تلاوت جزء به جزء قرآن مجید/ صفحه ۳۸۷
خبرگزاری میزان-تلاوت صفحه سیصد و هشتاد و هفتم «سوره القصص» را با صدای استاد محمد صدیق منشاوی میشنوید.
- تلاوت صفحه سیصد و هشتاد و هفتم«سوره القصص از آیه ۱۴ تا ۲۱» در قالب فایل صوتی با صدای استاد منشاوی را در اختیار مخاطبان خود قرار داده است.
تلاوت صفحه سیصد و هشتاد و هفتم «سوره القصص از آیه ۱۴ تا ۲۱»
بِسۡمِ ٱللَّهِ ٱلرَّحۡمَٰنِ ٱلرَّحِيمِ
وَلَمَّا بَلَغَ أَشُدَّهُۥ وَٱسۡتَوَىٰٓ ءَاتَیۡنَٰهُ حُکۡمٗا وَعِلۡمٗاۚ وَکَذَٰلِکَ نَجۡزِی ٱلۡمُحۡسِنِینَ ۱۴
و، چون موسى به سن عقل و رشد رسید و حد کمال یافت ما به او حکم نبوت و مقام علم عطا کردیم و چنین پاداش به مردم نیکوکار مى دهیم
وَدَخَلَ ٱلۡمَدِینَةَ عَلَىٰ حِینِ غَفۡلَةٖ مِّنۡ أَهۡلِهَا فَوَجَدَ فِیهَا رَجُلَیۡنِ یَقۡتَتِلَانِ هَٰذَا مِن شِیعَتِهِۦ وَهَٰذَا مِنۡ عَدُوِّهِۦۖ فَٱسۡتَغَٰثَهُ ٱلَّذِی مِن شِیعَتِهِۦ عَلَى ٱلَّذِی مِنۡ عَدُوِّهِۦ فَوَکَزَهُۥ مُوسَىٰ فَقَضَىٰ عَلَیۡهِۖ قَالَ هَٰذَا مِنۡ عَمَلِ ٱلشَّیۡطَٰنِۖ إِنَّهُۥ عَدُوّٞ مُّضِلّٞ مُّبِینٞ ۱۵
و موسى (روزى) بى خبر اهل مصر به شهر در آمد، آنجا دید که دو مرد با هم به قتال مشغولند، این یک از شیعیان وى (یعنى از بنى اسرائیل) بود و آن یک از دشمنان (یعنى از فرعونیان) بود، در آن حال آن شخص شیعه از موسى دادخواهى و یارى بر علیه آن دشمن خواست، موسى مشتى سخت بر آن دشمن زد، قضا را بدان ضربت او را کشت موسى گفت: این کار از فریب و وسوسۀ شیطان بود (تا این کافر ظالم را با مؤمنى به قتال برانگیخت و عاقبت به هلاکت رسید) که دشمنى شدید شیطان و گمراه ساختن آدمیان به سختى آشکار است
قَالَ رَبِّ إِنِّی ظَلَمۡتُ نَفۡسِی فَٱغۡفِرۡ لِی فَغَفَرَ لَهُۥٓۚ إِنَّهُۥ هُوَ ٱلۡغَفُورُ ٱلرَّحِیمُ ۱۶
(آن گاه موسى) گفت: اى خدا، من بر خویش ستم کردم (که به این عمل خود را به فتنۀ فرعونیان انداختم) تو از من در گذر، خدا هم از او در گذشت که اوست بسیار آمرزنده و مهربان
قَالَ رَبِّ بِمَآ أَنۡعَمۡتَ عَلَیَّ فَلَنۡ أَکُونَ ظَهِیرٗا لِّلۡمُجۡرِمِینَ ۱۷
موسى باز گفت: اى خدا، به شکرانۀ این نعمت (نیرو) که مرا عطا کردى من هم بدکاران را هرگز یارى نخواهم کرد
فَأَصۡبَحَ فِی ٱلۡمَدِینَةِ خَآئِفٗا یَتَرَقَّبُ فَإِذَا ٱلَّذِی ٱسۡتَنصَرَهُۥ بِٱلۡأَمۡسِ یَسۡتَصۡرِخُهُۥۚ قَالَ لَهُۥ مُوسَىٰٓ إِنَّکَ لَغَوِیّٞ مُّبِینٞ ۱۸
موسى (پس از کشته شدن قبطى و نجات سبطى) از توقف به شهر مصر بیمناک شد و مراقب دشمن بود، ناگاه همان کس که روز گذشته از او یارى جسته بود باز او را به داد خواهى خواند موسى به او گفت: پیداست تو سخت گمراهى!
فَلَمَّآ أَنۡ أَرَادَ أَن یَبۡطِشَ بِٱلَّذِی هُوَ عَدُوّٞ لَّهُمَا قَالَ یَٰمُوسَىٰٓ أَتُرِیدُ أَن تَقۡتُلَنِی کَمَا قَتَلۡتَ نَفۡسَۢا بِٱلۡأَمۡسِۖ إِن تُرِیدُ إِلَّآ أَن تَکُونَ جَبَّارٗا فِی ٱلۡأَرۡضِ وَمَا تُرِیدُ أَن تَکُونَ مِنَ ٱلۡمُصۡلِحِینَ ۱۹
و، چون خواست دست به قبطى دشمن دراز کند (قبطى) فریاد کرد: اى موسى مرا هم مى خواهى مانند شخص دیروز به قتل رسانى؟ معلوم است که تو در این سرزمین قصدى جز گردنکشى و جبارى ندارى و هیچ نخواهى مشفق و مصلح باشى
وَجَآءَ رَجُلٞ مِّنۡ أَقۡصَا ٱلۡمَدِینَةِ یَسۡعَىٰ قَالَ یَٰمُوسَىٰٓ إِنَّ ٱلۡمَلَأَ یَأۡتَمِرُونَ بِکَ لِیَقۡتُلُوکَ فَٱخۡرُجۡ إِنِّی لَکَ مِنَ ٱلنَّـٰصِحِینَ ۲۰
و در این حال مردى (مؤمن) از دورترین نقاط شهر مصر شتابان آمد و گفت: اى موسى رجال دربار فرعون در کار تو شورا مى کنند که تو را به قتل رسانند، به زودى از شهر بیرون گریز، که من دربارۀ تو بسیار مشفق و مهربانم
فَخَرَجَ مِنۡهَا خَآئِفٗا یَتَرَقَّبُۖ قَالَ رَبِّ نَجِّنِی مِنَ ٱلۡقَوۡمِ ٱلظَّـٰلِمِینَ ۲۱
موسى از شهر مصر با حال ترس و نگرانى و مراقبت از دشمن بیرون رفت، گفت: بار الها، مرا از شر (این) قوم ستمکار نجات ده
و، چون موسى به سن عقل و رشد رسید و حد کمال یافت ما به او حکم نبوت و مقام علم عطا کردیم و چنین پاداش به مردم نیکوکار مى دهیم
وَدَخَلَ ٱلۡمَدِینَةَ عَلَىٰ حِینِ غَفۡلَةٖ مِّنۡ أَهۡلِهَا فَوَجَدَ فِیهَا رَجُلَیۡنِ یَقۡتَتِلَانِ هَٰذَا مِن شِیعَتِهِۦ وَهَٰذَا مِنۡ عَدُوِّهِۦۖ فَٱسۡتَغَٰثَهُ ٱلَّذِی مِن شِیعَتِهِۦ عَلَى ٱلَّذِی مِنۡ عَدُوِّهِۦ فَوَکَزَهُۥ مُوسَىٰ فَقَضَىٰ عَلَیۡهِۖ قَالَ هَٰذَا مِنۡ عَمَلِ ٱلشَّیۡطَٰنِۖ إِنَّهُۥ عَدُوّٞ مُّضِلّٞ مُّبِینٞ ۱۵
و موسى (روزى) بى خبر اهل مصر به شهر در آمد، آنجا دید که دو مرد با هم به قتال مشغولند، این یک از شیعیان وى (یعنى از بنى اسرائیل) بود و آن یک از دشمنان (یعنى از فرعونیان) بود، در آن حال آن شخص شیعه از موسى دادخواهى و یارى بر علیه آن دشمن خواست، موسى مشتى سخت بر آن دشمن زد، قضا را بدان ضربت او را کشت موسى گفت: این کار از فریب و وسوسۀ شیطان بود (تا این کافر ظالم را با مؤمنى به قتال برانگیخت و عاقبت به هلاکت رسید) که دشمنى شدید شیطان و گمراه ساختن آدمیان به سختى آشکار است
