نقش رسانه در عدم تقلیل کرونا به مساله سلامت و بهداشت
لازم به ذکر است که بحران کرونا ویروس را نباید به مساله بهداشتی و سلامت تقلیل داد، این مساله به شدت چند وجهی سویههای جدی اجتماعی، اقتصادی و سیاسی و فرهنگی دارد.
پیامدهای اقتصادی این ویروس در رکود بازار در ایام پایان سال کاملا مشهود است و عوارض آن بر بنگاههای اقتصادی قابل مشاهده است.
پیامدهای سیاسی آن در زمینه بیو پاور و کارآمدی نظام مدیریتی کشور مطرح میشود و دعواهایی جناحهای سیاسی و دمیدن این اختلاف از طریق رسانههای بیگانه.
یکی از پیامدهای اجتماعی آن در خودتخریبی اجتماعی است که در ابتدای انتشار ویروس شاهد آن بودیم در ادامه به کاهش اعتماد اجتماعی سوق پیدا کرد.
پیامهای فرهنگی آن را میتوان در ایجاد دوگانه کاذب (دین و علم) جستجو کرد که به تازگی با انتشار رفتارهای عجیب و غریب عدهای قشری در حوزه مسایل دینی در شبکههای اجتماعی بدان پرداخته میشود.
شکی نیست که جامعه مانند یک ارگانیسم زنده دیر یا زود به اتفاقات اخیر واکنش نشان خواهد داد. هرچند تحلیل این واکنش مسالهای پیچیده خواهد بود.
این واکنش میتواند در یک طیف رفتاری مورد تحلیل قرارگیرد به گونهای که دو سوی این طیف کنش اجتماعی میتواند این گونه باشد:
۱_بی تفاوتی، انفعال، عدم مسئولیت اجتماعی کنشگران که در میزان مشارکت انتخابات در بعضی شهرها نیز خودش رو نشون داد و ممکن هست، در ایام پایان سال و تعطیلات نوروز خودش رو در بی تفاوتی نسبت به سفرهای بین شهری و یا با حضور در مراکز خرید خودش را بروز دهد.
۲_ در سمت دیگر طیف کنشهای رادیکالی را شاهد باشیم که از جنس عقده گشایی و یا خشونت آمیز باشد که از تبعات آن افزایش نزاع در سطح خرد و یا حتی آشوب شود.
البته این دو سوی طیف است و لزوما کنشهای اجتماعی رادیکال نخواهد بود؛ لذا یکی از مهمترین مسائلی که در مدیریت کنش جمعی در بحران کنونی میبایست مد نظر قرار گیرد تحلیل چند عاملی آن با هدف تعدیل شرایط به منظور دوری از کنشهای انفعالی یا رادیکال است که میتواند معطوف به دو سر طیف نباشد به گونهای که رفتارهای صفر و یکی را شاهد نباشیم. نظریه پردازان ارتباطات کارکردهای چندگانهای را برای رسانه مطرح میکنند:
۱_اطلاع رسانی و آگاهی بخشی
۲_بسیج و همراه سازی
۳_نظارت
۴_آموزش
۵_سرگرمی
به نظر میرسد رسانههای جمعی و شبکههای اجتماعی تاکنون در سه حوزه اطلاعرسانی، آموزش و نظارت ورود کردهاند و عملکرد نسبتا قابل قبولی داشته اند.
هرچند نکته مهمتر اینکه رسانه ملی و شبکههای اجتماعی در دو حوزه همراه سازی مردم و سرگرمی در ایام پایان سال میبایست بهتر عمل کنند.
یکی از مولفههای تاثیرگذار در این برهه مدیریت اوقات فراغت جامعه است که اتفاقا از مسیر همگام سازی میگذرد. جامعه پزشکی و درمانی با هدف کاهش سرایت بیماری به شدت بر حضور در منزل و خود قرنطینگی تاکید دارد واز سویی دیگر وضعیت پایان سال مستعد حضور مردم در اماکن عمومی و سفر است. در این شرایط است که انتخاب خودقرنطینگی ملاحظات جدی فردی دارد که مسئولین و رسانهها میبایست بدان توجه نمایند.
به عنوان مثال به تازگی شاهد چالش لبخند در اینستاگرام و کمپین در خانه میمانیم در فضای مجازی هستیم که در حوزه سرگرمی و سلامت موضوعیت دارد.
مساله جدی دیگری که در قالب همگام سازی عموم مردم میتواند راهگشا باشد حمایت از افرادی است که در این شرایط اقتصادی در کسب و کار خود و یا پرداخت دیون با مشکل مواجه میشوند.
لازم به ذکر است فراتر از برنامه ریزی جهت استفاده از اوقات فراغت ایام پایان سال و تقویت همبستگی ملی، آموزشهای تکنیکی و خرد و ارائه راهکارهای عملیاتی در زمینه چگونگی پربارنمودن تعطیلات نوروز و نحوه تعامل با متضررین اقتصادی حائز اهمیت است.
همگام سازی، بسیج عمومی و پربار نمودن اوقات فراغت دو مولفه تعیین کننده درکارنامه مسئولین و رسانهها در پایان سال خواهد بود که مانع بروز کنشهای رادیکال صفر و یکی گردد.