صفحه نخست

رئیس قوه قضاییه

اخبار غلامحسین محسنی اژه‌ای

اخبار سید ابراهیم رئیسی

اخبار صادق آملی لاریجانی

قضایی

حقوق بشر

مجله حقوقی

سیاست

عکس

حوادث- انتظامی و آسیب‌های اجتماعی

جامعه

اقتصاد

فرهنگی

ورزشی

بین‌الملل- جهان

فضای مجازی

چندرسانه

اینفوگرافیک

حقوق و قضا

محاکمه منافقین

هفته قوه قضاییه

صفحات داخلی

ناکامی «امین حیایی» در فیلم سینمایی «چشم و گوش بسته»

۰۶ فروردين ۱۳۹۹ - ۱۰:۳۰:۴۹
کد خبر: ۶۰۷۵۹۵
فیلم سینمایی «چشم و گوش بسته» به کارگردانی «فرزاد موتمن» اکران در سینماهای کشور را پیش از شیوع کرونا و تعطیلی سالن‌های سینما به نوعی پایان رساند و با وجود گیشه نسبتا خوب اما از لحاظ کیفی چند گام به عقب برای این کارگردان محسوب می‌شود.

به گزارش خبرنگار گروه فرهنگی ، فیلم سینمایی «چشم و گوش بسته» به کارگردانی «فرزاد موتمن» اکران در سینماهای کشور را پیش از شیوع کرونا و تعطیلی سالن‌های سینما به نوعی پایان رساند و با وجود گیشه نسبتا خوب اما از لحاظ کیفی چند گام به عقب برای این کارگردان محسوب می‌شود.

در خلاصه داستان این فیلم «آمده است»: مردی توسط یک زن تبهکار کُشته می‌شود و دو غریبه را به جرم قتل بازداشت می‌کنند. یکی صحنه قتل را ندیده چون نابیناست، آن یکی هم فقط صحنه را دیده چون ناشنواست! آنها یک صبح تا غروب فرصت دارند که از این مهلکه جان سالم به در ببرند.

امین حیایی، بهرام افشاری، آناهیتا درگاهی، مسعود کرامتی، لیندا کیانی، پوریا پورسرخ، مانی حقیقی، محمدرضا صولتی بازیگرانی هستند که در فیلم موتمن به ایفای نقش پرداخته اند. 

بار‌ها گفته شده که سینمای کمدی در ایران تبدیل به تکرار شده از سوی دیگر نقد‌های منتقدان هم در مواجهه با این آثار تکرار مکررات است، اساسا نمی‌شود باور کرد فیلمسازی مثل موتمن که مسلط به محتوا و فرم است چرا باید کارگردانی‌اش را خرج فیلمی کند که فاقد ارزشِ سینمایی ست.

چشم و گوش بسته با اینکه می‌خواهد یک اثر کمدی فانتزی باشد، اما گرایشاتِ ابتذال گونه اش کاملا مشهود است فیلمسازِ متفکر نتوانسته یک اثر کمدی خلق کند، قرار دادن دو تیپ در موقعیت‌های مختلف که یکی نمی‌شنود و دیگری نابیناست به هیج وجه کمدی نیست یا بهتر است بگوییم فیلمساز نتوانسته از این موقعیت‌ها کمدی خلق کند.

این شکل از داستان گویی که دو کاراکترِ مستقل در مسیر قصه تبدیل به پارتنر می‌شوند و وارد یک جریان یا موقعیت ناخواسته یا بی ربط می‌شوند که برای ادعای بی گناهی شان با تبهکاران روبرو می‌شوند کاملا یک قصه تکراری ست، اما موتمن در این راستا سعی نکرده که مسیر قصه گویی اش را از کلیشه نجات بدهد چرا که موقعیت‌های پیش آمده به شدت منسوخ شده است از طرفی دیگر موتمن برای ایجاد قصه اش تنها به دو پارتنرش اکتفا کرده که آن‌ها هم به دلیل ضعف در شخصیت پردازی نتوانستند جذابیتی برای مخاطب داشته باشند.

گیر افتادن آنها در یک موقعیت اشتباهی و دیالوگ گفتن‌های بی اساس نمی‌تواند به فیلم کمکی کند، بیشتر این دیالوگ‌ها سخیف و مبتذل اند و کاربردی برای فیلم ندارند انگار این دیالوگ‌ها به شکل بداهه گفته شده است.

هزینه تولید فیلم‌های سینمایی روز به روز در حال افزایش است اینکه فیلمسازی مثل موتمن چگونه می‌تواند بجای ساخت یک فیلم هنری که تخصص خاصی در آن دارد چشم و گوش بسته بسازد واقعا تاسف برانگیز است و تاسف برای سینمای ایران که فیلمساز‌های مهمش به خزعبل سازی روی آوردند، سلیقه مخاطب هم روز به روز کاهش پیدا می‌کند.



ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *