آنتروپی در سیاست خارجی ترامپ
رویکرد ترامپ نسبت به ایران یک مثال مهم از ناکامیهای وی است. سه سال پس از اینکه دولت ترامپ از برجام خارج شد، ایران بیشتر اورانیوم غنیسازی کرده، تاسیسات هستهای عملیاتیتر شده است و فنآوری پیچیدهتری در حوزه هستهای در اختیار دارند. نفوذ ایران در غرب آسیا و حتی جهان گسترش یافته است.
- فقدان هیچ واکنش مهمی در ایالات متحده به این افشاگری مبنی بر اینکه روسیه به طالبان برای کشتن سربازان آمریکایی پول پیشنهاد کرده است، هنوز هم به عنوان یک اتفاق نامناسب دیگر در سیاست خارجی دونالد ترامپ رییس جمهور ایالات متحده خودنمایی میکند.
با گرم شدن فصل انتخابات ریاست جمهوری امریکا، آخرین شکستهای ترامپ به رأیدهندگان آمریکایی یادآوری میکند که دولت وی در مورد مهمترین چالشهای پیش روی سیاست خارجی امریکا ناکام بوده است – به ویژه بیماری همهگیر کرونا، روسیه، چین، ایران و کره شمالی. همه اینها و سایر شکستهای سیاست خارجی باید به اندازه فشار نگرانیهای سیاست داخلی در مرکز بحث قرار بگیرند.
هفتهها بعد از اینکه جایزه روسیه برای کشتن سربازان در افغانستان فاش شد، ترامپ هنوز اقدامی انجام نداده است و نسبت به سربازان یا خانوادههای آنها هیچگونه همدلی نشان نداده است و ادعا میکند که این مساله نیز صرفا یک آشفتگی سیاسی است که توسط دشمنانش پرداخته شدهاست. در مورد این مسئله مانند بسیاری دیگر، سیاست خارجی وی عمدتاً از مجموعهای از توئیتهای حاشیهای منسجم و بدون هدف و استراتژی قابل تشخیص تشکیل شده است.
در واقع، پس از گذشت سه سال و نیم از سمت ریاست جمهوری، ترامپ به هیچ وجه سیاست خارجی خاصی را تدوین نکرده است. آنچه که ما میبینیم ادعاهای بیوقفه، کمپینهای «فشار حداکثر»، تحسین بیحد و حصر و سرزنشهای ناخواسته رهبران سایر کشورها، تحقیر متحدین دموکراتیک و معاملات به اصطلاح تجاری است که هزاران شغل آمریکایی را نابود میکند و فاقد هرگونه اهداف استراتژیک است.
در نتیجه شکستهای ترامپ، غرب آسیا بیثباتتر شده است، مردم کوبا و ونزوئلا با آیندهای تلخ روبرو هستند، نوید نوسازی آفریقا به حاشیه رانده شدهاست و هیچ چالشی واقعی در برابر سیاستهای تهاجمی روسیه یا چین وجود ندارد.
رویکرد ترامپ نسبت به ایران یک مثال مهم از ناکامیهای وی است. سه سال پس از اینکه دولت ترامپ از برجام خارج شد، ایران بیشتر اورانیوم غنی سازی کرده، تاسیسات هستهای عملیاتیتر شده و فنآوری پیچیدهتری در حوزه هستهای در اختیار دارند. نفوذ ایران در غرب آسیا و حتی جهان گسترش یافته است.
وزیر امور خارجه آمریکا، مایک پومپئو تحریمها علیه ایران را به عنوان یک :فشار حداکثری» تبلیغ میکنند، اما هدف نهایی آنها برای تغییر رفتار ایران همچنان بینتیجه مانده است. فقدان اهداف روشن و سیاستهای منسجم در هر حوزه سیاست خارجی و امنیت ملی به وضوح آشکار است. در مورد مسئله سلاحهای هستهای کره شمالی، آنچه به عنوان سیاست ترامپ مشخص است چیزی جز مجموعهای از فرصتها برای عکس گرقتن با کیم جونگ اون نیست. و به غیر از نیاز به بیان «اتمیزدایی کامل و قابل اثبات» توسط کره شمالی، به نظر میرسد هیچ استراتژی برای یک گام افزایشی در مسیر رسیدن به این هدف وجود ندارد.
واشنگتن متحدین خود را در سئول و توکیو به صورت چشم بسته ترک کرده است، که هم به طور خطرناکی در معرض کره شمالی و هم در برابر سیاستهای نامنظم آمریکا قرار گرفته اند. در غرب آسیا نقشه صلح بین رژیم صهیونیستی و فلسطینی ها که توسط داماد ترامپ، کوشنر تهیه شده است، همچنان مبهم است. با نزدیک شدن به انتخابات نوامبر، هیچ هدف قابل تشخیصی از سیاستهای ترامپ به غیر از سود شخصی رابطه با نخستوزیر رژیم صهیونیستی، بنیامین نتانیاهو، و مهمتر از آن، جلب حمایت پایگاه مسیحی پروتستان ترامپ وجود ندارد.
حتی متحدان ایالاتمتحده مانند اماراتمتحدهعربی و اردن در حال حاضر با طرح حمایت شده از سوی ترامپ برای پیوستن بخشهایی از کرانه باختری به رژیم صهیونیستی مخالف هستند. شاید بیشترین آسیب برای منافع استراتژیک ایالات متحده و ثبات جهانی، مدیریت نامطلوب ترامپ در روابط روسیه و چین باشد، جایی که او باید از تاکتیک های صرفاً معامله گر و تمایل خود به عکس گرفتن با افراد قدرتمند فاصله بگیرد.
هنوز ماهیت دقیق روابط شخصی ترامپ با ولادیمیر پوتین ربیس جمهور روسیه فراتر از حسادت قدرت کشف نشده است. ترامپ قبلاً حسادت خود را نسبت به «چین شی جین پینگ» رییس جمهور ابراز کرده است. و در هر دو مورد، به نظر میرسد که هیچ هدف فراگیر و هیچ استراتژی برای رسیدن به اهداف سیاست خارجی امریکا وجود ندارد. به عنوان مثال، هیچ مدرکی مبنی بر تمایل به حفظ کنترل تسلیحات با روسیه یا متوقف کردن کمپین های ضد انتخابات ایالات متحده وجود ندارد. با مسخره کردن جایزه روسیه برای کشتن سربازان آمریکایی در افغانستان، ترامپ بر موضع خود مبنی بر حفظ روابط دوستانه با روسیه در جهت منافع آمریکا و زندگی آمریکایی تاکید کرد.
در عین حال، دولت ترامپ تلاشی برای پیدا کردن زمینههای همکاری با چین، مانند تغییرات آب و هوا و مقابله با چین در مسائلی مانند دزدی مالکیت معنوی، شیوههای غیر منصفانه تجاری و کنترل بر دریای جنوبی چین انجام نداده است.
آنچه پس از این همه ناکامی ها باقی مانده است، تلاش آشکار ترامپ و متحدانش برای دستیابی به کمک روسیه و چین برای انتخاب مجدد وی است. اخیرا جان بولتون، مشاور امنیت ملی سابق امریکا، اعلام کرد که ترامپ در اجلاس ژوئن ۲۰۱۹ – جی ۲۰ در ژاپن، از شی جین پینگ خواسته تا به او در انتخابات مجددش کمک کند. در همین اجلاس، ترامپ در طی نشست خود با پوتین، دخالت روسیه در انتخابات آمریکا را مورد تمسخر قرار داد.
تنها نتیجهگیری ممکن این است که هدف در روابط ترامپ با سایر کشورها امنیت ملی نیست بلکه امنیت ترامپ است. هیچ چیز دیگری رویکرد پوچ و بیهوده سیاست خارجی بدون اهداف، بدون استراتژی، بدون هیچ گونه نشانهای مبنی بر حمایت و پیشبرد منافع ایالات متحده ترامپ را توضیح نمیدهد. آخرین هدف باقی مانده ترامپ کسب کمکهای خارجی برای انتخاب مجدد وی است.
رامین بخشی
کارشناس مسائل بینالملل
ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *