تزویر آمریکایی در افغانستان/ مردم سالاری در افغانستان محقق می شود
آمریکا در سال ۲۰۰۱ به همراه ناتو با ادعای مبارزه با تروریسم و اهدای بهاصطلاح امنیت و رفاه به افغانستان لشکرکشی کرد، ولی با گذشت حدود دو دهه از این تجاوز آشکار، نهتنها ادعاهای کاخ سفید محقق نشد بلکه همسایه شرقی ایران با بحرانهای گستردهتر و پیچیدهتری همچون افزایش حملات تروریستی، تولید مواد مخدر و فقر مواجه شده است؛ بهگونهای که دفتر سازمان ملل در افغانستان پاییز امسال اعلام کرد که ۱۲ میلیون و ۶۰۰ هزار نفر در این کشور به کمکهای فوری غذایی نیاز دارند.
تحلیف این دو رقیب سیاسی را چنانچه بخواهیم از منظر تحفه دموکراسی یانکیها مورد تحلیل قرار دهیم، چیزی جز یک طنز تلخ نخواهد بود.
از حدود ۹ میلیون و ششصد هزار، تنها ۲ میلیون و پانصد هزار نفر در انتخابات ریاست جمهوری چند ماه پیش شرکت کردند چراکه از حملات و تهدیدات طالبان برای حمله به شعبههای رأیگیری وحشت داشتند، ضمن اینکه یکسوم افغانها تحت حکومت طالبان زندگی میکنند.
۲. آمریکا با دو رویکرد اخیر خود آشکارا ثابت کرد که هیچ محلی از اعراب برای دموکراسی و مردمسالاری در افغانستان قائل نیست.
اول اینکه از ریاست جمهوری اشرف غنی که به وابستگی به کاخ سفید شهره است، حمایت میکند، اما درعینحال، با طالبان که دولت فعلی افغانستان را بهطور کامل رد کرده و آن را مشروع میداند وارد چند دور مذاکره شد و درنهایت، به پیمان بهاصطلاح صلح با این گروه دست یافت.
«دونالد ترامپ»، رئیسجمهور آمریکا چهار روز پیش (۱۶ اسفند) صراحتاً اعلام کرد که پس از خروج آمریکا از افغانستان، احتمالاً طالبان بر حکومت این کشور غلبه کند، اما همزمان، «زلمی خلیل زاد»، فرستاده ویژه واشنگتن به افغانستان، سرگرم متقاعد کردن «عبدالله عبدالله» برای تعامل با اشرف غنی است و تاکنون سه پیشنهاد به وی شامل رهبری ارشد نیروهای امنیتی و رئیس شورای امنیت این کشور، برخورداری از سهم ۴۰ درصدی در کابینه و رهبری شورای صلح را ارائه کرده است.
به بیان دیگر، آمریکا در حال سرگرم کردن نیروهای مطرح این کشور به یکدیگر است و در آنسوی پرده، پیمان اصلی و سرنوشتساز را با گروه طالبان که ساز و کار سیاسی این کشور را قبول ندارد بسته است.
۳. به عبارت گویاتر، دولت افغانستان در چنبرهای از تدلیس و تزویر آمریکایی گرفتار آمده است چراکه با انعقاد توافق صلح با طالبان عملاً زیرساختها و نهادهای قانونی این کشور زیر سؤال رفته و «جمهوری اسلامی افغانستان» بهتدریج به «امارت اسلامی افغانستان» تغییر شکل خواهد داد.
آمریکا با توافق صلح اخیر در واقع به دنبال برونرفت از بنبست جنگ بود و سنگ خود را به سینه زد، چون بسیاری از مسائل مهم و اساسی دیگر ازجمله مذاکرات بین گروههای افغانی لاینحل باقیمانده و هیچ ساز و کاری برای آن پیشبینی نشد.
آمریکا پذیرفته است که با امارت اسلامی طالبان توافق کرده؛ گروهی که از نظر مردم این کشور، شورشی هستند، قرابتی با فرهنگ افغانستان ندارند و طرف قرار گرفتنش از سوی آمریکا آن را از یک گروه، به یک نظام سیاسی ارتقا میدهد.
فاجعه دیگری که نشان داد عروسکگردانی نماینده ویژه آمریکا در ماجرای تحلیف اشرف غنی و عبدالله عبدالله چیزی بیش از یک نمایش مضحک از دموکراسی نیست، آنکه در متن توافقنامه صلح آمریکا با طالبان، نظام سیاسی، تحقق ارزشهای حقوق بشری و دموکراسی به خود افغانها واگذارشده تا در مذاکرات ما بین خود به فصل مشترکی دست یابند.
این در حالی است که آمریکا از ابتدا با شعار تحقق این مؤلفهها به افغانستان لشکرکشی کرد، اما حالا پس از ۲۰ سال اذعان میکند که هیچ دستاوردی در این حوزهها نداشته است.
۴. موضع مزورانه آمریکا با انتخابات ریاست جمهوری اخیر افغانستان که هنوز به نتیجه مشخصی منتهی نشده، ثابت میکند که واشنگتن به دنبال قرار دادن استخوانلایزخم مردمسالاری این کشور با هدف نهایی «سلب مشروعیت از حکومت» و افزایش اختلافات و جنجالهای سیاسی در میان رهبران و گروههای این کشور است، کما اینکه عبدالله عبدالله، نتایج چهارمین انتخابات ریاست جمهوری افغانستان به نفع اشرف غنی را به رسمیت نمیشناسد و آن را باطل اعلام کرده است.
همانگونه که پیشتر ذکر آن گذشت، آمریکا به دنبال اعطای امتیاز به عبدالله است تا وی را به مشارکت در دولت اشرف غنی متقاعد کند، اما حتی یک دهم از تلاشی که برای گفتگو با طالبان انجام داد را بهمنظور حل اختلاف میان گروههای افغانی بهویژه بین غنی و عبدالله مبذول نداشت. آب گلآلود ناشی از اختلافات سیاسی به نفع منافع آمریکاست و نوعی فرسایش در میان آنها شکل خواهد داد که نهایتاً با قدرت گرفتن طالبان از رهگذر توافق با آمریکا این کشور را در هالهای عمیق از تنش و درگیری فرو خواهد برد.
۵. افزون بر این، افغانستان با معضل تروریسم تکفیری که بهوسیله آمریکا در این کشور شیوع پیدا کرده، روبهروست. هفته گذشته بود که حمله مسلحانه تروریستها در غرب کابل به کشته شدن ۳۰ نفر منجر شد. این گروه، عمدتاً در شرق افغانستان که هممرز پاکستان است مستقرشده و نکته اینجاست که پیش از تجاوز آمریکا به افغانستان، شدت عملیاتهای تروریستی هیچگاه تا به این سطح نرسیده بود، اما حمایت آشکار و پنهان دستگاه اطلاعاتی آمریکا و همچنین سازمان «آی. اس. آی» (دستگاه اطلاعاتی پاکستان) از تروریستهای داعشی، ارمغان نحسی برای مردم این کشور به همراه آورده است.
در واقع باید گفت آنچه ترامپ از حاکمیت و غلبه طالبان بر حکومت فعلی بر زبان آورده، نه پیشبینی بلکه یک «خبر» است، زیرا خروج نیروهای متجاوز درحالیکه گروههای تروریستی تحت حمایت آنها منسجم شدهاند و دولت نیز توانایی برخورد و مواجهه با آنها را ندارد، به مفهوم خالی کردن معرکه برای آنها و کلید زدن یک جنگ داخلی تمامعیار است.
علاوه بر این، آمریکا با ایفای نقش ظاهری میانجی میان گروههای افغانی و مشروعیت بخشی به طالبان در حال نقض آشکار جمهوریت در این کشور است.
نکته پایانی اینکه افغانستان پساآمریکا گرچه با مشکلات عدیدهای ناشی از زخمهای بهجامانده از حضور چندین قدرت نامشروع به رهبری آمریکا رو به رو خواهد شد، اما نباید فراموش کرد که مردم این کشور درنهایت به پالایش ناخالصیها قیام کرده و همه نیازمندهای خود ازجمله مردمسالاری را در چارچوب آموزههای اسلامی متناسب با فرهنگ خود طراحی خواهند کرد.