جایگاه ایران در پارادایم شیفت جهانی/ ضربه اساسی تهران - پکن به واشنگتن
آمریکا بدهکارترین کشور دنیاست؛ میزان بدهیهای این کشور تا پایان سال ۲۰۱۹ به ۲۳ تریلیون و ۱۴۷ میلیارد و ۱۴۳ میلیون ۳۰ هزار دلار رسیده بود. نرخ بیکاری نیز در آمریکا به ۲۰ درصد رسیده است که بدترین نرخ از جنگ جهانی دوم به این سو است.
علاوه بر افول اقتصادی، آمریکا در عرصههای نظامی و سیاسی هم مضمحل شده است؛ شواهد و مصادیق افول سیاسی و نظامی آمریکا بیشمار است؛ اعتراف سران آمریکا به صرف ۷ تریلیون دلار در منطقه غرب آسیا بدون کوچکترین عایدی ژئوپلیتیکی؛ ناتوانی و طفره رفتن از رویارویی نظامی با ایران به عنوان قدرتمندترین کشور غرب آسیا - که در قضایایی نظیر سرنگونی گلوبال هاوک، هدف قرار گرفتن آرامکو و عینالاسد برای جهانیان نمایان شد -؛ بنبست سیاستهای آمریکا در اراضی اشغالی فلسطین؛ تعارض رژیم آمریکا با آلمان و فرانسه درخصوص ناتو و ....
از کار افتادن قدرت نرم آمریکا
اما علاوه بر مولفههای اقتصادی، سیاسی و نظامی که بررسی شاخصهای مرتبط با آنها بیانگر افول ملموس قدرت آمریکاست؛ رژیم واشنگتن در عرصه قدرت نرم نیز قافیه را باخته است؛ همان عرصهای که زمانی «جوزف نای» اندیشمند آمریکایی، آن را مهمترین ملاک برتری آمریکا میدانست.
شعار «اول آمریکا» که طی حدود ۴ سال اخیر توسط هیئت حاکمه آمریکا در عرصه جهانی پمپاژ شده است، حتی متحدان این رژیم را هم به آن بدبین کرده است؛ از سویی دیگر، خروجهای پیدرپی از توافقنامهها و معاهدات بینالمللی نظیر شورای حقوق بشر سازمان ملل، توافقنامه پاریس، نهاد فرهنگی یونسکو، سازمان بهداشت جهانی و ... نفوذ و قدرت نرم آمریکا را فرسوده کرده است.
چین از مهمترین قدرتهای نوظهور
اما به موازات افول و اضمحلال آمریکا، قدرتهای نوظهوری در عرصه اقتصاد بینالملل و اقتصاد سیاسی پا به عرصه وجود گذاشتهاند؛ در واقع منابع قدرت در دنیا تغییر کرده است؛ چین از جمله مهمترین قدرتهای نوظهور در دنیاست. کشوری که طبق تحقیقات شرکت سوییسی خدمات مالی و بانکداری «یو بی اس»، در سال ۲۰۳۰ به ابرقدرت دنیا تبدیل خواهد شد.
مطابق گزارش مؤسسه اعتبارسنجی «اساندپی گلوبال»، تا قبل از شیوع کرونا، رشد اقتصادی چین به طور میانگین سالانه بالای ۵ درصد بوده است. در سه ماهه سوم سال ۲۰۱۹، چین رشد اقتصادی ۶ درصدی را تجربه کرده است؛ در حالیکه در همان مقطع زمانی، رشد اقتصادی آمریکا دو و یک دهم درصد بوده است.
بنا بر گزارش کنفرانس توسعه و تجارت ملل متحد (آنکتاد) چین با جذب ۱۴۰ میلیارد دلار در سال ۲۰۱۹ در رده دومین کشور در جریان سرمایهگذاری مستقیم خارجی (FDI) در جهان قرار داشت؛ همچنین از سال ۲۰۱۵ به این سو، حجم سرمایهگذاریهای خارجی چین بیش از ۲۶۸ میلیارد دلار بوده است.
در سال ۲۰۱۹، چین بیش از ۲۰۰ میلیارد دلار مازاد تجاری داشته است؛ در حالیکه در همان سال ۲۰۱۹، کسری تراز حساب تجاری آمریکا بیش از ۲۹۰ میلیارد دلار بوده است.
چین، قطب اقتصادی دنیا
علیایحال، تمام تفاسیر و شاخصهای اقتصادی بیانگر آن است که چین به سرعت در حال تبدیل شدن به قطب اقتصادی دنیاست؛ امری که با توجه به ظرفیتهای سیاسی و نظامی این کشور، به فرض استمرار نظام تک قطبی در دنیا میتواند از پکن یک ابرقدرت بسازد.
اما در این پارادایم شیفت که در رأس نظام بینالملل در حال وقوع است، ایران به عنوان یک کشور مستقل و قدرتمند در منطقه ژئواستراتژیک غرب آسیا باید موقعیت خود را تعیین کند.
نگاه به شرق؛موقعیتیابی استراتژیک ایران
«نگاه به شرق»؛ این همان موقعیتیابی استراتژیک ایران متناسب با اقتضائات و تحولات نظام بینالملل است؛ رویکردی که ضرورتی اجتنابناپذیر مینماید و از چند علت نشئت میگیرد:
نخستین علت، دشمنی و تخاصم مبنایی غرب با ایران اسلامی است؛ تخاصمی که تا تهدید تمامیت ارضی و حاکمیت ملی ما نیز پیش رفته است؛ لذا ضرورت دارد با اتحادهای راهبردی با کشورهای دیگر، ضمن اتخاذ رویکرد کنشگرانه در عرصه بینالملل، آثار ایذایی دشمنی و تخاصم غرب را به حداقل برسانیم.
علت دوم، بحث اقتدار روزافزون جهان شرق و بویژه کشور چین است؛ کشوری که در تمام شاخصها و مولفههای جهانی در حال توفق بر آمریکاست؛ مضاف بر اینکه چین برخلاف آمریکا عاری از خوی استکباری است لذا نزدیکی به آن نیز با اصول سیاست خارجی ایران منطبق است. در واقع برقراری روابط همه جانبه و استراتژیک با چین که مستعد ابرقدرت شدن است و درضمن عاری از خوی استکباری نیز میباشد، به مثابه فرصتی پیشروی ایران به عنوان یک کنشگر فعال در عرصه بینالملل است.
اشتراکات ایران و چین درباره چشمانداز نظام بینالملل
همچنین باید این نکته را نیز مطمح نظر قرار داد که جهانبینی سیاسی ایران و چین درباب چشمانداز نظام بینالملل از اشتراکات زیادی برخوردار است و هر دو کشور با یاغیگری و سلطهجویی آمریکا به مقابله برخواستهاند از مداخلات رژیم آمریکا در امور کشورهای مستقل ناراضی هستند و بر شکل گیری یک نظام چندقطبی در دنیا تاکید دارند.
در همین رابطه، «محسن بهاروند» معاون حقوقی و بینالملل وزارت امور خارجه به خبرنگار میزان، گفت: مراکز و منابع قدرت در جهان در حال تغییر است لذا کشوری همچون ایران با جایگاه و موقعیت استراتژیک نمیتواند در قبال این تغییر بیتفاوت و خنثی باشد؛ ما نمیتوانیم در بلاتکلیفی استراتژیک باشیم؛ ما به این نتیجه رسیدیم که آمریکا به دنبال خصومت با تمامیت ارضی ایران و حاکمیت ملی ماست؛ در نتیجه اگر یک شیفت استراتژیک نداشته باشیم و روابطمان را با کشورهای دنیا مستحکم نکنیم ضرر میکنیم، لذا باید از حالا این کار را انجام بدهیم. دیگر آمریکا منبع اصلی قدرت در جهان نیست بلکه قدرتهای نوظهوری هستند که با ما هم خصومت ندارد لذا ما باید از حالا شروع به کار کردن با این قدرتهای نوظهور کنیم تا در آینده جایگاه خودمان را در عرصه بینالمللی روشن کنیم.
جهان پساغربی
محمدجواد ظریف وزیر امور خارجه کشورمان روز یکشنبه ۱۵ تیر در صحن علنی مجلس با اشاره به شاخصههای دوران گذار جهانی، گفت: شاهد جا به جایی مراکز و کانونهای قدرت در روابط بین المللی هستیم و جهان امروز پساغربی شده است و دیگر غرب محور تمام تحولات بینالمللی نیست.
ظریف در ادامه سخنانش در مجلس به وقوع جنگ داخلی در نظام لیبرال غربی و برآمدن قدرتهای غیرغربی و مشخصاً چین اشاره کرد و بحث قرارداد استراتژیک ۲۵ ساله با چین را به میان کشید؛ قراردادی که به گفته ظریف همچنان مذاکرات مرتبط با آن ادامه دارد و هیچ بند مخفی در آن نیست و همه چیز آن شفاف است.
اما اگر سند جامع همکاری استراتژیک ۲۵ ساله میان ایران و چین که هنوز به امضای نهایی نرسیده را یکی از تحرکهای ایران برای موقعیتیابی استراتژیک در دوران پساغربی به حساب آوریم، نگاهی به سیر تطوری انعقاد این سند و بررسی خلافگوییهایی که از کانونهای مشخص در قبال این سند پمپاژ میشود، خالی از لطف نیست.
سفر رییسجمهور چین به ایران
سوم بهمن ۹۴ بود که «شی جین پینگ» رییسجمهوری خلق چین در صدر یک هیئت عالیرتبه سیاسی و اقتصادی وارد تهران شد؛ در دیدار میان حجتالاسلام والمسلمین حسن روحانی رییسجمهور کشورمان با همتای چینیاش، ۱۷ سند و یادداشت تفاهم همکاری از جمله در زمینههایی، چون ارتقاء کمربند اقتصادی جاده ابریشم، مصارف صلحآمیز انرژی، همکاریهای ارتباطات و فناوری اطلاعات، همکاریهای زیستمحیطی، تحکیم همکاریهای سرمایهگذاری و ... میان تهران و پکن به امضا رسید.
پس از امضای این اسناد تفاهم، در جریان نشست خبری روسایجمهور ایران و چین، طرفین از آغاز فصل نوین روابط تهران و پکن و راهبردی شدن این روابط سخن گفتند و به بنا شدن «مشارکت جامع راهبردی» میان دو کشور اشاره کردند؛ بنایی که ستون آن سند جامع ۲۵ ساله همکاریهای ایران و چین است و میتواند رقم مبادلات تجاری دو کشور را طی ۱۰ سال به سقف ۶۰۰ میلیارد دلار برساند.
بند ۶ بیانیه؛ نقشه راه جامع ۲۵ ساله
در جریان سفر رییسجمهور چین به ایران بیانیهای نیز صادر شد که در بند ۶ این بیانیه دو کشور صراحتا اراده سیاسی خود را برای توسعه و تعمیق راهبردی روابط بیان داشته و تصمیم گرفتند یک نقشه راه جامع ۲۵ ساله بین دو کشور تدوین شود تا مبنای توسعه منسجم و همه جانبه روابط سیاسی و اقتصادی تهران و پکن در سالهای آتی قرار گیرد.
«شی جین پینگ» در همان سفر بهمن ماه ۹۴ خود به تهران، به محضر رهبر معظم انقلاب نیز حضور یافت و از معظمله شنید که دولت و ملت ایران همواره به دنبال گسترش روابط با کشورهای مستقل و قابل اطمینان همچون چین بوده و هستند و بر همین اساس، توافق رؤسای جمهوری ایران و چین برای یک روابط استراتژیک ۲۵ ساله، کاملاً درست و حکمتآمیز است.
رهبر انقلاب در آن دیدار با اشاره به سیاستهای سلطهگرانه برخی کشورها بهویژه آمریکا و همکاری غیرصادقانهی آنها با کشورهای دیگر افزودند: این وضعیت موجب شده است که کشورهای مستقل، بهدنبال همکاریهای بیشتر با یکدیگر باشند و توافق ایران و چین برای روابط استراتژیک ۲۵ ساله در همین چارچوب است که باید با پیگیری جدی دو طرف، توافقها حتماً به مرحلهی عملیاتی برسند.
تدوین پیشنویس اولیه سند جامع راهبردی
اما پس از سفر رییسجمهور چین به ایران در بهمن ۹۴، در مقاطع زمانی مختلف پیشنویس اولیه سند جامع راهبردی با مشارکت نهادهای تخصصی دو کشور تهیه شد.
سفر شهریور ۹۸ ظریف به چین
۴ شهریور ۹۸، ظریف وزیر امور خارجه کشورمان در صدر هیئتی دیپلماتیک به پکن سفر کرد و با «وانگیی» همتای چینیاش دیدار کرد. نقشه راه همکاریهای ۲۵ ساله، یکی از محورهای مذاکرات ظریف در چین بود. وزیر امور خارجه کشورمان در آن سفر به چین، پیشنویس سند همکاری ۲۵ ساله را هم به پکن برد تا مورد مداقه و تایید طرف چینی نیز قرار گیرد؛ پس از آنکه طرف چینی پیشنویس سند همکاری ۲۵ ساله را مورد تایید قرار داد، مذاکرات در باب آن آغاز شد و هنوز نیز ادامه دارد.
علیایحال وفق اظهارات مسئولان ذیربط در دولت و وزارت امور خارجه، مذاکرات در باب انعقاد سند جامع راهبردی ایران و چین که قطعاً حاوی قراردادهای مختلف در حوزههای متنوع است، همچنان ادامه دارد و هنوز هیچ بندی از این سند نهایی نشده است؛ اما ظرف یک ماه اخیر عمدتا از سوی شبهرسانههای معاند، مطالب و گزارشهای کذب و خلاف واقعی درباب این سند راهبردی منتشر شده است.
دروغهای مضحک معاندین
بیبیسی فارسی از جمله همان رسانههای ضدایرانی بود که با انتشار مطلبی کذایی تحت عنوان «سند همکاری ایران و چین؛ حکمتآمیز یا قرارداد ترکمنچای» درصدد القاء انگارهها و گزارههای خلاف واقع پیرامون سند مزبور برآمد.
شبهرسانههای ضدایرانی دیگر نیز به تبعیت از بیبیسیفارسی با گزارههای جعلی شروع به دروغ پراکنی در باب سندی کردند که هنوز منعقد نشده و مذاکرات درباره انعقاد آن همچنان در جریان است.
بواسطه این دروغ پراکنیها و گزارههای کذب و جعلی منتشره توسط رسانههای معاند در باب سند جامع راهبردی ایران و چین، رفته رفته مطالبی در فضای مجازی منتشر شد که به قدری کذایی و مغایر با واقعیت بود که به تعبیر سید عباس موسوی سخنگوی وزارت امور خارجه حتی ارزش پاسخ دادن نیز ندارد.
مردم و رسانهها از سال ۹۴ در جریان بودند
ابتدا معاندین از مخفی و پنهانی بودن سند جامع راهبردی ایران و چین سخن گفتند؛ حال آنکه از همان سال ۹۴ که در نتیجه سفر رییسجمهور چین به ایران، مقدمات سند جامع راهبردی مورد موافقت قرار گرفت، مردم و رسانههای کشور در جریان موضوع قرار گرفتند؛ حتی در مقطع سفر شهریور ۹۸ ظریف به پکن نیز موضوع مذاکره طرفین در باب سند راهبردی ۲۵ ساله، رسانهای شد؛ بنابراین برخلاف القاء معاندین، پنهانکاریای درباره سند جامع مزبور وجود نداشته است.
مرجفون و شایعهپراکنها وقتی دیدند القاء دروغشان مبنی بر پنهان کاری در قبال سند راهبردی ۲۵ ساله با یک جستجوی ساده اینترنتی نقش برآب شده است، همت خود را مصروف این کردند که چنین القاء کنند، چون مفاد سند مزبور انتشار نیافته بنابراین همین امر دلیلی بر یکجانبه بودن آن به نفع چین است؛ حال آنکه اولاً هنوز هیچ بندی و مفادی از این سند قطعیت نیافته و طرفین در باب مفاد مندرج در آن مشغول رایزنی و مذاکره هستند؛ در ثانی این سند جامع همانطور که از نامش مشخص است یک نقشه راه کلان است که باید در باب هر کدام از بندها و مفادش به صورت جداگانه قراردادهای مختلف منعقد شود.
استمرار مذاکرات درباب توافق کلی با چین
بهاروند معاون حقوقی و بینالملل وزارت امور خارجه در همین رابطه به خبرنگار به میزان گفت: توافق با چین هم یک توافق کلی است؛ ما نمیتوانیم وقتی یک موردی هنوز در قالب مذاکره است، آن را علنی کنیم؛ طبق قانون، توافقات با کشورهای دیگر موقعی که نهایی شوند باید در اختیار مجلس و نهادهای ذیربط قرار گیرند؛ از سویی دیگر شاید کشور مقابل هم بنا بر ملاحظات خود تمایل نداشته باشد، مورد مذاکره افشا شود و چه بسا این درز اطلاعات باعث سلب اعتماد طرفین از یکدیگر شود؛ یک آقایی آمد یک حرفی زد، همه را با مشکل روبهرو کرد؛ معمولا ایشان هر وقت هم حرف میزد دیگران را با مشکل روبهرو میکرد و جامعه را به هم میریخت.
اما معاندین در فاز بعدی دروغپراکنی، مطالب سخیفی را مطرح کردند که حتی پرداختن به آنها نیز موجب اطاله و خسران است؛ از جمله از واگذاری جزایر ایرانی به چینیها و فروش بدون دریافت عایدی نفت به پکن سخن گفتند که همه آنها بالمره از سوی مسئولان تکذیب شد.
شایعات مضحک نفتی و جزیرهای
ابوالفضل عمویی سخنگوی کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس در گفتوگو با میزان، با اشاره به جزئیات جلسه عصر روز یکشنبه ۲۲ تیر کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس شورای اسلامی گفت: ظریف در این جلسه بر لحاظشدن منافع ملی در تدوین پیشنویس توافق همکاری ۲۵ ساله با چین تاکید و شایعاتی هچون «فروش جزیره کیش» و «فروش نفت ارزان» را رد کرد و آن را ناشی از غرضورزی دشمنان توسعه روابط ایران و چین دانست.
علت خشم آمریکا از خیز ایران و چین برای همکاری راهبردی
مرجع ضمیر اشاره ظریف مبنی بر غرضورزی دشمنان توسعه روابط ایران و چین، رژیمی جزء آمریکا و اذناب این رژیم و رسانههای وابسته به آنها نیستند؛ در واقع با منعقد شدن سند راهبردی میان ایران و چین، توطئههای شوم آمریکا که ظریف ۲ سال اخیر با کاربست فشار حداکثری درصدد فروپاشاندن اقتصاد ایران بود، نقشه بر آب خواهد شد؛ بنابراین ریشه و آبشخور اکاذیبی که در باب سند همکاری بلندمدت ایران و چین طی هفتههای اخیر پمپاژ میشود را باید در منابع آمریکایی و دنبالهرو آمریکایی و عملههای رسانهای رژیم آمریکا جستجو کرد.
اما علاوه بر معاضدت دو کشور قدرتمند ایران و چین به عنوان قطبهای مخالف آمریکا و آثار روانی آن بر تسریع در فرونشاندن هژمونی کاغذی آمریکا، آنچه سردمداران واشنگتن را از حصول توافق راهبردی میان تهران و پکن خشمگین میکند، ظرفیتهای ژئوپلیتیک طرفین است که موجب میشود با انعقاد قرارداد راهبردی میان آنها، جریان انرژی به سمت شرق برای همیشه تضمین شود. امری که با توجه به وجود دو تنگه استراتژیک «هرمز» در ایران و «مالاکا» در چین، سهولت عینیت یافتن آن بیشتر متصور میشود.
علیایحال، سند راهبردی ۲۵ ساله ایران و چین میتواند دستاوردهای شگرفی برای طرفین در عصر به انتها رسیدن سلطه جهانی آمریکا داشته باشد و این آخرین ترکشهای عصر سلطهگری آمریکا که در قالب تروریسم اقتصادی بروز و ظهور یافته را بیش از پیش خنثی کند.