صفحه نخست

رئیس قوه قضاییه

اخبار غلامحسین محسنی اژه‌ای

اخبار سید ابراهیم رئیسی

اخبار صادق آملی لاریجانی

قضایی

حقوق بشر

مجله حقوقی

سیاست

عکس

حوادث- انتظامی و آسیب‌های اجتماعی

جامعه

اقتصاد

فرهنگی

ورزشی

بین‌الملل- جهان

فضای مجازی

چندرسانه

اینفوگرافیک

حقوق و قضا

محاکمه منافقین

هفته قوه قضاییه

صفحات داخلی

«هزارتو» روایتی دلسرد کننده از سینمای معمایی/فیلمی که نه مخاطب دوست دارد و نه گیشه

۱۳ فروردين ۱۳۹۹ - ۱۲:۰۰:۰۱
کد خبر: ۶۰۹۱۹۷
فیلم سینمایی «هزارتو» به نویسندگی «طلا معتضدی» و کارگردانی «امیرحسین ترابی» سال گذشته در سینماهای سراسر کشور اکران شد و توانست بیش از چهار میلیارد تومان فروش داشته باشد.

به گزارش خبرنگار گروه فرهنگی ، فیلم سینمایی «هزارتو» به نویسندگی «طلا معتضدی» و کارگردانی «امیرحسین ترابی» سال گذشته در سینماهای سراسر کشور اکران شد و توانست بیش از چهار میلیارد تومان فروش داشته باشد.

شهاب حسینی، ساره بیات، غزاله نظر، پژمان جمشیدی، فریبا جدیکار، علیرضا ثانی فر، مریم معصومی، شیرین یزدان بخش، مهسا باقری بازیگران این فیلم سینمایی هستند، بازیگرانی که شاید دلیل اصلی فروش این اثر تا اینجای کار باشند. 

  • بیشتر بخوانید:
  • برای مشاهده نقد فیلم مسخره باز اینجا کلیک کنید

در خلاصه داستان فیلم سینمایی «هزارتو» آمده است: زندگی یه هزارتووی پیچیده‌اس، همه آدما دنبال راهی برای فرار هستند اما فقط یه مسیر خروج وجود داره و تا موقعی که به مرکزش نَرسی متوجه‌اش نمی‌شی!.

هزار تو اثر امیرحسین ترابی را می توان یکی از ضعیف ترین آثار امروز سینمای ایران از لحاظ فرم و محتوا خواند، اثری که بیش از اینکه بر پایه سینما ساخته شده باشد، گسسته و گیشه گرایانه تولید شده است، فیلمی که با الگوبرداری از فیلمهای هالیوودی سعی در ایجاد اثری معمایی دارد اما فیلمنامه به دلیل ضعف فراوان از این داستان شانه خالی می کند. 

به لحاظ بازی و بازسازی شخصیت‌های فیلمنامه؛ کارگردان در عین هوشمندی ضعیف و دست پاچه عمل کرده است. در واقع می‌توان اینگونه برداشت کرد که کارگردان در برابر چنین فیلمنامه‌ای تسلیم شده و چیز اضافه‌ای از خود بروز نداده است. فیلم قبل از آنکه به یک اثر بصری سینمایی تبدیل شود شبیه به فیلمنامه‌هایی صرفا برای خوانش است که ارزش آموزشی نیز ندارند.

اگر کمی به گذشته نگاه اندازیم می‌بینیم که داستان کوتاه مسیر سبز استفن کینگ چگونه به یک اثر سینمایی توسط فرانک دارابنت تبدیل شده است و نمونه سینمایی مثال زدنی از خود به جای گذاشته است. این اثر نیز قابلیت‌های اندکی برای تبدیل شدن به فیلم کالت را در خود دارد، اما هرگز نمی‌توان با ساختار فیلم سازی در کشورمان از چنین ایده‌هایی نتیجه دلخواه به دست آورد.

مسیر اشتباهی فیلم سازی و ارتباط با مخاطب در کشورمان در حال تبدیل شدن به یک معضل اجتماعی فرهنگی است و با چنین آثاری شک و تردید اجتماع نسبت به فرهنگ و از هم گسیختگی آن افزایش خواهد یافت.

درک نادرست ضدپیرنگ‌ها در فیلم نامه از سوی کارگردان و برقراری ارتباطات تکنیکی بیش از اندازه از سوی فیلم نامه نویس دست به دست هم داده است تا این اثر برای همیشه مجهول در ذهن مخاطب باقی بماند. چیزی فراتر از اثار فرهادی که نه آن هوشمندی اندک را دارد و نه جذابیت تردید را به خوبی به نمایش گذاشته است.



ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *