نیکخواهبهرامی: کامرانی یک رهبر تمام عیار است/ میدانستم برای موفقیت باید مانند فادی الخطیب باشم
نیکخواهبهرامی گفت: یادم میآید آن زمان بسکتبال در ایران حرفهای نبود. بازیکنان دستمزد زیادی نمیگرفتند و اکثر آنها غیر از بسکتبال شغل دیگری هم داشتند. زمانی که من نوجوانی ۱۵ تا ۱۷ ساله بودم، بسکتبال ایران حتی در غرب آسیا هم جایگاهی نداشت.
کاپیتان تیم ایران ادامه میدهد: من واقعا ناراحت میشدم وقتی میدیدم در تلویزیون درباره همه ورزشها صحبت میشود، اما خبری از بسکتبال نیست، اما من به خودمان باور داشتم. من گمان میکردم بازیکنان ایرانی فیزیک و هوش بسیار خوبی دارند و ما عاشق این ورزش بودیم. بنابراین من اعتقاد داشتم اگر کمی به ما و بسکتبال توجه شود، ما میتوانیم موفق شویم.
او ادامه میدهد: وقتی به تیم ملی رسیدم جوانی ۱۷-۱۸ ساله بودم و همیشه دوست داشتم بازیکن اصلی تیم باشم. یادم میآید آن دوران دو برابر یک بازیکن در روز تمرین میکردم البته نه برای یکی دوماه، بلکه در یک دوره کوتاه. دوست داشتم همه من را باور کنند نه به این دلیل که بازیکن جوانی بودم یا قد بلندی داشتم و قدرتمند بودم. من فقط میخواستم وقتی به میدان میروم بازی را تغییر دهم. کار دشواری بود به همه ثابت کنم که میتوانند به من اعتماد کنند و میتوانم بازی را تغییر دهم. همچنین ثابت کنم وقتی در میدان هستم یا در بازی حضور ندارم، چه تفاوتی ایجاد میشود.
صمد همچنین میگوید: آن سالها وقتی به اردو میرفتم قدرت بدنی بالایی نداشتم. برخی بازیکنان قدیمی نمیخواستند جایگاه خود را از دست بدهند که خب این طبیعی است. آنها به ما سخت میگرفتند. به همین دلیل من و برادرم (آیدین) به اتاق وزنه زدن میرفتیم و چهار ساعت وزنه میزدیم. بعد از این اتفاقات تابستان سال آینده به اردوی تیم ملی رفتیم و این بار نوبت من بود که همه را در زمین بزنم. یادم میآید مربی ما را صدا کرد و گفت: شما جوان هستید و نمیتوانید اینطور بازی کنید. اما من نمیخواستم کسی را بزنم. من فقط عضلانی شده بودم و به بازی با این فیزیک عادت نداشتم. من جوان بودم و نمیخواستم به کسی بیاحترامی کنم، اما جوان بودم و با آن عضلات خیلی قوی شده بودم.
صمد و ایران سال ۲۰۰۷ در توکوشیمای ژاپن به قهرمانی آسیا رسیدند و روند تاریخ را تغییر دادند، نیکخواهبهرامی درباره آن سال اینطور توضیح داد: قبل از مسابقات تیم ما تلفیقی از بازیکنان جوان و با تجربه بود، اما اکثر بازیکنان با تجربه آسیب دیدند و از ازدو خارج شدند. یادم است که قبل از مسابقات رسانهها میگفتند این تیم حتی به دور دوم هم نمیرسد.
صمد تصریح کرد: ولی ما به خودمان ایمان داشتیم، چون تمرینات خوبی را پشت سر گذاشته بودیم. رایکو ترومن هم مربی خوبی بود. او ذهنیت ما را تغییر داد تا به این باور برسیم که میتوانیم قهرمان شویم. مهم نبود ما چقدر جوان بودیم، ما تیم بسیار خوبی بودیم و بسیار خوب و سخت زیر نظر او تمرین کرده بودیم. برای همین در مسابقات همه رقبا را شکست دادیم.
او درباره شکست لبنان و رسیدن به المپیک میگوید: من شناختی از المپیک نداشتم. من فقط میخواستم قهرمان شویم و به المپیک برویم. ما حتی نمیتوانستیم فکرش را بکنیم که چه چیزی انتظارمان را میکشد، یادم میآید رییس وقت فدراسیون (محمود مشحون) به رختکن آمد و روی تخته نوشت اگر ببریم، بلیت المپیک را میگیریم و زندگی حرفهای ما تغییر میکند. به این ترتیب ما به بازی رفتیم و لبنان را شکست دادیم و به المپیک رسیدیم. شادمان بودیم و وسط زمین بالا و پایین میپریدیم. سال بعد من در کاروان ایران رژه المپیک را انجام میدادم. بعد از آن همه در آسیا به ما احترام میگذاشتند و همه در ایران به ما اعتقاد داشتند.
صمد توضیح میدهد: این نقطه عطف بسکتبال ایران بود و اگر بخواهم یک دوره را انتخاب کنم، سال ۲۰۰۷ انتخاب من است. چون برادرم آیدین هم آنجا بود. شاید نتوانم همه بازیهای آن سال را به یاد بیاورم، ولی تصاویر زیادی از سال ۲۰۰۷ در ذهن دارم.
کاپیتان تیم ملی ایران دومین قهرمانی این تیم در آسیا را بسیار آسان میداند و میگوید: ما دو سال برای تکرار قهرمانی سختی کشیدیم و وقتی در چین به فینال رسیدیم، میزبان را با ۱۸ امتیاز اختلاف شکست دادیم. من فکر میکنیم اینطور بردن چین در آن دوره غیرممکن بود، چرا که ما در اوج خود نبودیم و بازیکنان جوانی بودیم. من، اما فکر میکردیم ما میتوانیم بازی خوبی مقابل آنها برگزار کنیم. چون حامد مقابل یائو مینگ بازی میکرد و ما میتوانستیم هرکاری کنیم. البته من بازی برابر چین با آن نسل جوان را از دست دادم.
او درباره علاقهاش به فادی الخطیب بازیکن فراموش نشدنی لبنان میگوید: فادی پیش از من بازیکن برجستهای بود و من میدانستم اگر میخواهم بازیکن موفقی شوم باید مثل او باشم یا حتی بهتر از او بازی کنم! برای سالها فادی و من با هم رقابت داشتیم. هر دو به هم احترام میگذاریم. یادم است که فادی واقعا ترسناک بود. وقتی من به تیم ملی رسیدم او بهترین بازیکن لبنان و لبنان هم یکی از بهترین تیمهای آسیا بود. آنها اغلب به فینال آسیا میرفتند. من به سختی تمرین میکردم تا بهتر از او باشم. هر وقت به تیم ملی دعوت میشدم واقعا با هیچ بازیکنی رقابت نمیکردم و فقط فادی را مقابل خودم مجسم میکردم. به سختی با تیم ملی تمرین میکردم، چون در مقطعی باید با او روبهرو میشدم. فکر میکنم خاطرات زیادی از او دارم.
نیکخواه در مورد مهدی کامرانی گارد رأس پیشین تیم ملی ایران گفت: باید از مهدی زیاد یاد کنم، چون تیم ملی ایران با وجود او به اندازه فعلی خود رسیده است. بازی با وجود او برای من خیلی آسان بود. خیلی از افتخاراتی که ما در تیم ملی کسب کردیم به دلیل مهدی کامرانی بود. من هیچ وقت یاد ندارم که مربی در زمان حمله به مهدی بگوید که باید چه کاری انجام دهد. تیم در اختیار مهدی بود و او میدانست که باید چه کند. او یک رهبر واقعی بود.
اسطوره بسکتبال ایران که سابقه هفت دوره حضور در آسیا کاپ را دارد، درباره حضور بهنام یخچالی در روستوک آلمان هم معتقد است بهنام با وجود مشکلات زیادی که بازی در اروپا دارد میتواند در آلمان موفق باشد و راه را برای دیگر لژیونرهای ایرانی در اروپا هموار کند.