صفحه نخست

رئیس قوه قضاییه

اخبار غلامحسین محسنی اژه‌ای

اخبار سید ابراهیم رئیسی

اخبار صادق آملی لاریجانی

قضایی

حقوق بشر

مجله حقوقی

سیاست

عکس

جامعه

اقتصاد

فرهنگی

ورزشی

بین‌الملل- جهان

فضای مجازی

چندرسانه

اینفوگرافیک

حقوق و قضا

محاکمه منافقین

هفته قوه قضاییه

صفحات داخلی

ماجرای سرقت‌های سریالی یک مرد با دو همسرش

۰۳ شهريور ۱۳۹۹ - ۰۳:۳۹:۰۲
کد خبر: ۶۴۹۶۰۹
مردی که به همراه دو همسرش به سرقت گوشواره‌های طلا دست می‌زد، دستگیر شد.
ماجرای سرقت‌های دو هوو به نام‌های ساناز و مینا به همراه همسرشان رضا از آنجایی شروع شد که یک طلا فروش با تماس به سامانه ۱۱۰ از سرقت یک جفت گوشواره طلا به قیمت ۵۰ میلیون تومان خبر داد. 
 
اولین شاکی این پرونده در تحقیقات صورت گرفته به کارآگاهان گفت: من مغازه طلا فروشی در پاساژ رضا واقع در میدان خراسان دارم. روز سرقت دو نفر خانم با یک آقا برای خرید وارد مغازه شدند و پس از گذشت یک ربع از مغازه خارج شدند.
 
 این طلافروش ادامه داد: پس از اتمام روز کاری متوجه شدم یک جفت گوشواره به ارزش تقریبی ۵۰ میلیون تومان نیست که با بررسی تصاویر دوربین مداربسته دیدم سرقت توسط آن‌ها انجام شده است.
 
سرهنگ کارآگاه احمد نجفی معاون مبارزه با سرقت‌های خاص پلیس آگاهی تهران بزرگ در گفت‌وگو با میزان گفت: در اواخر خرداد ماه سال جاری طی تماس مرد طلافروشی با مرکز فوریت‌های پلیسی ۱۱۰ از به سرقت رفتن یک جفت گوشواره طلا به ارزش تقریبی ۵۰ میلیون تومان توسط دو خانم و یک مرد ناشناس در محدوده میدان خراسان را به ماموران کلانتری ۱۵۹ گزارش داده شد.
 
وی افزود: پرونده‌ای با موضوع سرقت مغازه تشکیل و به جهت رسیدگی تخصصی با دستور بازپرس شعبه دوم دادسرای ناحیه ۳۴ تهران در اختیار کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی تهران بزرگ قرار گرفت.
 
به گفته معاون مبارزه با سرقت‌های خاص پلیس آگاهی تهران بزرگ، در ادامه تحقیقات، سارقان که دو زن و یک مرد بودند دستگیر و به ۱۲ فقره سرقت اعتراف کردند. همچنین دو نفر مالخر آن‌ها نیز در محدوده جنوب تهران بازداشت شدند. 
 
زن دوم صحبت سرقت را پیش کشید 
 
رضا ۵۰ ساله یکی از متهمان این پرونده در گفت‌وگو با میزان گفت: من و مینا بیشتر از ۱۶ سال است که ازدواج کرده ایم و یک دختر به اسم مهتاب داریم. من به کار خرید و فروش خودرو مشغول بودم و زندگی مان می‌گذشت تا اینکه گول سحر را خوردم.

 
ساناز یکی از اقوام دور ما است که ۵ سال پیش، همسرش فوت کرد. من همان سال، سحر را به عقد خودم در آوردم که این مسئله باعث نابودی زندگی ام شد. 
 
پس از عقد ما، سحر که با خانواده اش بار‌ها به سرقت طلا دست زده بود، گیر افتاد و ۳ سال زندانی شد.
 
وقتی سانار  دستگیر شد، همسر اولم متوجه ازدواج ما شد و می‌خواست طلاق بگیرد که به خاطر دختر نوجوانمان منصرف شد. 
 
پس از ۳ و چند ماه، ساناز  از زندان آزاد شد و پیش من آمد. او ادعا می‌کرد می‌خواهد زندگی اش را دوباره بسازد و بچه هایش را از مادر شوهرش پس گیرد. من پولی برای کمک به او نداشتم، اما وقتی پیشنهاد سرقت داد، پذیرفتم.
 
چندبار با سحر به سرقت رفتم. من با طلافروش‌ها صحبت می‌کردم و او طلا‌ها را برمیداشت و از مغازه خارج می‌شدیم. 
 
پس از چند بار سرقت، همسر اولم متوجه شد که چگونه پول درمی آورم. من فکر می‌کردم اگر بفهمد دوباره دعوا‌ها شروع می‌شود، اما بر خلاف تصورم، او نیز از این تصمیم استقبال کرد و به من و ساناز پیوست.
 
پس از این، سرقت‌ها را گاهی تنهایی، گاهی دو نفره و حتی بعضی وقتا سه نفره انجام می‌دادیم، اما بیشتر مواقع خانم‌ها با هم به سرقت می‌رفتند.
 
این متهم که سال‌ها پیش به جرم مواد مخدر زندانی شده بود، ادعا می‌کند بسیار پیشمان بوده و نگران آینده دخترش است.
 
کارآگاه احمد نجفی اظهارکرد: با توجه به دستگیری سارقان و شناسایی محل‌های سرقت توسط تبهکاران هشت شاکی این پرونده شناسایی و متهمان با صدور قرار قانونی از سوی بازپرس پرونده جهت انجام تحقیقات تکمیلی و شناسایی سایر جرایم احتمالی در اختیار کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی تهران بزرگ قرار گرفتند.
 
چندسال است که سارقم 
 
ساناز متهم اصلی این پرونده درباره نحوه سرقت‌ها به میزان گفت: من فقط گوشواره می‌دزدم. گوشواره‌ها را از مغازه دار به بهانه امتحان کردن می‌گرفتم و بعد در بین موهایم و پشت روسری پنهان می‌کردم.
 
وی در پاسخ به این سوال که در مغازه‌های شلوغ سرقت راحت‌تر است، افزود: فرقی نمی‌کند مغازه خلوت باشد یا شلوغ، بعضی از مغازه داران حواسشان جمع است و برخی دیگر نه. از هر ده مغازه فقط می‌توانستم از یک مغازه سرقت کنم و بیشتر وقت‌ها دست خالی برمیگشتم.
 
این سارق سابقه دار ادامه داد: چندسال زندانی بودم و تازه آزاد شده ام. چندسالی است که سارقم و درآمد دیگری ندارم.  من هیچی نداشتم اما  با این پول توانستم خونه اجاره ای تهیه کنم و کمی وسیله بخرم تا بچه هایم را پیش خودم بیاورم که دوباره گیر افتادم. 
 
 

برچسب ها: سرقت پلیس

ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *