صفحه نخست

رئیس قوه قضاییه

اخبار غلامحسین محسنی اژه‌ای

اخبار سید ابراهیم رئیسی

اخبار صادق آملی لاریجانی

قضایی

حقوق بشر

مجله حقوقی

سیاست

عکس

حوادث- انتظامی و آسیب‌های اجتماعی

جامعه

اقتصاد

فرهنگی

ورزشی

بین‌الملل- جهان

فضای مجازی

چندرسانه

اینفوگرافیک

حقوق و قضا

محاکمه منافقین

هفته قوه قضاییه

صفحات داخلی

تلاوت جزء به جزء قرآن مجید/ صفحه ۲۳۷

۱۰ فروردين ۱۳۹۹ - ۰۷:۰۰:۱۸
کد خبر: ۶۰۸۶۴۶
دسته بندی‌: چندرسانه ، سایر حوزه ها
خبرگزاری میزان-تلاوت صفحه دویست سی و هفتم از «سوره یوسف» را با صدای استاد محمد صدیق منشاوی می‌شنوید.

گروه چند رسانه‌ای ، تلاوت صفحه دویست و سی و هفتم «سوره یوسف از آیه ۱۵ تا ۲۲» در قالب فایل صوتی با صدای استاد منشاوی را در اختیار مخاطبان خود قرار داده است.

تلاوت صفحه دویست سی و هفتم  «سوره یوسف از آیه ۱۵ تا ۲۲»
[video src="https://www.mizan.news/wp-content/uploads/2022/01/01"]

بِسۡمِ ٱللَّهِ ٱلرَّحۡمَٰنِ ٱلرَّحِيمِ

فَلَمَّا ذَهَبُواْ بِهِۦ وَأَجۡمَعُوٓاْ أَن یَجۡعَلُوهُ فِی غَیَٰبَتِ ٱلۡجُبِّۚ وَأَوۡحَیۡنَآ إِلَیۡهِ لَتُنَبِّئَنَّهُم بِأَمۡرِهِمۡ هَٰذَا وَهُمۡ لَا یَشۡعُرُونَ ۱۵.
چون او را به صحرا بردند و بر این عزم متّفق شدند که او را به قعر چاه درافکنند (چنین کردند) و ما به او وحى نمودیم که البته تو روزى برادران را به کار بدشان آگاه مى سازى و آن‌ها تو را نشناخته و درک مقام تو نمى کنند

وَجَآءُوٓ أَبَاهُمۡ عِشَآءٗ یَبۡکُونَ ۱۶
و برادران شبانگاه با چشم گریان نزد پدر بازگشتند

قَالُواْ یَـٰٓأَبَانَآ إِنَّا ذَهَبۡنَا نَسۡتَبِقُ وَتَرَکۡنَا یُوسُفَ عِندَ مَتَٰعِنَا فَأَکَلَهُ ٱلذِّئۡبُۖ وَمَآ أَنتَ بِمُؤۡمِنٖ لَّنَا وَلَوۡ کُنَّا صَٰدِقِینَ ۱۷
گفتند: اى پدر، قصه این است که ما به صحرا رفته و سرگرم مسابقه بودیم و یوسف را بر سر متاع خود گذاردیم و او را گرگ طعمۀ خود ساخت، و هر چند ما راست بگوییم تو باز از ما باور نخواهى کرد

وَجَآءُو عَلَىٰ قَمِیصِهِۦ بِدَمٖ کَذِبٖۚ قَالَ بَلۡ سَوَّلَتۡ لَکُمۡ أَنفُسُکُمۡ أَمۡرٗاۖ فَصَبۡرٞ جَمِیلٞۖ وَٱللَّهُ ٱلۡمُسۡتَعَانُ عَلَىٰ مَا تَصِفُونَ ۱۸
و پیراهن یوسف را آلوده به خون دروغ نمودند (و نزد پدر آوردند) یعقوب گفت: بلکه امرى (زشت قبیح) را نفس مکّار در نظر شما بسیار زیبا جلوه داده، در هر صورت صبر جمیل کنم، که بر رفع این بلیّه که شما اظهار مى دارید بس خداست که مرا یارى تواند کرد

وَجَآءَتۡ سَیَّارَةٞ فَأَرۡسَلُواْ وَارِدَهُمۡ فَأَدۡلَىٰ دَلۡوَهُۥۖ قَالَ یَٰبُشۡرَىٰ هَٰذَا غُلَٰمٞۚ وَأَسَرُّوهُ بِضَٰعَةٗۚ وَٱللَّهُ عَلِیمُۢ بِمَا یَعۡمَلُونَ ۱۹
بارى کاروانى آنجا رسید و سقّاى قافله را براى آب فرستادند، دلو را به چاه فرستاد (همین که از آن چاه برآورد) گفت: به به از این بشارت و خوشبختى که رخ داده، این پسرى است (که نصیب ما شده است) و او را پنهان داشتند که سرمایۀ تجارت کنند و خدا به آنچه مى کردند آگاه بود

وَشَرَوۡهُ بِثَمَنِۭ بَخۡسٖ دَرَٰهِمَ مَعۡدُودَةٖ وَکَانُواْ فِیهِ مِنَ ٱلزَّـٰهِدِینَ ۲۰
و او را به بهایى اندک و درهمى ناچیز فروختند و در او زهد و بى رغبتى نمودند

وَقَالَ ٱلَّذِی ٱشۡتَرَىٰهُ مِن مِّصۡرَ لِٱمۡرَأَتِهِۦٓ أَکۡرِمِی مَثۡوَىٰهُ عَسَىٰٓ أَن یَنفَعَنَآ أَوۡ نَتَّخِذَهُۥ وَلَدٗاۚ وَکَذَٰلِکَ مَکَّنَّا لِیُوسُفَ فِی ٱلۡأَرۡضِ وَلِنُعَلِّمَهُۥ مِن تَأۡوِیلِ ٱلۡأَحَادِیثِۚ وَٱللَّهُ غَالِبٌ عَلَىٰٓ أَمۡرِهِۦ وَلَٰکِنَّ أَکۡثَرَ ٱلنَّاسِ لَا یَعۡلَمُونَ ۲۱
و عزیز مصر که او را خریدارى کرد به زن خویش سفارش غلام را نمود که مقامش بسیار گرامى دار که این غلام امید است به ما نفع بسیار بخشد یا او را به فرزندى برگیریم و ما این چنین یوسف را به تمکین و اقتدار رسانیدیم و براى آنکه او را از علم تعبیر خواب‌ها بیاموزیم، و خدا بر کار خود غالب است ولى بسیارى مردم (بر این حقیقت) آگه نیستند

وَلَمَّا بَلَغَ أَشُدَّهُۥٓ ءَاتَیۡنَٰهُ حُکۡمٗا وَعِلۡمٗاۚ وَکَذَٰلِکَ نَجۡزِی ٱلۡمُحۡسِنِینَ ۲۲
و، چون یوسف به سن رشد و کمال رسید او را مقام حکمت و نبوت (یا مسند حکمفرمایى) و مقام دانش عطا کردیم و این چنین ما نکوکاران عالم را پاداش مى بخشیم
 
 
 


ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *