چشمانداز مناسبات آتی ایران و عراق
آیا میتوان سفر الکاظمی را در جهت ایجاد توازن در سیاست خارجی دولت جدید عراق دانست؟
الکاظمی در این سفر با مقامات ارشد جمهوری اسلامی ایران از جمله رهبر معظم انقلاب (مدظله العالی) و ریاست جمهوری و دبیر شورای عالی امنیت ملی دیدارهایی داشت.
این سفر اولین سفر خارجی وی بود و الکاظمی تلاش داشت در این سفر مناسبت عراق با جمهوری اسلامی ایران را تثبیت کند. البته هر چند الکاظمی نخست وزیر دوران گذار است، ولی وی چشم انداز بلند مدت برای تداوم ریاست جمهوری خویش دارد.
اصولا از زمان به قدرت رسیدن الکاظمی و از موضع گیریهای وی مشخص است که ایشان نا امنیهای عراق را ناشی از بازیگران خارجی میداند که نکته مهمی است و سیاستهای وی بر این اساس تنظیم شده است، الکاظمی در ابتدا سعی داشت بیشتر متمرکز بر مسائل داخلی باشد، مانند برخورد با مفاسد و برخی اشخاص و جناحها مانند حشدالشعبی که شکل داخلی دارد، اما رویکرد کلان حکایت از این دارد که وی اکنون چالشهای عراق را معطوف به بیرون میداند.
از این رو الکاظمی در تلاش است تا یک توازن میان قدرتهای خارجی در عراق ایجاد کند. لیکن با توجه به جایگاه منطقهای و قدرت عراق این کشور قادر به ایجاد توازن منطقهای نیست و عراق برای تحقق این موضوع باید از جایگاه بالاتری برخوردار باشد تا به طور مثال میان جمهوری اسلامی ایران و عرابستان و آمریکا در منطقه توازن برقرار کند از این رو الکاظمی به دنبال ایجاد توازن بین این بازیگران در داخل عراق است چرا که نمیتواند چالشهای میان این بازیگران را خارج از عراق مدیریت کند، از این لحاظ سفر الکاظمی در راستای ایجاد توازن در عراق است و نه در سطح منطقه.
الکاظمی در این زمینه به نوعی نیز دچار چالش است چرا که سعی کرده است، چرا که بازیگری که به دنبال توازن است باید قدرت هر بازیگر را به اندازه خود بازیگر ببیند از عربستان و جمهوری اسلامی ایران گرفته تا آمریکا.
الکاظمی چه جایگاهی در چشم انداز آتی ماسبات ایران و آمریکا و عربستان میتواند داشته باشد؟
در صحنه کلان سیاسی عراق سه بازیگر اصلی وجود دارند، عربستان سعودی که در راستای سیاستهای آمریکا رفتار میکند، آمریکا و جمهوری اسلامی ایران که رقیب دو بازیگر دیگر است.
آمریکا به عنوان قدرت اشغالگر وارد عراق شد و نفوذ پیدا کرد و با تأسیس پایگاههای نظامی جایگاه خود را تثبیت کرد، لیکن جمهوری اسلامی ایران در ابتدا جایگاه چندانی در عراق نداشت، اما به تدریج جمهوری اسلامی ایران نه تنها جایگاه آمریکا را در عراق به چالش کشید موضوعی که مورد اعتراف مقامات آمریکایی و ترامپ است و جمهوری اسلامی ایران همچنین توانست به تدریج در بخشهای مختلف عراق حضور و نفوذ قابل توجهی پیدا کند.
به این نکته نیز باید توجه کرد که حضور و نفوذ در راهبرد منطقهای جمهوری اسلامی با معنای غربی آن متفاوت است و این تفاوت به ریشه نهضتی آن بر میگردد و همین موضوع سبب شده است که آمریکا در برابر جمهوری اسلامی ایران ناتوان باشد چرا که جمهوری اسلامی ایران به دنبال افزیش سطح مقاومت است و رویکرد نهضتی دارد و جمهوری اسلامی ایرانی به دنبال هژمون طلبی نیست در حالی که محور عبری، عربی و غربی به دنبال تقویت جایگاه هژمونیک خود در منطقه و سایر کشورها هستند و تلاش دارند تا رقابت با جمهوری اسلامی ایران را به حوزه هژمون طلبی و عینی منتقل کنند، استفاده از واژههایی مانند امپراتوری فارس نیز به این تلاش بر میگردد.
جمهوری اسلامی ایران دیدگاهی ارزشی به این موضوع دارد که میتوان نام نهضتی بر آن گذاشت این راهبرد حضور و نفوذ آمریکا را به صورت جدی به چالش کشیده است چرا که دیدگاه نهضتی دارای قدرتی غیر قابل کنترل است و ریشه در جان و روح مردم دارد.
آمریکا و محور عربی و عبری سعی دارند با نشان داد این تعارض به عنوان یک رقابت منطقهای آن را به سمتی بکشند که این رقابت به شکل غربی و منفعت طلبانه جلو برود و اولین اقدام این است که جمهوری اسلامی ایران را به عنوان قدرتی هژمون طلب در عراق نشان دهند، دوم استفاده از این ادبیات که جمهوری اسلامی ایران به دنبال فتح پایتختهای عربی است و طرح موضوع احیای امپراتوری پارس.
نکته دیگر اینکه محور عربی و غربی از حساسیت عراق آگاهند و اینکه عراق کریدور محور مقاومت محسوب میشود و بخطر همسایگی با جمهوری اسلامی ایران بر امنیت جمهوری اسلامی ایران اثر مستقیم دارد، لیکن تا کنون موفق به چالش آفرینی از این حوزه برای جمهوری اسلامی ایران نشده اند.
از زمان نخست وزیری، الکاظمی اقداماتی انجام داده است تا توازن نیروهای داخلی عراق را حفظ کند و در تلاش است جایگاه قدرتهای عربی و آمریکا را در برابر جمهوری اسلامی ایران تثبیت کند، از جمله با طرح گفتگوهای راهبردی عراق و آمریکا و یا تقویت حضور اقتصادی عربستان در مقابل جمهوری اسلامی ایران و به دنبال تعدیل قدرت جمهوری اسلامی ایران در عراق است.
جمهوری اسلامی ایران در شرایط فعلی قصد ممانعت از سیاست خارجی الکاظمی را ندارد چرا که این صحنه را میشناسند و اطلاع دارد که نگاه کوتاه مدت به این صحنه چالش آفرین است و در برابر سیاست الکاظمی صبر استراتژیک در پیش گرفته است و به دنبال تثبیت اوضاع در عراق است، چرا که ثبات در نهایت به تثبیت جایگاه جمهوری اسلامی ایران در عراق کمک خواهد کرد، در حالی که آمریکا به دنبال بحران آفرینی در عراق است، اقداماتی مانند ترور سردار سلیمانی و ابومهدی المهندس و یا تحریک گروههای داخلی عراق برای ایجاد آشوب به این موضوع بر میگردد. از این رو میتوان گفت عراق در شرایطی خاص به سر میبرد.
خلاصه اینکه الکاظمی به دنبال تعدیل حضور جمهوری اسلامی ایران و تثبیت قدرت طرف مقابل یعنی عربستان و آمریکا در عراق است و اقداماتی در جهت تقویت طرف مقابل جمهوری اسلامی ایران انجام خواهد داد لیکن از حمایت و پشتیبانی سیاسی و امنیتی کافی در عراق برخوردار نیست و به عنوان نخست وزیری موقت شناخته شده است.
برقراری توازن نیازمند موفقیت الکاظمی در حوزه داخلی و رفع مشکلات داخلی است چرا که مشروعیت حاکمیت در عراق تضعیف شده است و دولت گرفتار مشکلات گوناگون اقتصادی و چالشهای زیرساختی است و از سوی دیگر عراق نیازمند بازسازی در حوزههای مختلف نیز میباشد. از سوی دیگر با مشکلاتی مانند تعداد زیاد حقوق بگیران، بازنشستگان و نیروهای امنیتی نیز مواجه است. الکاظمی هنگامی در عرصه سیاست خارجی موفق خواهد شد که بتواند این مشکلات را رفع کند و بحث دیگر و فساد را در عراق به کنترل در بیاورد.
چشم انداز روابط تهران – بغداد در سایه تحولات جدید منطقهای چگونه قابل ارزیابی است؟
پیرامون رابطه بغداد و تهران نیز باید گفت، این روابط در عین حالی که بر اساس حسن همجواری تنظیم شده است، لیکن امنیت این دوکشور به هم گره خورده است و مشترکات تاریخی و دینی و فرهنگی فراوان این دو کشور را به هم پیوند داده است و همچنین رفت و آمدها و پیوندهای اقتصادی سبب تقویت روابط این دو کشور شده است؛ بنابراین میتوان گفت روابط جمهوری اسلامی ایران و عراق پس از اشغال به سمتی رفته است که به سادگی قابل گسست نیست هر چند با چالشهایی مواجه است حتی گمانه زنیهایی پیرامون الکاظمی وجود داشت که وی در مقابل حضور جمهوری اسلامی ایران در عراق خواهد ایستاد، اما واقعیت اینگونه نبود.
آمریکاییها نیز این موضوع را به خوبی درک کرده اند و جایگاه جمهوری اسلامی ایران را در عراق شناخته اند و صرفا به دنبال تثبیت جایگاه خود و در نهایت کمرنگ کردن جایگاه جمهوری اسلامی ایران در عراق هستند، جمهوری اسلامی ایران نیز باید با صبر استراتژیک با عراق برخورد کند.
در رابطه با ایران نیز باید گفت، در هیچ یک از لایههای مدیریتی نظام ما دیدگاه امپریالیستی نسبت به عراق وجود ندارد و یا اینکه عراق به عنوان یکی از استانهای جمهوری اسلامی ایران فرض شود، چنین چیزی نیست بلکه دیدگاه جمهوری اسلامی ایران به عراق دیدگاه نهضتی و ارزشی است و این دیدگاه باید حاکم باشد و استمرار یابد.
آقای الکاظمی با گذشت زمان به واقعیت جمهوری اسلامی ایران در صحنه عراق نیز بهتر پی خواهد برد، به طور مثال کشورهای حوزه خلیج فارس تلاش فراوانی برای صادرات برق به عراق کردند، اما جمهوری اسلامی ایران این اقدام را با سادگی بیشتری انجام میدهد و از سوی دیگر نگاه به منافع اساس سیاست محور عربی و غربی در عراق است در حالی که این نگاه در جمهوری اسلامی ایران وجود ندارد ونگاه نهضتی و ارزشی و خدمت به عراق و مردم عراق است که بر سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران حاکم میباشد.
در جمع بندی مطالب باید اشاره کرد که، روابط جمهوری اسلامی ایران و عراق روابطی عمیق و رو به رشد است که با خللهایی مواجه است که این خللها برون زاست و از خارج تزریق میشود و دولت الکاظمی مشکلات عراق را ناشی از تعارض قدرتهای بزرگ در عراق میداند که میتوان گفت این نگاه چندان صحیح نیست بلکه مشکلات عراق به حضور بازیگران فرامنطقهای مانند آمریکا در عراق بر میگرد. جمهوری اسلامی ایران نیز باید با هوشمندی سیاستها و راهبردهای خود را در آمریکا پیش ببرد و بر موضوع نهضتی بودن روابط تأکید کند و هر میزان این روابط از موضع نهضتی دور شود و ماهیت مادی و منفعتی پیدا کند به روابط جمهوری اسلامی ایران و عراق لطمه خواهد زد.