صفحه نخست

رئیس قوه قضاییه

اخبار غلامحسین محسنی اژه‌ای

اخبار سید ابراهیم رئیسی

اخبار صادق آملی لاریجانی

قضایی

حقوق بشر

مجله حقوقی

سیاست

عکس

حوادث- انتظامی و آسیب‌های اجتماعی

جامعه

اقتصاد

فرهنگی

ورزشی

بین‌الملل- جهان

فضای مجازی

چندرسانه

اینفوگرافیک

حقوق و قضا

محاکمه منافقین

هفته قوه قضاییه

صفحات داخلی

«خانِ کوه هزار مسجد» منتشر شد/روایتی از جنگ مهماندوست

۲۴ تير ۱۳۹۹ - ۱۲:۴۰:۰۰
کد خبر: ۶۳۷۴۸۶
دسته بندی‌: فرهنگی ، عمومی
رمان «خانِ کوه هزار مسجد» که با زبان و پرداختی امروزی سعی در روایت جنگ مهماندوست در اواخر دوره صفویه دارد، روانه بازار نشر شد.

- رمان «خانِ کوه هزار مسجد» نوشته میلاد حسینی، روایت دراماتیک جنگ مهماندوست است که در سال ۱۱۰۸ هجری شمسی، در ۲۵ کیلومتری دامغان و بین نیرو‌های نادرقلی افشار و اشرف افغان رخ داده است. در این میان بخشی از تاریخ نظامی سلاح‌های گرم و سرد و تاکتیک‌های جنگی و از همه مهمتر داستان کیخسرو در شاهنامه نیز روایت شده و با داستان اصلی در هم می‌آمیزد.

از منظر مستند و تاریخی این نبرد در اواخر دوره صفوی و اوایل دوره‌ی افشاریان رخ داده است. از سوی دیگر و منظر حماسی و پهلوانی، داستان کیخسرو در شاهنامه فردوسی در دل روایت این نبرد تنیده شده است. تا جایی که بکتاش شخصیت اصلی رمان سرنوشتی الهام بخش همچون کیخسرو در شاهنامه پیدا می‌کند.


تلاش بکتاش و عالیه به عنوان نمادی از مردان و زنان دلیر این سرزمین برای بیرون راندن دشمن از ایران، تمثیلی از تلاش همیشگی این مردمان برای پاسداری از آب و خاک خود است. وجه دیگر الهام بخشی شاهنامه است. از ابتدا تا انتهای این کتاب بزرگ، از اولین قهرمان تا آخرین قهرمان آن، در تمامی دوران‌ها منبعی الهام بخش برای وطن پرستان این خاک خواهد بود.

در بخشی از این رمان آمده است: «مزرعه‌ها در زمستان چهره غمگینی داشتند. کپه‌های زرد علوفه‌ها روی همدیگر، سگ‌های ولگرد که میان مزرعه‌ها دنبال یکدیگر می‌کردند و تک درخت‌هایی خشکیده و بی برگ که بالای تپه‌ها حسی از تنهایی را به انسان منتقل می‌کردند. عالیه نفس عمیقی کشید. موهایش در باد روی صورتش ریخته بود. خانه‌های کاهگلی متروکه را در میان زمین‌های بایر می‌دید و به خانه خودشان در کوه هزار مسجد فکر می‌کرد که حالا شبیه به همین خانه‌ها شده است. با خودش فکر کرد رفتن به جنگ چقدر برای مردان تلخ است. ترک کردن خانه و رفتن به جایی که شاید کشته شوی و هیچ گاه برنگردی. اما از سوی دیگر خوشحال بود از اینکه مثل زنان دیگر، درد و رنج حاصل از انتظار کشیدن برای بازگشت مرد خود را نمی‌کشید.»



ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *