داستانگویی دلنشین در دل کوهستان
در نقطه مقابل سریالهایی که میخواهند با تمرکز بر لوکیشنهای شیک شهری جلب مخاطب کنند، آقاخانی بخش عمده داستان را در روستایی کردنشین روایت میکند و تا میتواند سعی دارد با بردن دوربین به دل طبیعت بیرونی، جذابیت بصری ایجاد کند.
دوربین سیال «نون.خ۲» از خانههای روستایی تا دل کوهستان و طبیعت و جنگل و مناطق باستانی و بکر غرب ایران در حرکت است و یکدم آرام و قرار ندارد. همزمان با این حرکت پایای دوربین است که آقاخانی به قصهگویی میپردازد.
قصهگویی «نون.خ۲» با وامداری به نوعی ساختار کلاسیک کمدی-حادثهای و با استفاده حداقلی از بداهه صورت میگیرد و برای همین است که مثلا به ناگاه در دل کوهستان و با ظاهر شدن خرسی وحشی است که مخاطب نمیداند بترسد یا بخندد؟ یا جانمایی ناگهانی نورالدین خانزاده بهعنوان خواستگار دختری با چندین برادر گردنکلفت، هم دلهره را بر مخاطب مستولی میکند و هم اسباب تفریح میشود.
«نون.خ۲» بهلحاظ ترکیب بازیگران، سریالی پربازیگر و رنگارنگ است و همه جور بازیگری از حرفهای تا آماتور و نابازیگر در آن به چشم میخورد ولی توانایی سازنده در بازیگیری یکدست از تمام آنها که مقابل دوربین میآیند یادآور این حقیقت است که در تلویزیون بیش از چهره، این داستان و ساختار جذاب است که اهمیت دارد و اگر کارگردان متبحر باشد در دل یک داستان مصور دلنشین حتی برای اشیای صحنه هم شخصیت میسازد.
تعلیقهای متوالی که «نون.خ۲» تاکنون داشته و اینکه کوشش شده در هر قسمت، گرهای افکنده شود که حتی سختگیرترین مخاطبان را دنبال خود بکشاند بلکه سرنوشت کاراکترها را حدس بزنند از ویژگیهایی است که میتواند امیدواری به ادامه سریال را بیشتر کند.