قَالَ رَبِّ إِنِّی ظَلَمۡتُ نَفۡسِی فَٱغۡفِرۡ لِی فَغَفَرَ لَهُۥٓۚ إِنَّهُۥ هُوَ ٱلۡغَفُورُ ٱلرَّحِیمُ ۱۶
(آن گاه موسى) گفت: اى خدا، من بر خویش ستم کردم (که به این عمل خود را به فتنۀ فرعونیان انداختم) تو از من در گذر، خدا هم از او در گذشت که اوست بسیار آمرزنده و مهربان
قَالَ رَبِّ بِمَآ أَنۡعَمۡتَ عَلَیَّ فَلَنۡ أَکُونَ ظَهِیرٗا لِّلۡمُجۡرِمِینَ ۱۷
موسى باز گفت: اى خدا، به شکرانۀ این نعمت (نیرو) که مرا عطا کردى من هم بدکاران را هرگز یارى نخواهم کرد
فَأَصۡبَحَ فِی ٱلۡمَدِینَةِ خَآئِفٗا یَتَرَقَّبُ فَإِذَا ٱلَّذِی ٱسۡتَنصَرَهُۥ بِٱلۡأَمۡسِ یَسۡتَصۡرِخُهُۥۚ قَالَ لَهُۥ مُوسَىٰٓ إِنَّکَ لَغَوِیّٞ مُّبِینٞ ۱۸
موسى (پس از کشته شدن قبطى و نجات سبطى) از توقف به شهر مصر بیمناک شد و مراقب دشمن بود، ناگاه همان کس که روز گذشته از او یارى جسته بود باز او را به داد خواهى خواند موسى به او گفت: پیداست تو سخت گمراهى!
فَلَمَّآ أَنۡ أَرَادَ أَن یَبۡطِشَ بِٱلَّذِی هُوَ عَدُوّٞ لَّهُمَا قَالَ یَٰمُوسَىٰٓ أَتُرِیدُ أَن تَقۡتُلَنِی کَمَا قَتَلۡتَ نَفۡسَۢا بِٱلۡأَمۡسِۖ إِن تُرِیدُ إِلَّآ أَن تَکُونَ جَبَّارٗا فِی ٱلۡأَرۡضِ وَمَا تُرِیدُ أَن تَکُونَ مِنَ ٱلۡمُصۡلِحِینَ ۱۹
و، چون خواست دست به قبطى دشمن دراز کند (قبطى) فریاد کرد: اى موسى مرا هم مى خواهى مانند شخص دیروز به قتل رسانى؟ معلوم است که تو در این سرزمین قصدى جز گردنکشى و جبارى ندارى و هیچ نخواهى مشفق و مصلح باشى
وَجَآءَ رَجُلٞ مِّنۡ أَقۡصَا ٱلۡمَدِینَةِ یَسۡعَىٰ قَالَ یَٰمُوسَىٰٓ إِنَّ ٱلۡمَلَأَ یَأۡتَمِرُونَ بِکَ لِیَقۡتُلُوکَ فَٱخۡرُجۡ إِنِّی لَکَ مِنَ ٱلنَّـٰصِحِینَ ۲۰
و در این حال مردى (مؤمن) از دورترین نقاط شهر مصر شتابان آمد و گفت: اى موسى رجال دربار فرعون در کار تو شورا مى کنند که تو را به قتل رسانند، به زودى از شهر بیرون گریز، که من دربارۀ تو بسیار مشفق و مهربانم
فَخَرَجَ مِنۡهَا خَآئِفٗا یَتَرَقَّبُۖ قَالَ رَبِّ نَجِّنِی مِنَ ٱلۡقَوۡمِ ٱلظَّـٰلِمِینَ ۲۱
موسى از شهر مصر با حال ترس و نگرانى و مراقبت از دشمن بیرون رفت، گفت: بار الها، مرا از شر (این) قوم ستمکار نجات ده
ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *