً در زندگی شان وابسته میشوند. فرهنگ نیز در این مواقع تاثیرات خاص خود را دارد. پرورش ویژگیهای خاصی مانند عدم جراتمندی، فداکاری بیش از حد، نداشتن استقلال و عدم اجازه در تصمیم گیری نقش موثری در ایجاد این نوع اختلال دارد. در بسیاری از فرهنگها این ویژگیها در دختران تقویت میگردد و شاید به همین دلیل است که زنان بیشتر دچار این اختلال میشوند.
این روانشناس با اشاره به اینکه به نیازهای عاطفی و روانی خود بیشتر توجه کنید، افزود: از اوقات تنهایی خود لذت ببرید. رفتارهای خودآسیبزننده گذشتهتان را با رفتارهای مبتنی بر خوددوستی جایگزین کنید. بهطور مداوم کارهای انگیزهبخش انجام دهید. بخشها و احساسات آسیبپذیر وجود خودتان را بپذیرید. تجربه کنید، علاقه دارید روز خود را چگونه بگذرانید، شخصی که احساسات و نیازهای خود را بهتر میشناسد، زمانی که با چیزی موافق نیست بهراحتی نه میگوید؛ زیرا علایق و نیازهای او در علایق و نیازهای دیگری گره نخورده است.
وی با تاکید بر اینکه عزت نفس خود را افزایش دهید، ادامه داد: وابستگی عاطفی به همسر معمولاً از کمبود عزت نفس ناشی میشود. من، برنامههایم، نیازها و خواستههایم آنقدر مهم نیست تا بر روی خودم تمرکز کنم، پس بر روی دیگری متمرکز میشوم.
شجاعی با اشاره به اینکه برای روابط خود با دیگری چارچوب و حد و مرز تعیین کنید، گفت: روشن و قاطع چیزهایی که برای شما مهم هستند را روشن کنید و بر سر آنها محکم بایستید. در ابتدا لازم است حد و مرزهایتان را برای خودتان مشخص کنید، کجا محدودیت قائل هستید و کجا نه، و سپس آن را به دیگران اعلام کنید.
این روانشناس با بیان اینکه کمک حرفهای بگیرید، افزود: گاهی به تنهایی نمیتوان از وابستگی به شریک عاطفی رها شد. با یک مشاور صحبت کنید. کمک حرفهای به شما باعث میشود به نقاط قدرت و قوت خود آشنا شده و انگیزه کافی برای تغییر را در خود بیابید. با کمک مشاور میتوانید به کودکی خود برگردید و دلایل وابستگی عاطفی به همسر را در آنجا بیابید. احساس عجز، ناتوانی، شرم و حقارت خود در کودکی را مجدداً تجربه کرده و اینبار آن تجربیات را با قدرت بزرگسالی خود تغییر داده و از آنها رها شوید. برگشت به دوران کودکی به شما اجازه میدهد تا صادقانه تاثیرات آن دوران را بر سبک رفتار خود درک کنید.
وی با بیان اینکه وابستگی عاطفی به شریک عاطفی که شامل وابستگی به شوهر و وابستگی به زن هر دو میشود یک بازی دو طرفه است، اضافه کرد: ترک وابستگی به همسر تا زمانی که هر دوطرف بازی را ادامه دهند تداوم مییابد و زمانی که یک نفر از بازی خارج شود، این نوع رابطه عاطفی پایان میپذیرد؛ که موجب آزار یکدیگر میشود و همدیگر را در جایگاه مناسبی نخواهند دید. از طرفی اعتماد به نفس یکدیگر را زیر سوال میبرند.
شجاعی خاطرنشان کرد: اگر شما جزء افرادی هستید که به همسرتان وابستگی شدید دارید، و بر اساس این نکته که این وابستگی ممکن است زندگی شما را با چالشها و مشکلاتی رو به رو سازد بهتر است سعی کنید این وابستگی را به مرور از بین ببرید.
- بیشتر بخوانید:
-
خانواده بی فرزند با عوارض فرهنگی اجتماعی و اقتصادی مواجه است