آیا آقای ظریف میداند که مصدق...
آیا آقای ظریف میداند که مصدق، مدرس مدرسه علوم سیاسی میرزا نصرالله خان مشیرالدوله فراماسونر بود که نخبگان ایرانی را بر طبق فرهنگ استعمار و فرهنگ غرب پرورش میداد؟!
نهضت آزادی در ادامه میآورد: «مصدق سیاستمداری اخلاقگرا، مسلمان، آگاه، مسئولیتپذیر و شجاع بود که در راه مبارزه توامان با استبداد داخلی و استیلای خارجی، شدائد فراوانی را متحمل شد و نه تنها مهر خود را بر تاریخ ایران زد که فراتر از مرزهای کشورمان و در حافظه تاریخی جهان، با نامی زنده و به مثابه الگویی از مشی سیاستورزی اخلاقی و متکی به حقوق اساسی ملتها ماندگار شد و در مقام الهامبخش مبارزات آزادیبخش و استقلالخواه تمامی ملتهای محروم و ستم دیدهی جهان اعتبار یافت».
در همان نامه میخوانیم: «اندیشه راهبردی مصدق در حوزه سیاست خارجی و تحقق حاکمیت ملی، سرلوحه آرمان نه شرقی، نه غربی در انقلاب اسلامی۱۳۵۷ قرار گرفت و بعدها نیز همین امر در قانون اساسی و تدوین دکترین سیاست خارجی ایران تبلور یافت».
انحراف شما را از توحید به استناد کتاب پایان نامه تحصیلیتان ثابت ساخته بود
به دین مسیح در آمدم!
دکتر (مصدق) میگوید که مشروبات الکلی یکی از منابع درآمد ماست؟!
من نمیتوانم احکام اسلام را اجرا کنم
آقای فلسفی! از نظر من مسلمان و بهایی فرق ندارند؟!
شما در مدت تحصن حتی یک مرتبه نماز نخواندید؟!
شهید حاج مهدی عراقی نیز میگوید: «(دکتر مصدق) از اول عمرش تا آخر عمرش، دو رکعت نماز هم نخوانده ... یقین دارم، واقعاً یقین دارم». (۷)
این همان مصدقی است که به وزیر امور خارجهی جمهور اسلامی ایران، در تاریخ ۱۰ تیر ۱۳۹۹ در جلسه ویژه شواری امنیت سازمان ملل متحد در سخنرانی خود میگوید: «مایلم سخنرانی خود را با همان عباراتی آغاز کنم که نخست وزیر مصدق، ۵۹ سال پیش در این شورا به کار برد؟!»
وی در همان سخنرانی میگوید: «در پایان بگذارید دوباره از سخنان نخست وزیر مصدق در شورای امنیت در سال ۱۹۵۱ استفاده کنم؟!»
بزرگترین اشتباه محمدجواد ظریف استفاده از سخنان یک فرد غیرمسلمان منحرف، در آغاز و پایان سخنرانی در شورای امنیت است. استناد به سخنان مصدق، نهضت آزادی را به وجد آورد و در نامهای به ظریف نوشت: «مواضع اخیر که در شورای امنیت سازمان ملل متحد ابراز داشتید و تأسی به راه و ذکر نام دکتر مصدق ... عملی شجاعانه و قابل تقدیر ... به شمار میرود.»
آیا آقای ظریف میداند که مصدق، غیر از انحراف از اسلام، حامی مظفرالدین شاه و احمدشاه و رضاشاه و محمدرضا پهلوی بود؟!
مصدق در مجلس چهاردهم میگوید: «در سلسه سلاطین قاجار، هفت نفر سلطنت نموده که از آنها فقط دو نفر پادشاه نامی شدهاند. اول مظفرالدین شاه که در سلطنت او آزادی نصیب ملت شد و بعد احمدشاه است که تن به اسارت نداد و از سلطنت گذشت». (۸)
مظفرالدین شاه امتیاز نفت جنوب ایران را به یک سرمایهدار انگلیسی به نام «ویلیام نکس دارسی» واگذار کرد
در دوران حکومت مظفرالدین شاه، اقتصاد ایران به ورشکستگی کامل رسید و بسیاری از منابع طبیعی، راهها و معادن کشور به بیگانگان واگذار شد. ولخرجیهای شاه، خزانه کشور را خالی کرد و گرانی، تورم، کمبود ارزاق و تصرف املاک مردم توسط نزدیکان شاه، جامعه را به ستوه آورد. (۹)
مصدق از این پادشه ظالم قاجار تجلیل میکند و پس از حمایت از مظفرالدین شاه، میگوید: «احمدشاه تن به اسارت نداد و از سلطنت گذشت؟!»
این بیان واقعیت ندارد. دخالت انگلیسیها و تلاش اردشیر جی مسئول تشکیلات جاسوسی انگلستان در ایران، با همکاری سید ضیاءالدین طباطبایی، احمدشاه را مجبور به رفتن کرد. (۱۰)
مصدق در مجلس ششم نیز میگوید: «یکی از علاقهمندیهای بنده به عصر پهلوی بر این بوده است که ایشان در مسائل سیاست خارجی و بینالمللی، همیشه خیلی ملاحظه داشتهاند. همه میدانند که ایشان همه وقت ملاحظات داشتهاند که حقوق ایران یک ذره به خارجی داده نشود؟!» (۱۱)
دوره حکومت رضاشاه، دوره سلطه کامل امپریالیسم انگلیس بر ایران بود
در دوران پهلوی دوم نیز، آغاز کار با سلطه انگلیس بود و بعد محمدرضا پهلوی، نوکر آمریکا شد و منافع سران کاخ سفید بر منافع ملت ایران ارجحیت یافت؟!
محمدرضا پهلوی در نوامبر ۱۹۷۷ در پاسخ به سئوال «آرنودو برش گراو» خبرنگار مجله نیوزویک، اعتراف میکند و میگوید: «انتخاب علی امینی به نخست وزیری، به دستور آمریکا بوده است؟!» (۱۳)
وی در دوران نخست وزیری علی امینی، به آمریکاییها میگوید: «آنچه شما از امینی خواستید که انجام دهد، من خودم انجام میدهم؛ شما امینی را از نخست وزیری بردارید؟!» (۱۴) این اوج نوکری و ذلالت محمدرضا پهلوی است!
با این حال مصدق در جلسه سوم محاکمهاش درباره محمدرضا پهلوی میگوید: «من مرهون این مرد هستم. تو خیال میکنی من حق کسی را فراموش میکنم؟ این مرد مرا از زندان پدرش خلاص کرد. من اگر کسی سیگاری به من دهد، ممکن نیست قدرش را ندانم؟!» (۱۵)
وی همچنین در مجلس پنجم میگوید: «نسبت به آقای رضاخان پهلوی بنده نسبت به شخص ایشان عقیدهمند هستم و ارادت دارم». (۱۶) اوج ذلالت مصدق در حمایت از پست فطرتان مستبد و طاغوتهای ضد خدا و ضد مردم ایران است!
آیا آقای ظریف میداند که مصدق با صراحت تمام میگوید: «اعتراف میکنم که سیاست انگلیس نه فقط در انتصاب من به ایالت فارس، بلکه در انتصاب من به ایالت آذربایجان نیز اثری به سزا داشت». (۱۷)
آیا آقای ظریف میداند که علیرغم عملکرد ظالمانهی متفقین در اشغال ایران و تسلط بر جان و مال ملت ایران و سالها تحقیر، توهین و حضور تجاوزکارانه آنان، مصدق معتقد است: «مأمورین متفقین ما حقیقتاً بعضیهایشان به قدری خوب هستند که هر قدر بخواهیم اظهار تشکر کنیم، کم است... نظریات متفقین ما جز خوبی و احسان چیزی نیست». (۱۸)
آیا آقای ظریف میداند که مصدق در مجلس چهاردهم و در جلسه ۱۶ اسفند ۱۳۲۲ درباره کشف حجاب میگوید: «اگر به تدریج که دختران از مدارس خارج میشدند، حجاب رفع میشد، چه میشد؟ رفع حجاب از زنان پیر و بیتدبیر چه نفعی برای ما داشت؟!» (۱۹)
وی همچنین میگوید: «قبل از اینکه بانوان محترم کشف حجاب کنند، من در اروپا با خانواده خودم کشف حجاب کردم». (۲۰)
کیست که نداند در مغرب زمین، زیبایی زن، جاذبه جنسی زن، آواز زن، هنر و ابتکار زن، روح و بدن و بالاخره شخصیت زن، وسیله حقیر و ناچیزی در خدمت سرمایهداری اروپا و آمریکاست.
نیکسون رئیس جمهور وقت آمریکا در سال ۱۹۷۲ میلادی میگوید: «درآمد ما از راه تجارت به وسیله زن، بیش از یک میلیون دلار در این سال بوده است». (۲۱)
این بیان در حالی است که «جان آدامز» دومین رئیس جمهور ایالات متحده آمریکا، میگوید: «با مطالعه تاریخ دولتها، زندگی و رفتار آدمها به این نتیجه رسیدهام که رفتار زنان قابل اطمینانترین شاخص برای تعیین میزان پایبندی یک ملت به اخلاقیات و پاکدامنی است. یهودیان، یونانیها، سوئیسیها و آلمانیها زمانی هویت ملی و استقلال دولتهایشان را از دست دادند که پاکدامنی خانوادگی و حجب و حیای زنانشان از بین رفت». (۲۲)
مصدق، مدرس مدرسه علوم سیاسی میرزا نصرالله خان مشیرالدوله فراماسونر بود
احمدخان ملک ساسانی، از شاگردان آن مدرسه، به نقل از محمدعلی فروغی میگوید: «مدرسهی علوم سیاسی، خدمت خود را به اجنبی به بهترین وجهی انجام داد». (۲۳)
کسی که اینهمه از آن تعریف میکنند، چه سیلی به ما زد آن آدم!
آیا آقای ظریف میداند که امام خمینی (ره) در تاریخ ۲۵ خرداد ۱۳۶۰ فرمودند: «یک گروهی که از اولش باطل بودند ـ من از آن ریشههایش می دانم ـ یک گروهی که با اسلام و روحانیت اسلام سر سخت مخالف بودند. از اولش هم مخالف بودند. اولش هم وقتی که مرحوم آیتالله کاشانی دید که اینها خلاف دارند میکنند و صحبت کرد، اینها کاری کردند که یک سگی را نزدیک مجلس عینک به آن زدند و اسمش را «آیتالله» گذاشتند! این در زمان آن بود که اینها فخر میکنند به وجود او. او هم مُسلِم نبود. من در آن روز در منزل یکی از علمای تهران بودم که این خبر را شنیدم که یک سگی را عینک زدهاند و به اسم «آیت الله» توی خیابانها میگردانند. من به آن آقا عرض کردم که این دیگر مخالفت با شخص نیست؛ این سیلی خواهد خورد و طولی نکشید که سیلی را خورد؛ و اگر مانده بود سیلی بر اسلام میزد». (۲۵ و ۲۶)
مقصد ما نفت نیست، تا اگر یک نفر نفت را ملی کرده، اسلام را کنار بگذاریم، برای او سینه بزنیم
تجلیل محمدجواد ظریف از مصدق غیرمسلمان، برای گروه نهضت آزادی چنان خوش آمده که مینویسد: «مواضع [محمدجواد ظریف]... تأسی به راه و ذکر نام دکتر مصدق... عملی شجاعانه و قابل تقدیر در راستای اقناع افکار عمومی جهان و آشنا ساختن نسل جوان با افتخارات ملت ایران به شمار میرود».
این خدمت به نهضت آزادی و مصدق به حدی است که آنان حاضر شدند بنویسند: «عملکرد کارشناسانه، مسئولانه و توأم با ابتکار عمل جنابعالی و همکارانتان که در پرتو ظرفیت همراهسازی ارکان تصمیمساز نظام در خدمت تحقق برنامه سیاست خارجی مبتنی بر صلح، توسعه و استقلال ایران قرار گرفت... همواره مورد تأیید و قدردانی نهضت آزادی ایران قرار گرفته است».
البته، تأیید نهضت آزادی از فردی، موجب بیآبرویی است. زیرا امام بزرگوارمان در تاریخ ۳۰ بهمن ۱۳۶۶ در نامهای به وزیر وقت کشور نوشتند: «پروندهی این نهضت و همینطور عملکرد آن در دولتِ موقتِ اولِ انقلاب شهادت میدهد که نهضت به اصطلاح آزادی طرفدار جدی وابستگی کشور ایران به آمریکا است، و در این باره از هیچ کوششی فروگذار نکرده است... به حسب این پروندههای قطور و نیز ملاقاتهای مکرر اعضای نهضت، چه در منازل خودشان و چه در سفارت آمریکا و به حسب آنچه من مشاهده کردم از انحرافات آنها، که اگر خدای متعال عنایت نفرموده بود و مدتی در حکومت موقت باقی مانده بودند ملتهای مظلوم بهویژه ملت عزیز ما اکنون در زیر چنگال آمریکا و مستشاران او دست و پا میزدند و اسلام عزیز چنان سیلی از این ستمکاران میخورد که قرنها سر بلند نمیکرد... و ضرر آنها، به اعتبار آنکه متظاهر به اسلام هستند و با این حربه جوانان عزیز ما را منحرف خواهند کرد و نیز با دخالت بیمورد در تفسیر قرآن کریم و احادیث شریفه و تأویلهای جاهلانه موجب فساد عظیم ممکن است بشوند، از ضرر گروهکهای دیگر، حتی منافقین این فرزندان عزیز مهندس بازرگان، بیشتر و بالاتر است». (۲۸)
آن امام همام در همان نامه میآورند: «نهضت به اصطلاح آزادی و افراد آن، چون موجب گمراهی بسیاری از کسانی که بیاطلاع از مقاصد شوم آنان هستند میگردند، باید با آنها برخورد قاطعانه شود، و نباید رسمیت داشته باشند». (۲۹)
نهضت آزادی پس از استعفا و برکناری دولت موقت پیوسته در جهت اعلام مخالفت با دولت جمهوری اسلامی، مجلس شورای اسلامی و حتی قوه قضاییه و مغشوش کردن اذهان بوده است
پس کجا بودند این ملیگراها؟ ما ندیدیم نهضت آزادی را، ما ندیدیم جبههی ملی و آزادی را
خوب است آقای ظریف بداند، آقای محتشمیپور، در تاریخ ۴ آذر ۱۳۶۸ به هیئت تحریریه ماهنامه پاسدار اسلام مینویسد: «افکار و عملکرد نهضت آزادی نشان داده است که آنها طرفدار هرج و مرج و وابستگی هستند؛ لذا از آنجا که اینجانب از سوابق و اسناد مربوط به ارتباطات نهضت و رهبران آن و وابستگی بینش سیاسی آنان با آمریکای جهانخوار، این دشمن اسلام و بشریت و ملت ایران، مطلع میباشم و در همین رابطه در بهمن ماه سال ۱۳۶۶ شخصاً از رهبر کبیر انقلاب اسلامی حضرت امام خمینی قدس سره راجع به صلاحیت فعالیت گروهک به اصطلاح نهضت آزادی استفسار کردم تا تکلیف مقامات جمهوری اسلامی... روشن گردد... بحمدالله حضرت امام رضوانالله علیه در اینباره پاسخ روشنی فرمودند که... آن پاسخ برای ملت انقلابی، مجلس شورای اسلامی، دولت و قوهی قضاییه روشنگر و راهگشاست».
خوب است آقای ظریف بداند که امام خامنهای در مهر ماه ۱۳۷۹ در اجتماع مردم قم فرمودند: «انقلاب اسلامی از بزرگترین کارهایی که کرد، دست آمریکا را کوتاه کرد. انقلاب اسلامی جزو افتخاراتش این بود که نفوذ آمریکا، دست امریکا و ریشههای امریکا و بند و بستهای امریکایی را در این کشور از بین برد. البته عدهای که در اولِ کار بر مسند حکومت در این کشور نشسته بودند و دل در گرو امریکا و امریکایی داشتند، میخواستند نگذارند. من در شورایعالی دفاعِ سال ۵۸ از نزدیک خودم شاهد بودم. داشتند مصوبهای میگذراندند که بر اساس آن مصوبه، هیأتهای مستشاریِ نظامیِ آمریکایی – همانهایی که آن همه جنایت و خیانت کرده بودند - با نام دیگری در ارتش جمهوری اسلامی باقی بمانند! بنده مانع شدم».
خوب است آقای ظریف بداند که امام خامنهای در ۲۳ اردیبهشت ۱۳۷۹ در خطبههای نماز جمعه فرمودند: «اوایل انقلاب یک عده از همینها توانستند امور را قبضه کنند و در دست بگیرند. اگر امام به داد این انقلاب نمیرسید، همین آقایان، انقلاب و کشور را به دامن آمریکا برمیگرداندند! اینها هم دم از اصلاح میزنند؛ گاهی دم از اسلام هم میزنند؛ اما در کنار کسانی قرار میگیرند که صریحاً علیه اسلام شعار میدهند و با آنها اظهار همبستگی میکنند! گاهی دم از اسلام میزنند، اما در کنار کسانی قرار میگیرند که شعار ضدّیت با حکومت اسلامی، شعار سکولاریزم و حکومت منهای دین و حکومت غیر دینی و حکومت ضد دینی و لائیسم را میدهند! پیداست که اینها نفوذیند. اینها جزو آن دستهای نیستند که ارزشها را قبول دارند و معتقد به تحولند؛ نه. اینها نفوذی اند؛ اینها بیگانه و غریبهاند».
مهندس بازرگان رئیس دولت موقت اول انقلاب، دبیر نهضت آزادی بود. تفکر او، تفکر مصدق بود. مصدق رئیس جبهه ملی بود. بازرگان مینویسد: «از درون جبهه ملی، نهضت آزادی به وجود آمد». (۳۱)
قبل از تشکیل و اعلام رسمی نهضت آزادی، بازرگان در نامهای به مصدق مینویسد: «با توجه به تحولات اخیر جهانی، عدهای از افراد مؤمن مبارز که در طول هشت سال اختناق از ادامه راه پیشوای محبوب و تعقیب خواستههای مردم آرام ننشتسه بودند، در صدد برآمدند... جمعیتی به نام نهضت آزادی ایران تشکیل دهند. یقین داریم از پشتیبانی و راهنماییهای پیشوای بزرگ خود پیوسته برخوردار پیروی میکنیم». (۳۲)
خوب است آقای ظریف با خود فکر کند که چرا نهضت آزادی از او حمایت میکند؟
پانوشتها:
۱. زندگی نامهی مصدقالسلطنه، ص ۲۵.
۲. مصدق در محکمهی نظامی، ص ۳۲۴.
۳. روزنامه جمهوری اسلامی، ۲۶ اسفند ۱۳۷۷.
۴. پیام انقلاب، ۳ بهمن ۱۳۶۰.
۵. خاطرات و مبارزات حجتالاسلام فلسفی، صص ۳ و ۱۳۲.
۶. مذاکرات مجلس شورای ملی، دورهی شانزدهم، جلسهی ۱۵۳.
۷. ناگفتهها، خاطرات شهید حاج مهدی عراقی، صص ۴ و ۱۴۳.
۸. مذاکرات مجلس شورای ملی، دورهی چهاردهم، جلسهی سوم، ۱۶ اسفند ۱۳۲۲.
۹. دانشنامهی اسلامی.
۱۰. مصدق کیست؟، صص ۸-۷.
۱۱. دکتر مصدق و نطقهای تاریخی او، ص ۲۹۷.
۱۲. سایت مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی.
۱۳. سقوط شاه، ص ۵۲.
۱۴. تاریخ شفاهی انقلاب، ص ۳۹۹.
۱۵. مصدق در محکمهی نظامی، ص ۱۱۸.
۱۶. مذاکرات مجلس شورای ملی، دورهی پنجم، جلسهی ۲۱۱، ۹ آبان ۱۳۰۲.
۱۷. خاطرات و تألمات مصدق، ص ۳۴۲.
۱۸. نیمهی پنهان، ج ۲۱، ص ۱۱۰.
۱۹. نیمهی پنهان، ج ۲۲، صص ۱ و ۴۰۰.
۲۰. مذاکرات مجلس شورای ملی، دورهی چهاردهم، جلسهی ۱۴۳، ۴ مهر ۱۳۲۴.
۲۱. ستارهها چیدنی نیستند، ص ۴۰.
۲۲. دختران به عفاف روی آورند، ص ۲۵۰.
۲۳. فراموشخانه و فراماسونری در ایران، ج ۱، ص ۳۵۴.
۲۴. صحیفهی نور، ج ۱۲، ص ۲۵۶.
۲۵. صحیفهی امام، ج ۱۵، ص ۱۵.
زند روزنامه اطلاعات در تاریخ ۲۶ خرداد ۱۳۶۰ نوشت که امام فرمودند: «مصدق به ما سیلی زد و میخواست به اسلام سیلی بزند».
۲۷. صحیفهی نور، ج ۶، ص ۲۵۸.
۲۸. همان، ج ۲۰، ص ۴۸۱.
۲۹. همان، ص ۴۸۲.
۳۰. همان، ص ۴۷۹.
۳۱. مسائل و مشکلات اولین سال انقلاب، ص ۱۲۴.
۳۲. خبرگزاری جمهوری اسلامی، ۹ مرداد ۱۳۹۸.
ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *