چگونه بازیگر شویم (۶۶) /تاثیر فلسفه ایرانی در بازیگری
- بازیگری یکی از مشاغل محبوب در سطح جهان محسوب میشود، بازیگری فارغ از شهرت و ثروتی که ممکن است برای فرد بازیگر به همراه داشته باشد، جهانی است که میتوان در آن ایفای نقش در قالب شخصیتهای مختلف را تجربه کرد.
در این بین اکثریت مواقع بازیگری به عنوان یکی از مشاغل سخت جهان محسوب میشود، شاید از دور برای بسیاری اینکه بازیگری اتفاقی سخت باشد، قابل لمس نباشد اما اگر به صورت اصولی و به مفهوم واقعی به بازیگری نگاه کنیم، این هنر به واقع به تمرین، مطالعه، شهود و مطالعات فراوانی نیازمند است.
حرکت جوهری در حکمت ایرانی
جای بحث اینجاست که تغییر و دگرگونی چگونه صفتی است واقعا بر آن چیز که در حال حرکت است چه میگذرد. آیا خود آن چیز باقی میماند و صفات و حالاتش تغییر میکند؟ و یا خود آن نیز به دنبال عوض شدن حالات عوض میشود؟ اگر بر این پرسش جواب مثبت بدهیم به حرکت جوهری معتقد شدهایم و اگر جوابمان منفی باشد به معنای انکار حرکت جوهری است پاسخ فلسفههای پیش از صدرالمتألهین به این پرسش همواره منفی است حرکت جوهری را منکرند، اما صدرالمتألهین و همفکران او به آن سوال پاسخ مثبت دادهاند و قائل به حرکت جوهری گشتهاند که اکنون به بررسی این مسئله میپردازیم.
انواع اشیاء از نظر زمان
قبل از پاسخ باید متذکر شویم که اشیا منطقاً به سه دسته تقسیم میشوند:
- فرازمانی
- زمانی
- اشیاء آنی
شیء یا به نوعی با زمان مرتبط است یا اصلا هیچ گونه ارتباطی با زمان ندارد که این حالت اخیر را فرازمانی میگویند. در حالت اول نیز شیء یا خود امتدادی در راستای زمان دارد و یا چنین امتدادی ندارد، اما به نحوی با مقطع زمان، یعنی "آن" مرتبط است، در حالت اول شیء "زمانی" است و در حالت اخیر آن را "آنی" گویند که الان به بررسی هر سه میپردازیم.
حرکت در اشیا فرازمانی
گفتیم که اشیا فرازمانی کاملا با زمان بی ارتباطند. از اینجا میتوان دریافت که این اشیا عمر ندارند چرا که عمر داشتن مستلزم زمانی بودن است پس چنین اشیایی نه حادث است نه قدیم نه ازلی و نه ابدی.
چون اگر بگوییم حادثند یعنی در گذشته عمری کوتاه و متناهی داشتهاند و قدیم و ازلی یعنی چیزی که در گذشته عمری نامتناهی داشته و ابدی چیزی است که در آینده عمری نامتناهی خواهد داشت.
همچنین برای شیء فرازمان نمیتوان مشخصهی زمانی در محور زمان در نظر گرفت و مثلا گفت این شیء در لحظهی مثلا (آ) موجود است آن گونه که به اشیاء آنی الوجود میتوان نسبت داد، یعنی نمیتوان گفت که هم اکنون موجودند.
پس به کار بردن مفاهیم هم زمانی یا قرب و بعد زمانی در مورد آنها بی معناست، نسبت آنها برای همه اشیا در گذشته و حال وآینده یکسان است.
علاوه بر آنها این اشیاء بعد ندارند، مکان ندارند، هیچ عرضی در آنها رخنه نمیکند و از ماده و صورت ترکیب نیافتهاند. بنابر این به نظر فلاسفه فرازمان بودن اجسام امری آشکار و غیر قابل انکار است پس بحث از حرکت در این فرض، به خودی خود بی فایده خواهد بود.