ازدواج به شرط طلاق !
خبرگزاری میزان : روزنامه اطلاعات در صفحه گزارش نوشت:بعضی از دختران و پسران ایرانی ناگهان تصمیم های عجیب و غریبی برای زندگی آینده شان می گیرند و خودرابه آب و آتش می زنند تابه آن برسند و وقتی رسیدند، با دلسردی آن زندگی را ترک می کنند.
به گزارش گروه فضای مجازی به نقل از ایرنا؛ این گزارش که بخش نخست آن در روز چهارشنبه هفتم مرداد 1394 هجری خورشیدی به
قلم فاطمه یارمحمدی انتشار یافته، می افزاید: بعضی از دختران و پسران
ایرانی ناگهان تصمیم های عجیب و غریبی برای زندگی آینده شان می گیرند و
خودرابه آب و آتش می زنند تابه آن برسند و وقتی رسیدند، با دلسردی آن زندگی
را ترک می کنند. انگار ازمیراث پدران مان چیزی به ارث نبرده اند و تجربیات
و صبوری آنان برای رسیدن به خوشبختی و آرامش را یاد نگرفته اند. جوان
عاشقی خود را به هر دری می زند تا به دختر مورد علاقه اش برسد، اما کمی بعد
او را سرخورده از زندگی می بینی که می گوید اشتباه کرده است، یا دختر
جوانی را می بینی که با پشت کردن به خانواده اش به ازدواج مردی درمی آید،
اما طولی نمی کشد که پی می برد که او شاهزاده اسب سواری نبوده که منتظرش
بوده است، که در این رابطه باید پرسید درکجای ماجرای تربیت جوانان و تشکیل
خانواده مشکل داریم که متاسفانه شاهد ازهم پاشیدگی بسیاری از زندگی های
نوبنیان هستیم که با هزینه های مادی و معنوی زیادی شکل گرفته اند؟
ریشه یابی این موضوع که چه مسایلی سبب شده است تا جوانان کمتر میل به ازدواج داشته باشند و یا اگر ازدواج می کنند، خیلی زود تن به جدایی بدهند، به ضرورتی برای دخالت نخبگان و اندیشمندان جامعه برای رفع آن، تبدیل شده است. به ظاهر یکی از عواملی که به نظر می رسد نقش اساسی در این موضوع دارد، روش های تربیتی خانواده ها در تربیت فرزندان خود برای زندگی آینده شان است. بارها از بستگان و دوستان مان شنیده ایم که عروسی آشپزی بلد نیست و حتی نمی تواند اتاقش را تمیز کند، خانه اش همیشه به هم ریخته است ، فقط آرایش کردن و خرید رفتن و خوردن فست فود را یاد گرفته است و یا دامادی تن به کار نمی دهد، فقط حرف مادرش را قبول دارد، پول توجیبی اش را هنوز پدرش می دهد، خریدکردن برای خانه را نمی داند و توقع دارد زنش خرجی خانه را درآورد.
تأثیرپذیری از والدین
کارشناسان تربیتی معتقدند کارکردهای تربیتی در خانواده ها در چند دهه اخیر دچار افت و خیزهای متعددی شده است وبا دور شدن فرزندان از والدین، بعد آموزشی که سبب می شود فرزندان بادیدن رفتارهای والدین، پایه های رفتاری خود در زندگی آینده را بریزند، مغفول بماند.
اگر فرزندی درخانواده ببیند که پدرش به مادرش خرجی روزانه می دهد و با او درخصوص نیازهای خانه مشورت می کند ونان آور خانه است وگاهی هم به همسرش کمک می کند ، اوهم می آموزدکه درزندگی زناشویی خود عهده دار مسائلی از این قبیل شود. اگر دختر جوانی ببیند مادرش برای آراستگی خود و خانه اش تلاش می کند و باصرف هزینه های مناسب فضایی گرم و صمیمی برای آنها مهیا می سازد و عاشقانه به اعضای خانواده اش محبت و مهرورزی می کند، مسلما این دختر هم راه و روش مادرش را می تواند الگو قرار دهد.
متاسفانه دورشدن فاصله نسل ها، گره خوردن زندگی ها در رویاهای فضای مجازی و ماهواره ای، چشم وهم چشمی های زیان بار، عدم صبر و بهره گیری از تجربیات و مشاوره ها، نادیده گرفتن نصایح ریش سفیدان ومعتمدان، غرور و خودخواهی جوانان که حاضر به قبول راهنمایی و مشاوره نیستند،بیکاری،عدم تربیت صحیح از سوی خانواده برای پذیرش زندگی جدید ،ناکامی مسئولان آموزشی و پرورشی درتربیت جوانانی آماده پذیرش مسئولیت وتشکیل یک زندگی پایدار، دخالت های نابجا در زندگی شخصی ، معضل موادمخدر و عدم اطلاع رسانی عمومی به جامعه درباره خوبی و بدی های یک زندگی سالم، همه و همه دست به دست هم داده اند تا شاهد افزایش آمارطلاق وکودکان طلاق باشیم.
پدیده طلاق در گذشته قباحت بالایی داشت و در صورت بروز چنین اتفاقی در کانون خانواده ، تمامی بزرگترها و ریش سفیدان آن خانواده برای برقراری صلح و سازش بین زوجین تلاش می کردند، اما امروزه کمتر کسی وجود دارد که در اقوام و خویشان خود با معضل طلاق مواجه نشده باشد و بزرگترها هم تلاشی برای آشتی دادن آنان، انجام ندهند و گاهی حتی زوج های جوان را برای پایان دادن به زندگی مشترک شان، همراهی نیزکنند! آنان مدعی اند که جوانان دیگر به حرف هایشان گوش نمی دهند و از اینرو نصیحت آنان فایده ای ندارد!
شوهرم کمک نمی کند
زن جوانی که از کارهای خانه خسته شده، در دادگاه خانواده درخواست طلاق داده است. اودرباره علت تقاضایش به قاضی گفته است: شوهرم اصلا در کارهای خانه به من کمک نمی کند، اتفاقا کارش خیلی هم کم است و عصرها زود به خانه می آید. او آخر هفته هم که معمولا تعطیل است و در خانه می ماند، ولی حتی یک لیوان آب را جابجا نمی کند و من باید مرتب بشورم و بپزم.هرچه به او می گویم در کارهای خانه کمکم کن و وقتی در خانه ای کمی هم کارکن، دعوا به راه می اندازد و می گوید «زن گرفتم برای چی!» از اینکارهایش خیلی خسته شده ام و دیگر نمی توانم او را تحمل کنم. شوهرم تصور می کند من کلفت خانه اش هستم و باید فقط برایش کار کنم. جالب اینجاست که وقتی می بیند خانه کثیف است و یا غذا آماده نیست، کلی غر می زند و داد و دعوا به راه می اندازد که چرا کار نمی کنی. من کلفت او نیستم و شوهرم باید این را بداند!
انتظارات نابجا از ازدواج
تا چنددهه قبل نه تنها در کشور ما، بلکه در بیشتر نقاط دنیا، زوجی را که متشکل از پدری در نقش نان آور خانه و مادری در نقش ستون خانه و کدبانو بود، گرامی می داشتند و آنان را تحسین می کردند، اما اکنون سطح توقعات افراد برای ازدواج بسیار بالا رفته است و چه دختر و چه پسر به دنبال همسری می گردند که از هر نظر صرفاً برای درک کمالات خود آنها عالی باشد و بس!
نسل حاضر طوری با خودخواهی هایش پرورش یافته است که برای انتخاب همسر، اصول و معیارهای معقول پیشین را کنار گذاشته و در عوض الزاماتی با شرایطی بسیار سنگین تر را برای خود جایگزین کرده است، تا بتواند خوشبختی را به یکباره به دست آورد، غافل از اینکه خوشبختی مثل جاری شدن آب در بسترخشک رودخانه، آرام آرام روان می شود وحیات می گیرد!
جامعه شناسان به جوانان توصیه می کنند انتظارات خودشان درمورد ازدواج را آشکار و شفاف برای خودشان مشخص کنند و یا بنویسند و بعد بررسی کنند که چقدر منطقی یا چه قدر غیرواقعی است؟ در اعتقادات و انتظارات بیشتر جوانان، مجموعه ای از باورهای شوکه کننده و گاهی مسخره و خنده دار و معمولاً آسیب رسان وجود دارد که می تواند سبب وقفه در ازدواج شود و یا ازدواج را با شکست مواجه سازد. یافتن تک دختری پولدار برای تصاحب ثروت پدرزن، آرزوی شماری از پسران شده است، درحالی که این موضوع در بیشتر موارد افسانه ای بیش نیست و یافتن جوانی پولدار،خوش قیافه، مهربان، کارآمد و سرزنده نیزآرزوی خیلی از دختران جوان است، اما کجا می توان آن رایافت و اینجا است که در گزینش همسر باید واقع بین بود.
پایان زندگی مشترک در شب عروسی!
وقتی الناز درشب عروسی اش می خواست تا مثل هر شب پیش از ازدواج، دندان های خود را مسواک بزند، ابتدا مسواک را از جلدش خارج کردوخمیر دندان را برداشت و با فشار دادن بالای آن ، خمیررابه مسواک کشید وآن را استفاده کرد، اما همسرش که تصورمی کرد بیشتر از اومی داند، به او گفت که «باید خمیردندان را از پایین فشار بدهی!» این اختلاف کوچک با لجبازی دو طرف به جنجالی کشید و سبب شد که الناز همان شب به خانه پدرش برود و تقاضای طلاق کند!
احساس شکست در زندگی
ازدواج به همراه خود تاثیرات روان شناختی بسیاری دارد، اما در بعضی از موارد تقسیم دوره زندگی به قبل و بعد از ازدواج به اندازه انتظارات ما متفاوت نیست. انتظارات عاشقانه و شگفت انگیز از ازدواج، می تواند واقع بینی ما را به خطر بیاندازد و برای همین هم بسیاری از ازدواج ها با شکست روبرو می شود. از طرف دیگر، بسیاری از افراد تصورات تحریف شده ای نسبت به جنس مقابل دارند، اما وقتی وارد زندگی مشترک می شوند و نقص های طرف مقابل را می بینند، احساس شکست در زندگی به آنها دست می دهد.
از سوی دیگر شیوه آشنایی درست و سالم برای ازدواج در میان جوانان این است که بعد از برگزاری مراسم ساده خواستگاری، دو طرف یکدیگر را در موقعیت های مختلفی که پیش می آید، محک بزنند تا اگر دیدند شرایط شان به هم می خورد، مراحل بعدی را انجام دهند و در غیر این صورت، روابط خود را در همین مرحله متوقف کنند و ادامه ندهند.
محمد علی موسوی ـ عضو کمیسیون قضایی مجلس شورای اسلامی دراین باره می گوید: امروزه روابط دختران و پسران به نحوی نمایش داده می شود که انگار باید مدت ها با یکدیگر ارتباط داشته باشندو در نهایت ازدواج کنند که خود این موضوع مشکل ساز است.
او تاکید می کند: روابط زناشویی در اسلام و ایران همواره بر مبنای احترام، رفاقت و دوستی بوده است و موضوع های مطرح شده در رسانه ها که هیچ حد و مرزی بین زن و مرد قائل نمی شود، جامعه را نگران کرده است.
آیت الله عبدالنبی نمازی ـ امام جمعه کاشان نیز می گوید: افزایش مهریه عامل بازدارنده ای در تحکیم بنیان خانواده نیست و تشکیل و تأسیس خانواده بر 2 عنصر مهر و محبت پایه ریزی می شود.
این روحانی، آسیب شناسی طلاق در جامعه را یک بحث جامع الاطراف می خواند و می افزاید: در بیشتر ازدواج هایی که انجام می شود، نه پسر از وظایف خود و حقوقی که از همسرش بر عهده دارد اطلاع دارد و نه دختر از وظایف خود و حقوقی که نسبت به همسرش بر عهده دارد، آگاه است و از اینرو جوانانی که روش همسرداری و زندگی مشترک را نمی دانند اما مزدوج می شوند، با کوچکترین دعوا اقدام به طلاق می کنند.
امام جمعه کاشان، با اشاره به اینکه پایه و اساس بیچارگی انسان ها جهل و اساس سعادت،آگاهی بشر است، اضافه می کند: تنها کاری که در این زمینه باید انجام داد، ارتقای سطح آگاهی جوانان از شرایط زندگی مشترک است.
ضرورت آموزش های قبل از ازدواج
دعوا بر سر انتخاب کانال تلویزیون زوجی را پس از 8 سال زندگی مشترک به دادگاه خانواده کشاند. نسیم33 ساله مدعی است برنامه های مورد علاقه اش را به دلیل اینکه همسرش فقط دوست دارد کانال های مورد علاقه خود را ببیند، نمی تواند تماشا کند و بهرام 40 ساله هم با پافشاری برای دیدن برنامه های مورد علاقه تلویزیونی خود، می گوید من هم سهمی از زندگی دارم!
به گفته کارشناسان، همسران جوان که اغلب از 2 فرهنگ و چندین خرده فرهنگ متفاوت تأثیر پذیرفته اند، بهتراست برای افزایش سطح رضایت در تشکیل خانواده و ضریب اطمینان از تشکیل خانواده، آموزش های لازم را کسب کنند.
اسلام نیز که خانواده را پیمانی مقدس بین زن و مرد می داند و ثمره ازدواج را انس و آرامش خانوادگی بیان می کند (سوره روم، آیه 21)، بر اهمیت مشاوره تاکید دارد و بارها در قرآن کریم به مشورت کردن توصیه می کند؛ از جمله آنکه «در کارها مشورت کن، پس هنگامی که تصمیم گرفتی به خدا توکل کن». امام علی (ع) نیز می فرمایند: «مشورت کنید که موفقیت و رستگاری از مشاوره به دست می آید»
بنابراین، مشاوره های پیش از ازدواج موجب می شود زوجین نقاط ضعف و قوت خود و طرف مقابل را بهتر بشناسند و در قبال آن، مسئول باشند. چرا که در اغلب موارد، همین شناخت و احساس، تفاوت بین موفقیت و شکست در زندگی زناشویی است. علاوه بر آن زوجین باید انتظارات واقع بینانه از زندگی زناشویی به دست آورند و از رویاهای غیرواقعی دست بردارند.
همسر یا مادر؟
جعفر بای ـ محقق و پژوهشگر آسیب های اجتماعی معضل دیگری را عاملی برای طلاق می داند که عدم تمایز میان همسر و مادر درمیان زوجین است. او می گوید: گاهی مردان در انتخاب همسر به دنبال شخصیتی مشابه مادر خود هستند و یا حتی بعد از ازدواج از همسر خود انتظار دارند که همچون مادر خود رفتار کند.
این جامعه شناس اضافه می کند: نقش مادر در شکل گیری شخصیت کودکان بی نظیر است و همیشه بهترین خاطرات فرزندان با مادر ساخته و پرداخته می شود. شخصیت غالب مادر و ارزش هایی که می آفرند، می تواند ملکه ذهن کودک شود و وی را در نوجوانی و جوانی تحت تاثیر قرار دهد. پس از این لحاظ، وی در انتخاب همسر به عنوان زنی مشابه مادرش می گردد و یا حتی بعد از ازدواج فرد از زن خود انتظار دارد که همچون مادرش رفتار کند.
آقای بای سپس خطاب به مادران می گوید: مادر باید به فرزندش یاد آوری کند که همسرش یک نسل با نسل او متفاوت و وی متعلق به نسل جدید است و از اینرو لازم است که با وی به شیوه مدرن و امروزی، رفتارهای مناسب داشته باشد.
توقع جهیزیه های گران قیمت
دختر عقدکرده ای درباره درخواست طلاقش به قاضی دادگاه خانواده گفته است دو سال است که به عقد شوهرم در آمده ام. روز خواستگاری من به خواست خودم هیچ مهریه ای نخواستم و تنها به14 شاخه گل رز به عنوان مهریه اکتفا کردم، اما حالا که دو سال از عقدمان می گذرد و می خواهیم عروسی بگیریم، شوهرم و خانواده اش از من می خواهند بهترین جهیزیه را فراهم کنم. آنها توقع دارند وسایل شیک و گران قیمت را برای جهیزیه ام بخرم. آنها طوری برخورد می کنند که انگار خرید جهیزیه شیک، وظیفه اصلی من است و از اینرو می خواهم از همسرم جدا شوم، چرا که فکر می کنم درزندگی مشترک مشکلات بیشتری با خانواده همسرم خواهم داشت.
دکترامان الله قرایی مقدم ـ جامعه شناس با نگرانی از افزایش طلاق در کشور می گوید: طلاق در دوران عقد هرچند نگران کننده است، اما این نوع طلاق موجه تر از طلاق پس از ازدواج است، چرا که بسیاری از اتفاقات پس از ازدواج در آن نیفتاده است. اما به هر حال آسیب های روحی و روانی این طلاق در فرد تبعاتی دارد و باید به عنوان آسیب جدی دیده شود.
این استاد دانشگاه تأکید می کند: جدایی 2 نامزد آن گونه که باید هزینه بر و خطرناک نیست، اما اینکه 2جوان مراسم ازدواج بگیرند و وارد زندگی مشترک شوند و طلاقی رخ دهد، آن وقت موضوع فرق می کند و هم برای زوج و هم برای جامعه مشکلات بیشتری به همراه دارد.
این جامعه شناس اضافه می کند: در رابطه با طلاقی که در دوران عقد رخ می دهد، مسئولان نمی توانند کاری کنند، چرا که مساله ای پنهان است و در هر صورت رخ می دهد.
عوامل طلاق در دوران عقد
دکترقرایی مقدم علل و عوامل طلاق در دوران عقد را نداشتن شغل مناسب، دخالت بی جا والدین، مسکن و گرانی در کشور می داند و می افزاید: وقتی که جوانی با داشتن حقوق ناچیزی ازدواج می کند و باید بیش از نیمی ازآن را بابت کرایه خانه بپردازد و نتواند از دوران خوش سال های اول زندگیش به خوبی استفاده کند و تحت فشار های بدهی و بی پولی باشد، سرخورده می شود. اکثر طلاق ها در دوران عقد و یا پس از یک سال از ازدواج، به همین دلایل است و این که زندگی روی واقعی خود را نشان می دهد.
این جامعه شناس، مسایل اقتصادی را نیز در افزایش طلاق مهم می داند و می گوید: علاوه بر تاثیر مسائل اجتماعی، مسائل اقتصادی به ویژه در چند سال اخیر یکی از مهم ترین عوامل افزایش طلاق به خصوص در دوره عقد یا ابتدای زندگی مشترک محسوب می شود که باید تدابیر ویژه ای برای آن اندیشیده شود.
بخشی از آمار طلاق هم به دخالت های بیرونی و درونی برمی گردد؛ دخالت خانواده ها نوعی از دخالت های بیرونی است، به طوری که پدر و مادرهای امروزی مانند گذشته در زندگی فرزندان خود راهنما نیستند، بلکه بیشتر امر و نهی می کنند و تعیین تکلیف از سوی دیگران در زندگی زناشویی تاثیر مخرب دارد.
برخی از دخالت های از بیرون نیز مربوط به دخالت های شغلی است، به طوری که زن یا مرد خانواده خود را فدای شغل می کند.
زندگی در اطراف تهران
مردی در دادگاه خانواده درباره تقاضای طلاق به قاضی گفته است: من به خاطر کارم مجبور بودم از همان روز اولی که ازدواج کردم، به اطراف تهران بیایم و زندگی کنم. همان زمان خانه ای در دماوند خریدم و بعد از عروسی به همراه همسرم در آن خانه زندگی مان را آغاز کردیم. همسرم ابتدا هیچ مشکلی با محل زندگی مان نداشت و برای همین من هم سعی کردم حالا که او از تهران و محل زندگی اش کمی دور شده است، بهترین زندگی را برایش فراهم کنم. خانه ای شیک خریدم و وسایل گران قیمت در آنجا چیدم و حتی اجازه ندادم که همسرم جهیزیه زیادی بخرد و گفتم خودم برای خانه وسایل شیک و مجلسی می خرم. خلاصه چیزی کم نگذاشتم، تا همسرم اذیت نشود. حتی یک اتومبیل هم برایش خریدم تا هر وقت دوست داشت، به تهران برود و خانواده و دوستانش را ببیند.
اما حالا بعد از یکسال از زندگی مشترک مان می گوید نمی تواند در این محله زندگی کند وخانه را ترک کرده است!
دکتر قرایی مقدم جدا شدن
2 جوان از خانواده های خود و تـشکیل یک زنـدگی مشترک را سرفصل تغییرات اساسی در برخی از رفتارهای آنان می داند و می گوید: وقتی مردجوانی ازدواج می کند، قرار نیست که برخی کارهای دوران تجرد خود مثل رفت و آمد های زیاد، شب نشینی با دوستان، تفریحات مجردی و بیرون ماندن ازخانه را انجام دهد.
همین طور وقتی زن جوانی وارد زندگی مشترک می شود، مسئولیت هایی دارد و نمی تواند منتظر باشد مادرش کارهایش را انجام دهد. این زوج ها دیگر نمی توانند به راحتی کارها و روابط قبلی خود را ادامه دهند و برای اداره زندگی مشترکی که برای خود تشکیل داده اند، باید برنامه ریزی کنند.
ریشه یابی این موضوع که چه مسایلی سبب شده است تا جوانان کمتر میل به ازدواج داشته باشند و یا اگر ازدواج می کنند، خیلی زود تن به جدایی بدهند، به ضرورتی برای دخالت نخبگان و اندیشمندان جامعه برای رفع آن، تبدیل شده است. به ظاهر یکی از عواملی که به نظر می رسد نقش اساسی در این موضوع دارد، روش های تربیتی خانواده ها در تربیت فرزندان خود برای زندگی آینده شان است. بارها از بستگان و دوستان مان شنیده ایم که عروسی آشپزی بلد نیست و حتی نمی تواند اتاقش را تمیز کند، خانه اش همیشه به هم ریخته است ، فقط آرایش کردن و خرید رفتن و خوردن فست فود را یاد گرفته است و یا دامادی تن به کار نمی دهد، فقط حرف مادرش را قبول دارد، پول توجیبی اش را هنوز پدرش می دهد، خریدکردن برای خانه را نمی داند و توقع دارد زنش خرجی خانه را درآورد.
تأثیرپذیری از والدین
کارشناسان تربیتی معتقدند کارکردهای تربیتی در خانواده ها در چند دهه اخیر دچار افت و خیزهای متعددی شده است وبا دور شدن فرزندان از والدین، بعد آموزشی که سبب می شود فرزندان بادیدن رفتارهای والدین، پایه های رفتاری خود در زندگی آینده را بریزند، مغفول بماند.
اگر فرزندی درخانواده ببیند که پدرش به مادرش خرجی روزانه می دهد و با او درخصوص نیازهای خانه مشورت می کند ونان آور خانه است وگاهی هم به همسرش کمک می کند ، اوهم می آموزدکه درزندگی زناشویی خود عهده دار مسائلی از این قبیل شود. اگر دختر جوانی ببیند مادرش برای آراستگی خود و خانه اش تلاش می کند و باصرف هزینه های مناسب فضایی گرم و صمیمی برای آنها مهیا می سازد و عاشقانه به اعضای خانواده اش محبت و مهرورزی می کند، مسلما این دختر هم راه و روش مادرش را می تواند الگو قرار دهد.
متاسفانه دورشدن فاصله نسل ها، گره خوردن زندگی ها در رویاهای فضای مجازی و ماهواره ای، چشم وهم چشمی های زیان بار، عدم صبر و بهره گیری از تجربیات و مشاوره ها، نادیده گرفتن نصایح ریش سفیدان ومعتمدان، غرور و خودخواهی جوانان که حاضر به قبول راهنمایی و مشاوره نیستند،بیکاری،عدم تربیت صحیح از سوی خانواده برای پذیرش زندگی جدید ،ناکامی مسئولان آموزشی و پرورشی درتربیت جوانانی آماده پذیرش مسئولیت وتشکیل یک زندگی پایدار، دخالت های نابجا در زندگی شخصی ، معضل موادمخدر و عدم اطلاع رسانی عمومی به جامعه درباره خوبی و بدی های یک زندگی سالم، همه و همه دست به دست هم داده اند تا شاهد افزایش آمارطلاق وکودکان طلاق باشیم.
پدیده طلاق در گذشته قباحت بالایی داشت و در صورت بروز چنین اتفاقی در کانون خانواده ، تمامی بزرگترها و ریش سفیدان آن خانواده برای برقراری صلح و سازش بین زوجین تلاش می کردند، اما امروزه کمتر کسی وجود دارد که در اقوام و خویشان خود با معضل طلاق مواجه نشده باشد و بزرگترها هم تلاشی برای آشتی دادن آنان، انجام ندهند و گاهی حتی زوج های جوان را برای پایان دادن به زندگی مشترک شان، همراهی نیزکنند! آنان مدعی اند که جوانان دیگر به حرف هایشان گوش نمی دهند و از اینرو نصیحت آنان فایده ای ندارد!
شوهرم کمک نمی کند
زن جوانی که از کارهای خانه خسته شده، در دادگاه خانواده درخواست طلاق داده است. اودرباره علت تقاضایش به قاضی گفته است: شوهرم اصلا در کارهای خانه به من کمک نمی کند، اتفاقا کارش خیلی هم کم است و عصرها زود به خانه می آید. او آخر هفته هم که معمولا تعطیل است و در خانه می ماند، ولی حتی یک لیوان آب را جابجا نمی کند و من باید مرتب بشورم و بپزم.هرچه به او می گویم در کارهای خانه کمکم کن و وقتی در خانه ای کمی هم کارکن، دعوا به راه می اندازد و می گوید «زن گرفتم برای چی!» از اینکارهایش خیلی خسته شده ام و دیگر نمی توانم او را تحمل کنم. شوهرم تصور می کند من کلفت خانه اش هستم و باید فقط برایش کار کنم. جالب اینجاست که وقتی می بیند خانه کثیف است و یا غذا آماده نیست، کلی غر می زند و داد و دعوا به راه می اندازد که چرا کار نمی کنی. من کلفت او نیستم و شوهرم باید این را بداند!
انتظارات نابجا از ازدواج
تا چنددهه قبل نه تنها در کشور ما، بلکه در بیشتر نقاط دنیا، زوجی را که متشکل از پدری در نقش نان آور خانه و مادری در نقش ستون خانه و کدبانو بود، گرامی می داشتند و آنان را تحسین می کردند، اما اکنون سطح توقعات افراد برای ازدواج بسیار بالا رفته است و چه دختر و چه پسر به دنبال همسری می گردند که از هر نظر صرفاً برای درک کمالات خود آنها عالی باشد و بس!
نسل حاضر طوری با خودخواهی هایش پرورش یافته است که برای انتخاب همسر، اصول و معیارهای معقول پیشین را کنار گذاشته و در عوض الزاماتی با شرایطی بسیار سنگین تر را برای خود جایگزین کرده است، تا بتواند خوشبختی را به یکباره به دست آورد، غافل از اینکه خوشبختی مثل جاری شدن آب در بسترخشک رودخانه، آرام آرام روان می شود وحیات می گیرد!
جامعه شناسان به جوانان توصیه می کنند انتظارات خودشان درمورد ازدواج را آشکار و شفاف برای خودشان مشخص کنند و یا بنویسند و بعد بررسی کنند که چقدر منطقی یا چه قدر غیرواقعی است؟ در اعتقادات و انتظارات بیشتر جوانان، مجموعه ای از باورهای شوکه کننده و گاهی مسخره و خنده دار و معمولاً آسیب رسان وجود دارد که می تواند سبب وقفه در ازدواج شود و یا ازدواج را با شکست مواجه سازد. یافتن تک دختری پولدار برای تصاحب ثروت پدرزن، آرزوی شماری از پسران شده است، درحالی که این موضوع در بیشتر موارد افسانه ای بیش نیست و یافتن جوانی پولدار،خوش قیافه، مهربان، کارآمد و سرزنده نیزآرزوی خیلی از دختران جوان است، اما کجا می توان آن رایافت و اینجا است که در گزینش همسر باید واقع بین بود.
پایان زندگی مشترک در شب عروسی!
وقتی الناز درشب عروسی اش می خواست تا مثل هر شب پیش از ازدواج، دندان های خود را مسواک بزند، ابتدا مسواک را از جلدش خارج کردوخمیر دندان را برداشت و با فشار دادن بالای آن ، خمیررابه مسواک کشید وآن را استفاده کرد، اما همسرش که تصورمی کرد بیشتر از اومی داند، به او گفت که «باید خمیردندان را از پایین فشار بدهی!» این اختلاف کوچک با لجبازی دو طرف به جنجالی کشید و سبب شد که الناز همان شب به خانه پدرش برود و تقاضای طلاق کند!
احساس شکست در زندگی
ازدواج به همراه خود تاثیرات روان شناختی بسیاری دارد، اما در بعضی از موارد تقسیم دوره زندگی به قبل و بعد از ازدواج به اندازه انتظارات ما متفاوت نیست. انتظارات عاشقانه و شگفت انگیز از ازدواج، می تواند واقع بینی ما را به خطر بیاندازد و برای همین هم بسیاری از ازدواج ها با شکست روبرو می شود. از طرف دیگر، بسیاری از افراد تصورات تحریف شده ای نسبت به جنس مقابل دارند، اما وقتی وارد زندگی مشترک می شوند و نقص های طرف مقابل را می بینند، احساس شکست در زندگی به آنها دست می دهد.
از سوی دیگر شیوه آشنایی درست و سالم برای ازدواج در میان جوانان این است که بعد از برگزاری مراسم ساده خواستگاری، دو طرف یکدیگر را در موقعیت های مختلفی که پیش می آید، محک بزنند تا اگر دیدند شرایط شان به هم می خورد، مراحل بعدی را انجام دهند و در غیر این صورت، روابط خود را در همین مرحله متوقف کنند و ادامه ندهند.
محمد علی موسوی ـ عضو کمیسیون قضایی مجلس شورای اسلامی دراین باره می گوید: امروزه روابط دختران و پسران به نحوی نمایش داده می شود که انگار باید مدت ها با یکدیگر ارتباط داشته باشندو در نهایت ازدواج کنند که خود این موضوع مشکل ساز است.
او تاکید می کند: روابط زناشویی در اسلام و ایران همواره بر مبنای احترام، رفاقت و دوستی بوده است و موضوع های مطرح شده در رسانه ها که هیچ حد و مرزی بین زن و مرد قائل نمی شود، جامعه را نگران کرده است.
آیت الله عبدالنبی نمازی ـ امام جمعه کاشان نیز می گوید: افزایش مهریه عامل بازدارنده ای در تحکیم بنیان خانواده نیست و تشکیل و تأسیس خانواده بر 2 عنصر مهر و محبت پایه ریزی می شود.
این روحانی، آسیب شناسی طلاق در جامعه را یک بحث جامع الاطراف می خواند و می افزاید: در بیشتر ازدواج هایی که انجام می شود، نه پسر از وظایف خود و حقوقی که از همسرش بر عهده دارد اطلاع دارد و نه دختر از وظایف خود و حقوقی که نسبت به همسرش بر عهده دارد، آگاه است و از اینرو جوانانی که روش همسرداری و زندگی مشترک را نمی دانند اما مزدوج می شوند، با کوچکترین دعوا اقدام به طلاق می کنند.
امام جمعه کاشان، با اشاره به اینکه پایه و اساس بیچارگی انسان ها جهل و اساس سعادت،آگاهی بشر است، اضافه می کند: تنها کاری که در این زمینه باید انجام داد، ارتقای سطح آگاهی جوانان از شرایط زندگی مشترک است.
ضرورت آموزش های قبل از ازدواج
دعوا بر سر انتخاب کانال تلویزیون زوجی را پس از 8 سال زندگی مشترک به دادگاه خانواده کشاند. نسیم33 ساله مدعی است برنامه های مورد علاقه اش را به دلیل اینکه همسرش فقط دوست دارد کانال های مورد علاقه خود را ببیند، نمی تواند تماشا کند و بهرام 40 ساله هم با پافشاری برای دیدن برنامه های مورد علاقه تلویزیونی خود، می گوید من هم سهمی از زندگی دارم!
به گفته کارشناسان، همسران جوان که اغلب از 2 فرهنگ و چندین خرده فرهنگ متفاوت تأثیر پذیرفته اند، بهتراست برای افزایش سطح رضایت در تشکیل خانواده و ضریب اطمینان از تشکیل خانواده، آموزش های لازم را کسب کنند.
اسلام نیز که خانواده را پیمانی مقدس بین زن و مرد می داند و ثمره ازدواج را انس و آرامش خانوادگی بیان می کند (سوره روم، آیه 21)، بر اهمیت مشاوره تاکید دارد و بارها در قرآن کریم به مشورت کردن توصیه می کند؛ از جمله آنکه «در کارها مشورت کن، پس هنگامی که تصمیم گرفتی به خدا توکل کن». امام علی (ع) نیز می فرمایند: «مشورت کنید که موفقیت و رستگاری از مشاوره به دست می آید»
بنابراین، مشاوره های پیش از ازدواج موجب می شود زوجین نقاط ضعف و قوت خود و طرف مقابل را بهتر بشناسند و در قبال آن، مسئول باشند. چرا که در اغلب موارد، همین شناخت و احساس، تفاوت بین موفقیت و شکست در زندگی زناشویی است. علاوه بر آن زوجین باید انتظارات واقع بینانه از زندگی زناشویی به دست آورند و از رویاهای غیرواقعی دست بردارند.
همسر یا مادر؟
جعفر بای ـ محقق و پژوهشگر آسیب های اجتماعی معضل دیگری را عاملی برای طلاق می داند که عدم تمایز میان همسر و مادر درمیان زوجین است. او می گوید: گاهی مردان در انتخاب همسر به دنبال شخصیتی مشابه مادر خود هستند و یا حتی بعد از ازدواج از همسر خود انتظار دارند که همچون مادر خود رفتار کند.
این جامعه شناس اضافه می کند: نقش مادر در شکل گیری شخصیت کودکان بی نظیر است و همیشه بهترین خاطرات فرزندان با مادر ساخته و پرداخته می شود. شخصیت غالب مادر و ارزش هایی که می آفرند، می تواند ملکه ذهن کودک شود و وی را در نوجوانی و جوانی تحت تاثیر قرار دهد. پس از این لحاظ، وی در انتخاب همسر به عنوان زنی مشابه مادرش می گردد و یا حتی بعد از ازدواج فرد از زن خود انتظار دارد که همچون مادرش رفتار کند.
آقای بای سپس خطاب به مادران می گوید: مادر باید به فرزندش یاد آوری کند که همسرش یک نسل با نسل او متفاوت و وی متعلق به نسل جدید است و از اینرو لازم است که با وی به شیوه مدرن و امروزی، رفتارهای مناسب داشته باشد.
توقع جهیزیه های گران قیمت
دختر عقدکرده ای درباره درخواست طلاقش به قاضی دادگاه خانواده گفته است دو سال است که به عقد شوهرم در آمده ام. روز خواستگاری من به خواست خودم هیچ مهریه ای نخواستم و تنها به14 شاخه گل رز به عنوان مهریه اکتفا کردم، اما حالا که دو سال از عقدمان می گذرد و می خواهیم عروسی بگیریم، شوهرم و خانواده اش از من می خواهند بهترین جهیزیه را فراهم کنم. آنها توقع دارند وسایل شیک و گران قیمت را برای جهیزیه ام بخرم. آنها طوری برخورد می کنند که انگار خرید جهیزیه شیک، وظیفه اصلی من است و از اینرو می خواهم از همسرم جدا شوم، چرا که فکر می کنم درزندگی مشترک مشکلات بیشتری با خانواده همسرم خواهم داشت.
دکترامان الله قرایی مقدم ـ جامعه شناس با نگرانی از افزایش طلاق در کشور می گوید: طلاق در دوران عقد هرچند نگران کننده است، اما این نوع طلاق موجه تر از طلاق پس از ازدواج است، چرا که بسیاری از اتفاقات پس از ازدواج در آن نیفتاده است. اما به هر حال آسیب های روحی و روانی این طلاق در فرد تبعاتی دارد و باید به عنوان آسیب جدی دیده شود.
این استاد دانشگاه تأکید می کند: جدایی 2 نامزد آن گونه که باید هزینه بر و خطرناک نیست، اما اینکه 2جوان مراسم ازدواج بگیرند و وارد زندگی مشترک شوند و طلاقی رخ دهد، آن وقت موضوع فرق می کند و هم برای زوج و هم برای جامعه مشکلات بیشتری به همراه دارد.
این جامعه شناس اضافه می کند: در رابطه با طلاقی که در دوران عقد رخ می دهد، مسئولان نمی توانند کاری کنند، چرا که مساله ای پنهان است و در هر صورت رخ می دهد.
عوامل طلاق در دوران عقد
دکترقرایی مقدم علل و عوامل طلاق در دوران عقد را نداشتن شغل مناسب، دخالت بی جا والدین، مسکن و گرانی در کشور می داند و می افزاید: وقتی که جوانی با داشتن حقوق ناچیزی ازدواج می کند و باید بیش از نیمی ازآن را بابت کرایه خانه بپردازد و نتواند از دوران خوش سال های اول زندگیش به خوبی استفاده کند و تحت فشار های بدهی و بی پولی باشد، سرخورده می شود. اکثر طلاق ها در دوران عقد و یا پس از یک سال از ازدواج، به همین دلایل است و این که زندگی روی واقعی خود را نشان می دهد.
این جامعه شناس، مسایل اقتصادی را نیز در افزایش طلاق مهم می داند و می گوید: علاوه بر تاثیر مسائل اجتماعی، مسائل اقتصادی به ویژه در چند سال اخیر یکی از مهم ترین عوامل افزایش طلاق به خصوص در دوره عقد یا ابتدای زندگی مشترک محسوب می شود که باید تدابیر ویژه ای برای آن اندیشیده شود.
بخشی از آمار طلاق هم به دخالت های بیرونی و درونی برمی گردد؛ دخالت خانواده ها نوعی از دخالت های بیرونی است، به طوری که پدر و مادرهای امروزی مانند گذشته در زندگی فرزندان خود راهنما نیستند، بلکه بیشتر امر و نهی می کنند و تعیین تکلیف از سوی دیگران در زندگی زناشویی تاثیر مخرب دارد.
برخی از دخالت های از بیرون نیز مربوط به دخالت های شغلی است، به طوری که زن یا مرد خانواده خود را فدای شغل می کند.
زندگی در اطراف تهران
مردی در دادگاه خانواده درباره تقاضای طلاق به قاضی گفته است: من به خاطر کارم مجبور بودم از همان روز اولی که ازدواج کردم، به اطراف تهران بیایم و زندگی کنم. همان زمان خانه ای در دماوند خریدم و بعد از عروسی به همراه همسرم در آن خانه زندگی مان را آغاز کردیم. همسرم ابتدا هیچ مشکلی با محل زندگی مان نداشت و برای همین من هم سعی کردم حالا که او از تهران و محل زندگی اش کمی دور شده است، بهترین زندگی را برایش فراهم کنم. خانه ای شیک خریدم و وسایل گران قیمت در آنجا چیدم و حتی اجازه ندادم که همسرم جهیزیه زیادی بخرد و گفتم خودم برای خانه وسایل شیک و مجلسی می خرم. خلاصه چیزی کم نگذاشتم، تا همسرم اذیت نشود. حتی یک اتومبیل هم برایش خریدم تا هر وقت دوست داشت، به تهران برود و خانواده و دوستانش را ببیند.
اما حالا بعد از یکسال از زندگی مشترک مان می گوید نمی تواند در این محله زندگی کند وخانه را ترک کرده است!
دکتر قرایی مقدم جدا شدن
2 جوان از خانواده های خود و تـشکیل یک زنـدگی مشترک را سرفصل تغییرات اساسی در برخی از رفتارهای آنان می داند و می گوید: وقتی مردجوانی ازدواج می کند، قرار نیست که برخی کارهای دوران تجرد خود مثل رفت و آمد های زیاد، شب نشینی با دوستان، تفریحات مجردی و بیرون ماندن ازخانه را انجام دهد.
همین طور وقتی زن جوانی وارد زندگی مشترک می شود، مسئولیت هایی دارد و نمی تواند منتظر باشد مادرش کارهایش را انجام دهد. این زوج ها دیگر نمی توانند به راحتی کارها و روابط قبلی خود را ادامه دهند و برای اداره زندگی مشترکی که برای خود تشکیل داده اند، باید برنامه ریزی کنند.
/انتهای پیام/
: انتشار مطالب و اخبار تحلیلی سایر رسانههای داخلی و خارجی لزوما به معنای تایید محتوای آن نیست و صرفا جهت اطلاع کاربران از فضای رسانهای منتشر میشود. نظرات بینندگان
ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *