عربستان منزویتر از هر زمان دیگر
عربستان سعودی در سال های اخیر با انزوای شدید بین المللی و منطقهای روبرو شده که با تغییر رویکرد استراتژیک ریاض نیز از بین نرفته است.
ریاض که در هفتههای اخیر شاهد به راه افتادن موج جدیدی از دستگیری و بازداشت اعضای ارشد خانواده سلطنتی و افسران ارشد ارتش این کشور است، از میانه سال گذشته به عمق مشکلات منطقهای خود پی برده و تلاش هایش را برای خروج از انزوا آغاز کرد.
درک نادرست شخص محمد بن سلمان از موقعیت این کشور در عرصه بین المللی و منطقهای که با هراس از تزلزل موقعیت داخلی اش همراه است، سبب شده تا اقدامات مذکور بی نتیجه مانده و سبب شود ریاض کلا منکر درخواست هایش برای کمک از سایر کشورها برای حل و فصل این بحران شود.
«محمد بن سلمان»، ولیعهد عربستان سعودی، که از سال ۲۰۱۷ و در پی منصوب شدن به این مقام، عملا قدرت را در دست گرفته و به حاکم بلامنازع این کشور مبدل شده، همواره از وجود رقبای داخلی خود در هراس بوده و تلاش کرده با تقویت موقعیت خود در داخل و خارج از کشور، کلیه امکانها و گزینههای بالقوه ولایتعهدی را ناکام بگذارد.
تلاش اخیر وی برای دستگیری شاهزادههای باقیمانده خانواده سلطنتی که از گزینه های احتمالی ولیعهدی به شمار میروند، با ادعای خیانت و برنامه ریزی برای کودتا، موید و مقوم گمانه مذکور است؛ چرا که ارتش عربستان به دلیل ساختار سیاسی قبیله ای عربستان و پاکسازی گسترده آن از سال ۲۰۱۳ به دست محمد بن سلمان عملا توان نقش آفرینی چه مثبت و چه منفی را ندارد؛ ضمن اینکه باید به کمک آمریکا در افشای این نقشه نیز با دیده تردید نگریست.
محمد بن سلمان، همچنین تلاش کرد تا حمایت چند کشور غربی را نیز برای تسهیل و تثبیت موقعیت خود در داخل و در جنگ علیه یمن کسب کند.
وی در این راستا در عرصه داخلی به اقدامات متعددی دست زد که مهمترین آنها عبارتند از:
۱. انجام تغییرات و اصلاح قوانین
۲. برنامه ریزی برای فروش سهام «آرامکو»
۳. تدوین چشم انداز ۲۰۳۰
۴. میزبانی از نشستها و رویدادهای بین المللی
اقدامات مذکور که در عرصه داخلی انجام شده و با تبلیغات گسترده در سطح بین المللی همراه بود، هیچ یک نتوانستند نتایج مورد انتظار ولیعهد سعودی را فراهم کنند.
مهمترین عامل شکست پروژه بن سلمان برای تغییرات در داخل را باید روحیه و شخصیت پارانویای وی دانست که سبب شد اقدامهای مذکور نه تنها دستاورد و نتیجهای برای عربستان نداشته باشد بلکه به ابزاری برای انتقاد از این کشور مبدل شود.
به عنوان مثال شکست عربستان در فروش بخشی از سهام شرکت نفت «آرامکو» که با عملیات پهپادی نیروهای یمنی و وارد آمدن خسارت به پالایشگاههای آن به تاخیر افتاد، در نهایت براساس پیش بینیهای ریاض نه قیمت گذاری و نه عرضه شد؛ این شکست سبب شد تا مشکلات مالی چشم انداز ۲۰۳۰ عربستان که برای بن سلمان جنبه حیثیتی دارد، دوچندان شود.
سایر اقدامات داخلی وی نیز به دلیل توخالی بودن و تنها جنبه شعاری و تبلیغاتی داشتن، به نتیجه نرسیده و عقیم ماندند.
اما مهمتر از شکست پروژههای داخلی، سیاست خارجی شکست خورده بن سلمان که همواره مورد انتقاد از سوی مجامع داخلی و بین المللی است، این کشور را به انزوا دچار ساخت.
از مهمترین دلایل انزوای عربستان میتوان به موارد زیر اشاره داشت:
۱. آسیب پذیری استراتژیک عربستان: ریاض به خوبی دریافته است که در منطقه احاطه شده و اقداماتش در حمایت از احزاب همفکر در کشورهای منطقه بی فایده بوده است.
۲. فشارهای بین المللی در پی رسوایی قتل هولناک «جمال خاشقجی»، روزنامه نگار منتقد سعودی که عربستان را تا مرز تحریم پیش برد.
۳. تشدید انتقادها از تداوم جنگ یمن و جنایات جنگی عربستان در این کشور به موازات بی حاصل بودن محاصره، جنگ هوایی و زمینی علیه فقیرترین کشور غرب آسیا در ۵ سال گذشته.
۴. آسیب پذیری امنیتی عربستان: رشته عملیات تلافی جویانه نیروهای یمنی به عربستان نشان داد که هیچ منطقه امنی در این کشور وجود ندارد و سلاحهای بومی یک کشور جنگزده نیز میتواند تهدیدی جدی برای زیرساختها و مناطق حیاتی و استراتژیکش باشد.
ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *