"خاطرات افسران حزب توده ایران" به چاپ سوم رسید
زربخت در خاطرات خود که در این کتاب ثبت شده است، از دوران کودکی خود شروع میکند و به دوران جوانی و فعالیتهای مبارزاتی خود میپردازد. کتاب کتاب «خاطراتی از سازمان افسران حزب توده ایران» در سال ۸۲ توسط نشر ققنوس به چاپ رسید و حالا چاپ سوم آن راهی بازار نشر شده است.
این کتاب گوشه هایی از تاریخ ایران معاصر را از مقطع حکومت رضاخان پهلوی تا انقلاب اسلامی ایران را شامل می شود. راوی اثر رویدادها و تحولات سیاسی و همچنین اجتماعی را که در ساختن آن ها نقش داشته و یا شاهدشان بوده، در مطالب این کتاب درج کرده است.
خاطرات و سطور این کتاب، توسط مولف اثر و در گفتگو با حمید احمدی شکل گرفته است. این گفتگو در چارچوب طرح «تاریخ شفاهی چپ ایران» در سال ۱۳۷۴ در برلین شکل گرفته است. مرتضی زربخت تلاش کرده در روایت رویدادها از زاویه امروز به گذشته نگاه نکند و دیدگاه های خود را در آن دخیل نکند.
عناوین بخشهای مربوط به خاطرات مرتضی زربخت در کتاب به این ترتیب است:
دوران کودکی، دوره تحصیل در دبیرستان نظام، تحصیل در دانشکده افسری، دوران افسری در نیروی هوایی، به سوی حزب توده ایران، همکاری با حکومت فرقه دموکرات آذربایجان، همکاری با ملامصطفی بارزانی، سه سال در زندان های عراق، تحویل به ایران و محاکمه نظامی، در تبعیدگاه خارک، انتقال از جزیره خارک به زندان قصر، دوران آزادی.
در قسمتی از این کتاب می خوانیم:
احمدی: در میان افسران چه کسی به این جناح تمایل پیدا کرده بود؟
زربخت: یکی از کسانی که از جناح شرمینی در این دوره به زندان آمده بود، گالوست زاخاریان بود. در واقع، زاخاریان در جناح شرمینی، نفر دوم بود. یکی از افسران هم زنجیر ما اصغر احسانی در اثر تبلیغ زاخاریان به فراکسیون شرمینی پیوسته بود. همان موقع که زاخاریان در زندان بود، روزی احسانی با من راجع به وجود دو جناح در کمیته مرکزی صحبت کرد و گفت: «عده ای در کمیته مرکزی حزب هستند که محافظه کارند و نقش منشویک ها را بازی می کنند و یک جناح انقلابی هم هست که مسیر انقلابی را طی می کند و باید به این جناح کمک کرد.» و بحث را به حادثه هشتم فروردین کشانید و گفت جناح محافظه کار می خواهد از حادثه هشتم فروردین بر ضد جناح انقلابی بهره برداری کند. من یکه خوردم و گفتم چیزی که مسلم است حادثه هشتم فروردین ماجراجویی بوده و جریان وقایع هم نادرستی آن را نشان داده است بنابراین جای دفاع ندارد. همچنین گفتم: «کمیته مرکزی حزب را که منتخب کنگره دوم است، قبول دارم.» البته من آن موقع نمی دانستم که منظور او جلب من به این فراکسیون بود. بعدها به این موضوع پی بردم. دو سه نفر دیگر هم بودند. در هر حال، یکی از کسانی را که در رابطه با جریان هشتم فروردین ۱۳۳۱ به زندان آورده بودند، علی شرمینی برادر مهندس شرمینی بود.