«عاشقانهترین روزهای دنیا» نگاهی به زندگی نورانی «حضرت خدیجه (س)»
- نویسنده این مجموعه با اشاره به این که در ابتدا و بر اساس کار پژوهشی صورت گرفته در نظر داشتم تا زندگی حضرت «خدیجه (س)» را در قالب اثر پژوهشی و تالیفی گردآوری کنم گفت: هنگامی که میخواستم «عاشقانهترین روزهای دنیا» را در قالب مجموعهای به رشته تحریر درآورم، احساس کردم شاید به این شیوه چندان مخاطب عمومی نداشته باشد، از این روی بر آن شدم تا به عنوان داستان تاریخی این رمان را بنویسم.
در بخشی از این رمان آمده است: «خورشید با تمام توان میسوخت و زوزۀ باد، ریگهای نرم بیابان را به این سو وآن سو پرتاب میکرد. جمعی از مردان و زنان، در گورستان مکه، کنار قبرکوچکی ایستاده بودند.
تنها صدایی که رد وبدل میشد، سکوت بود. از مکه تا گورستان راه زیادی نبود، راهی به اندازۀ آغاز و پایان زندگی راهی که قاسم بسیار شتابان پیمود. محمد در کنار قبر نشسته بود و چشمان سرخ و نمدارش، به اعماق چهرۀ خاک مینگریست. خدیجه خاموشتر از همه، چهرهاش را در زیر پارچهای سفید پنهان کرده بود. دیگر حتی نای گریستن هم نداشت.»