صفحه نخست

رئیس قوه قضاییه

اخبار غلامحسین محسنی اژه‌ای

اخبار سید ابراهیم رئیسی

اخبار صادق آملی لاریجانی

قضایی

حقوق بشر

مجله حقوقی

سیاست

عکس

حوادث- انتظامی و آسیب‌های اجتماعی

جامعه

اقتصاد

فرهنگی

ورزشی

بین‌الملل- جهان

فضای مجازی

چندرسانه

اینفوگرافیک

حقوق و قضا

محاکمه منافقین

هفته قوه قضاییه

صفحات داخلی

«جاده بهشتیان» روایتی از سنگرسازان بی‌سنگر

۰۹ مرداد ۱۳۹۹ - ۱۵:۰۰:۴۴
کد خبر: ۶۴۱۹۸۰
دسته بندی‌: فرهنگی ، عمومی
کتاب «جاده بهشتیان» روایتی دیگر از سنگرسازان بی‌سنگر است که نصرت الله محمودزاده نویسنده آن طی روز‌های حضور در این عملیات به نگارش درآورده است.

- کتاب «جاده بهشتیان» روایتی دیگر از سنگرسازان بی‌سنگر است که نصرت الله محمودزاده نویسنده آن طی روز‌های حضور در این عملیات به نگارش درآورده است.

کتاب «جاده بهشتیان» تاریخ کردستان در هشت سال دفاع مقدس از فراز و نشیب‌هایی برخوردار است که در دل آن سلسله عملیات‌های منظم سال ۱۳۶۶ اهمیت به سزایی دارد. از جمله عواملی که موجب شد بسیاری از مناطق کردستان پس از سال‌ها ظلم و ستم امنیت خود را بازیابد، اقدام وسیع مهندسی جنگ جهاد سازندگی در مناطق کوهستانی کردستان بود که توانست پای بسیجیان را تا مرتفع‌ترین قلل حتی در سرمای زمستان باز کند و آن‌ها را بر بام کردستان مستقر سازد.

بام کردستان روایتی دیگر از سنگرسازان بی‌سنگر است که نویسنده طی روز‌های حضور در این عملیات به نگارش درآورده است و به مناسبت یادواره سرداران شهید جهاد سازندگی و شهدای استان تهران منتشر می‌شود.

از متن کتاب:

هنوز اثری از تسلیم در او دیده نمی‌شد. وقتی دو نفر به کمکش آمده بودند که او تصمیم خود را گرفته بود.

پاسدار برای لحظه‌ای دست قطع شده را رها کرد و یکی از عصا‌ها را گرفت که بلند شود، اما نتوانست تعادل خود را حفظ کند. عصا را به طرفی پرت کرد و مجدداً مچ دست قطع شده خود را از زمین برداشت. دی یک لحظه گفت «یا علی» و سپس روی یک پا ایستاد.

چند بار اُفت و خیز کرد تا توانست تعادل خود را روی یک پا حفظ کند و لبخندی در چهره‌اش نقش بست. انگار سر از پا نمی‌شناخت. شاید از اینکه با یک پا و یک دست هنوز می‌توانست سر پا باشد، خوشحال بود و شاید از اینکه در آخرین لحاظت توانسته بود بر یأس و نا امیدی غلبه کند، راضی و خرسند شده بود.

با انفجار چند گلوله خمپاره در اطرافش، نگاهی به پایین قله که چند آمبولانس ایستاده بودند، انداخت و سپس همان یک پا را از زمین کند و حرکت کرد.

 



ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *