صفحه نخست

رئیس قوه قضاییه

اخبار غلامحسین محسنی اژه‌ای

اخبار سید ابراهیم رئیسی

اخبار صادق آملی لاریجانی

قضایی

حقوق بشر

مجله حقوقی

سیاست

عکس

حوادث- انتظامی و آسیب‌های اجتماعی

جامعه

اقتصاد

فرهنگی

ورزشی

بین‌الملل- جهان

فضای مجازی

چندرسانه

اینفوگرافیک

حقوق و قضا

محاکمه منافقین

هفته قوه قضاییه

صفحات داخلی

روایتی جذاب در سیزدهمین قسمت برنامه «دعوت»

۲۰ ارديبهشت ۱۳۹۹ - ۱۱:۲۴:۵۵
کد خبر: ۶۱۹۲۱۷
دسته بندی‌: فرهنگی ، عمومی
برنامه «دعوت» در شب میلاد کریم اهل بیت «امام حسن مجتبی (ع)» میزبان پدربزرگ و مادربزرگی اهل یزد بود که داستانی دلچسب از زندگی خود را برای مخاطبان این برنامه پرمخاطب تلویزیون روایت کردند.

- طبق اعلام روابط عمومی برنامه «دعوت»، حاج اکبر شکاری که مهمان قسمت سیزدهم «دعوت» بود، از ماجرای شیرین خواستگاری و ازدواج‌اش گفت: با خانواده همسرم در یک محل زندگی می‌کردیم. او خواستگاران زیادی داشت و قرار بود با یکی از آن‌ها نامزد کند. من در رقابت با خواستگار قبلی پیروز شدم و او را از مادرش خواستگاری کردم.

معصومه زارعی؛ مادربزرگ داستان این قسمت با صداقت ذاتی خود اضافه کرد: میان تمام خواستگارانم حاج اکبر را پسندیدم.

حاج اکبر که با روی خندان صحبت می‌کرد و برای تکمیل صحبت‌هایش شعر می‌خواند ماجرای ازدواج و مهریه را این‌طور تعریف کرد: بالاخره دل حاج خانم را بردم. دفتر ازدواج دور بود و آن زمان وسیله نقلیه‌ای برای رفت و آمد نداشتیم. چند بار به محضرخانه رفتم تا عاقد بیاورم، اما نبود. شبانه منزلش را پیدا کردم و تا صبح منتظر ماندم. صبح او را به اجبار برای خواندن خطبه عقد به منزل پدرزنم آوردم. ۱۰ راس گوسفند، ۱۰ کیلو مس و ۱۰ کیلو فرش مهر کردم و در خانه‌ای کوچک زندگی‌مان را آغاز کردیم. در طول زندگی هر ملکی خریدم با او شریک شدم. بعد ازدواج و با به دنیا آمدن فرزند برکت به زندگی می‌آید. این از کج اعتقادی مردم است که می‌گویند در مخارج همین یک بچه مانده‌ایم.

زندگی عاشقانه این زوج سالخورده با فراز و فرود‌های مختلفی همراه بود. پدربزرگ مهمان برنامه به داستان بیماری همسرش اشاره کرد و توضیح داد: مشکل است سال‌ها با کسی زندگی کنی و یک‌باره از دستش بدهی. یک روز حاج خانم از حال رفت و من با پای برهنه در خانه همسایه‌ها را می‌زدم و کمک می‌خواستم. همسرم به بیمارستان بردیم و دکتر‌ها گفتند مبتلا به سرطان است. از امام رضا شفای او را خواستم. تا یک هفته هرگاه به او نگاه می‌کردم، اشک می‌ریختم.

معصومه زارعی مادربزرگ داستان ما با لحجه شیرین یزدی از شکست سرطان و شفا گرفتن به دستان حضرت معصومه و فاطمه (س) گفت: پدرم حضرت معصومه (س) را دوست داشت و از خدا خواسته بود دختری داشته باشد تا نامش را معصومه بگذارد که خدا من را به او داد. بعد از ابتلای من به بیماری سرطان در یکی از روز‌ها مهمان خانه امام جمعه شهر بودیم. همسرش که سید است در خواب پسر شهیدش را دیده بود و از او شنیده بود که حضرت معصومه و فاطمه (س) من را شفا می‌دهند. پس از آن بود که من کم کم بهبود یافتم.

مادربزرگ و پدربزرگی که مهمان این قسمت از برنامه «دعوت» بودند و ۶۲ سال زندگی عاشقانه را تجربه کرده‌اند خود واسطه ازدواج جوانان بسیاری بودند.

برنامه «دعوت» کاری از گروه اجتماعی شبکه یک سیما به تهیه‌کنندگی مجتبی کشاورز، سردبیری محمد پیوندی و اجرا_کارشناسی حجت‌الاسلام محمد برمایی هر شب ساعت ۱۹ و ۱۵ دقیقه روی آنتن می‌رود.



ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *