دلتنگیهای فوتبالی در روزهای کرونایی؛ حسرت چندمیلیون نفری + تصاویر
مدت زمان زیادی نگذشت که به سرعت نور، ویروس در همه شهرهای کشور پخش شد و مردم زیادی خود را در معرض بیماری دیدند. دولت هم خبر از تعطیلی مراکز آموزشی و ورزشی داد. با این حال لیگ برتر فوتبال ایران و لیگ دسته اول، دو هفته در این شرایط برگزار شد و سپس بعد از آن خبر آمد، فوتبال هم تعطیل شد!
جوانان، میانسالان و حتی آنهایی که مویی سپید کردهاند، هر هفته منتظر دیدن ۱۱ بازیکن مورد علاقه خود در زمین فوتبال بودند اما حرارت جدول لیگ برتر و لیگ دسته اول به زودی تبدیل به کورهای سرد و یخ شد. کرونا علاوه بر داغی که بر دل مردم گذاشت، استادیومهای فوتبال را هم خالی از تماشاگر کرد.
شاید برای سرخپوشان پایتخت این تعطیلی زجرآور باشد، آنها که بیصبرانه منتظر قهرمانی چهارم خود بودند تا در خیابانهای تهران و شهرهای دیگر جشن و پایکوبی را برای چهارمین بار تمدید کنند با یک مانع عجیب مواجه شدند. آنها میخواستند بازهم به تیم قهرمان خود ببالند اما سرخها به تنها چیزی که فکر نمیکردند، این بود که یک بیماری مانع از جشن قهرمانی آنها شود.
از اصفهان خبر آمد ورزشگاه نقش جهان در اختیار مراکز پزشکی قرار گرفته است؛ ورزشگاهی که همین چند هفته پیش قرار بود میزبان فینال لیگ برتر باشد. دیداری که برگزار نشد و آن همه حواشی برجای گذاشت! شاید حالا خود اصفهانیها حسرت این را بخورند که چرا در آن بازی شرکت نکردند. کسی فکرش را نمیکرد که قرار است فقط چند هفته بعد، فوتبال حداقل برای مدتی تعطیل شود و دلتنگیاش بماند برای تماشاگران. سپاهانی که خود شانس قهرمانی و سهمیه آسیایی داشت، حالا باید منتظر بمانند تا ببیند کی میتواند دوباره سکوهای نقش جهان را زرد رنگ ببیند؛ شاید خیلی دور و شاید خیلی نزدیک.
اما قلب تپنده فوتبال کشور، جایی که شاید هوادارانش زیاد تاب و تحمل ندیدن بازیهای تیمشان را ندارند، پرشورها! استادیوم یادگار امام تبریز همان ورزشیگاهی است که هر هفته جای سوزن انداختن روی سکوها هم ندارد و تیمی که با ساکت الهامی جان دوباره گرفته بود و منتظر لغزش سپاهانیها و پرسپولیسیها بود، حالا باید منتظر بازگشت به میادین باشد تا بتواند جایگاه آنها را کسب کند. تراکتوریها باید منتظر پایان عمر یک بیماری باشند تا دوباره بتوانند یادگار امام را لبریز از تماشاگر کنند.
آبیهای پایتخت که با آمدن فرهاد مجیدی روی نیمکت به آینده دلگرم شده بودند که امسال هر طور که شده برای جام بجنگند یا سهمیه بگیرند و نیمنگاهی به قهرمانی در جام حذفی داشتند، ضلع دیگر دلتنگی را میسازند. اخبار نگران کنندهای از باشگاه به بیرون درز میکرد، خلیلزاده رییس هیئت مدیره، علی فتحاللهزاده مدیرعامل مستعفی، کاوه ستوده پزشک تیم و... دچار کرونا شدند تا آبیها به جای روزشماری برای بازی تیم محبوبشان، نگران افراد حاضر در باشگاه باشند. فوتبال برای استقلالیهای پایتخت بالاتر از یک ورزش است، عشقی است که حالا برای مدتها تعطیل شده و چیزی جز دلتنگی برای هوادارنش باقی نگذاشته است.
هواداران شهرخودرو که نیم فصل اول با یحیی خود را جز مدعیان میدیدند و در حال حاضر برای سهمیه میجنگند هم سهمی در دلتنگی این روزهای فوتبال دارند. آنها برای اولین بار در یک دهه اخیر طعم حضور در بازیهای آسیایی را چشیدند و از بالانشینان جدول ردهبندی بودند. در هفتههای باقیمانده میخواستند کسب سهمیه سال آینده یا حتی صعود در مرحله بعد لیگ قهرمانان آسیا را جشن بگیرند اما مجبور شدند در خانه بنشینند تا منتظر یک خبر باشند، خبری که حکم ورود به ورزشگاه ثامن مشهد را داشته باشد؛ کروناویروس ریشهکن شد.
و اما شگفتی امسال لیگ برتر، برزیل ایران! که بهترین دوره حضور خود را در فصل نوزدهم تجربه میکرد. آنها با دو بدشانسی بزرگ مواجه شدند: اولین بدشانسی، خروج اسکوچیچ از این باشگاه بود و دومین آن شیوع ویروس کرونا! هواداران دو آتشه صنعت نفت که بعد از رفتن اسکوچیچ به دنبال سر و سامان دادن به تیم خود بودند، ناگهان به سد بزرگی به نام کرونا برخورد کردند تا ورزشگاه تختی آبادان در سکوت مطلق گرفتار شود و این دلتنگی جز شروع دوباره لیگ برتر برطرف نخواهد شد.
اگر بخواهیم سری به شمال کشور بزنیم؛ جایی نمیتوان رفت جز شهر خسته و تیم محبوبش نساجی قائمشهر. تیمی که قبل از تعطیلات با محمود فکری نتیجه قابل قبولی گرفت و هوادارن متعصب آن، حتی زیرباران هم دست از تشویقهای خاص خود برنمیدارند. نساجیها حالا در خانهها منتظر پایان تعطیلات لیگ و بازگشت به استادیوم شهید وطنی هستند تا دوباره قول و قرار بگذارند که تیم شهرخسته را تنها نخواهند گذاشت.
همین چند ماه پیش بود که دربی تهران برگزار شد و یک دیدار زیبا را شاهد بودیم. تقابلی که ۴ گل داشت و هواداران دو تیم را از انجام یک رقابت جسورانه و زیبا سیراب کرد. مدت زمان زیادی از دربی نگذشته است، اما این دلتنگی دوری از فوتبال ما را برای دیدن یک دربی دیگر تشنه کرده است. دربی که هر دو تیم گل بزنند و دهها هزارنفر در استادیوم و میلیونها نفر پای گیرندهها از دیدن یک فوتبال عالی لذت ببرند. سرنوشت فوتبالی که حالا به یک بیماری بستگی دارد.
از تمام این تیمهای محبوب شهرهای مختلف ایران که بگذریم به یک نام بزرگتر میرسیم؛ تیم ملی ایران. تیمی که قرار بود در فروردین ماه امسال دو بازی با سرمربی جدید خود انجام دهد تا حداقل تکلیف خود برای صعود به جام جهانی را تا حدی بدانیم. اصلا دلمان برای جمع شدن این همه ستاره که در داخل ایران و خارج از کشورمان بازی میکنند، تنگ شده است. شاید بعد از اتمام کرونا و شروع مجدد بازیها، این تیم ملی ایران باشد که لذت فوتبال را برای ما دو چندان کند. شاید هیچ وقت فکر نمیکردیم که یک روز قرار است دلمان برای فوتبال هم تنگ شود.