چشم انداز تحولات لیبی؛ حرکت به سمت سازش یا تجزیه؟
لیبی در زمان «قذافی» نسبت به شرایط کنونی ثبات سیاسی، امنیتی و اقتصادی مطلوب تری داشت اما اکنون ۹ سال است که این کشور درگیر جنگهای داخلی، فرقه ای و دخالتهای کشورهایی چون آمریکا، فرانسه، ترکیه، عربستان سعودی و حتی امارات و قطر است.
با وجود نابسامانی های زیاد و حضور مداخله گرایانه و تخریبی کشورهای نام برده، ورود به بحران لیبی یک اشتباه محاسباتی به شمار میرود.
وجود قومیت های زیاد در لیبی یکی از معضلات بزرگ این کشور است که جمع کردن آنها کار دشواری است؛ آنها تن به تبعیت از ژنرال حفتر یا هر فرد دیگری در لیبی نخواهند داد؛ تصور می شود آینده لیبی با تجزیه همراه باشد، این کشور با وسعت یک میلیون و ۷۵۰ هزار متر مربعی و جمعیت ۷ میلیون نفری خود اگرچه از وجود سرزمین های حاصلخیز برای کشاویی محروم است و هیچ رودخانه ای در آن جاری نیست اما دهمین کشور تولید کننده نفت در جهان است و همین ثروت است که دیگر کشورها را به طمع انداخته است.
هزینه های ورود به بحران لیبی سنگین است و اکنون کشورهای درگیر این ماجرا نیز در باتلاق لیبی گرفتار شده اند؛ لیبی را باید با وجود جریان های داخلی تنها گذاشت تا خود تکلیفشان را روشن کنند، دخالت ترکیه، فرانسه، آمریکا و یا هر کشور دیگری هزینه های سنگینی را به آنها تحمیل میکند که سرانجام نیز آینده ای برای آن روشن نیست.
لیبی از سال ۲۰۱۱ و در پی خیزش مردمی در لیبی که به سرنگونی «معمر قذافی» منجر شد، تاکنون شاهد ادوار مختلف جنگ داخلی بوده است.
این کشور از سال ۲۰۱۴ بستری برای درگیری نظامی و سیاسی دو مدعی اصلی قدرت یعنی دولت وفاق ملی در غرب و ارتش ملی لیبی در شرق شده است.
جنگ داخلی در لیبی از اوایل سال ۲۰۱۹ در پی تصمیم خلیفه حفتر برای تصرف شهر طرابلس وارد فاز جدیدی شد.
تاکنون تدابیری برای پایان دادن به بحران لیبی اتخاذ شده که از جمله این تدابیر، مذاکرات برلین و همچنین ابتکار عمل مسکو و آنکارا برای پایان دادن به درگیریها بوده است؛ اخیرا نیز مصر ابتکار عملی برای پایان دادن به بحران لیبی ارائه داده است.
اما تاکنون هیچ یک از این اقدامات در حل بحران لیبی موثر نبوده است؛ از سویی طرفهای درگیر در لیبی از پذیرفتن شرایط آتش بس و پایان دادن به درگیریها خودداری میکنند و از سوی دیگر کشورهایی که در این لیبی حضور دارند تمایل چندانی برای پایان دادن به درگیری و خروج از این کشور ندارند.