ناگفته هایی از شهید غواصی که قبل از عملیات بدنش با آب جوش سوخته بود
خبرگزاری میزان: محمد علی گودینی گفت: شهید "جواد شاعری" از غواصان گردان علیاکبر(ع) از لشکر 10 نیروی مخصوص سیدالشهدا(ع) بود که از قبل از عملیات بدنش با آب جوش می سوزد و فرمانده اش اجازه شرکت در عملیات را به وی نمی دهد اما شهید شاعری به اصرار و تحمل کردن درد خودش در عملیات شرکت می کند و در همان ابتدای عملیات بود که با اصابت تیری به سرش به مقام شهادت رسید.
وی در ادامه گفت: پس از پیشنهاد برادر شهید،به جمع آوری خاطرات از دوستان و آشنایان شهید کردم که این منابع بسیار کم بودند و با این حال داستانی با توجه به شناختی که از عملیات کربلا 4 داشته ام، نوشتم و با خاطرات شهید "جواد شاعری" تکمیلش کردم و کتاب "چتربازی در امواج" در سال گذشته در همان مسجد رونمایی شد.
محمدعلی گودینی افزود: این کتاب تقریبا یک سال قبل نوشته شده است و آن زمان شهدای غواص مثل امروز شناخته نشده بودند و"چتربازی در امواج" جزو نخستین آثار نوشته شده درباره شهدای غواص است.
نویسنده کتاب "چتربازی در امواج" گفت: از همه مردم می خواهم که موضوع شهدای غواص را که در مظلومیت تمام به شهادت رسیدند و اکثرا آن ها گمنام هستند را جدی بگیرند.
گودینی بیان کرد: شهید "جواد شاعری" از غواصان گردان علیاکبر(ع) از لشکر 10 نیروی مخصوص سیدالشهدا(ع) بود که از قبل از عملیات بدنش با آبجوش می سوزد و فرمانده اش اجازه شرکت در عملیات را نمی دهد اما شهید شاعری با سماجت و تحمل کردن درد خودش در عملیات شرکت می کند و در همان ابتدای عملیات بود که با اصابت تیری به سرش به مقام شهادت رسید.
در بخشهایی از مقدمه این کتاب میخوانیم: «کلمه "چترباز" سابقاً میان سربازخانهها؛ واژه متداولی بود. چترباز، معمولاً به سربازهای ته صفوف دسته و سربازهایی که ذاتاً تنبل بودند و یا با تمارض، خود را به تنبلی میزدند، گفته میشد! این افراد، نهایتاً به کارهای نظافت آسایشگاهها و یا به کار جمعآوری و بارگیری بشکههای آشغال در کامیونهای ویژه حمل زباله، در پادگانها گماشته میشدند!
در این سالها و بهویژه در پس فرو نشستن گرد و غبار و سرد شدن خاکسترهای جنگ تحمیلی و هشتساله، برخی از گونه تهصفیهای مثلاً انقلابی، که منافقانه؛ خود و یا بستگان و آشنایانشان را از صفهای مقدم جبهههای نبرد حق علیه باطل و خطهای قرمز همراه با خون و خطر؛ همواره دور نگهداشته بودند؛ و بهعوض، با خودنمایی و پرحرفیها و خود بزرگ بینیها؛ ادعاهای زیاده از ظرفیت و پرستیژ خود داشتند، با پا نهادن بر خونهای مقدس شهدای راه حق؛ طلبکارانه؛ سهمی بهناحق برداشتند و باج گرفتند و هنوز هم زیاده میخواهند! این طفیلیهای فرصتطلب و ازخودراضی؛ بهواقع همان نقش را ایفا مینمودند، که بهاصطلاح چتربازهای ته صف؛ دسته های واحدها و سربازهای بیدست وپایی که حتی عرضه شرکت در رژههای تمرینی و ساده خارج از جایگاه، مقابل سرگروهبانها را هم نداشتند! هرچند در روی دیگر سکه، خود را برنده و دارنده ثروتهای بادآورده از اموال غارتشده ملی میدانند!
این در حالی رخ داده است که بسیاری از رزمندگان و بسیجیان سادهپوش و صادق و سالم، در هوای وصال یار و محبوب، با چترهای عشق، و در اوج؛ به انبانهای انباشته از طمع و تهی از ایمان مدعیان دروغین و انقلابیهای ناخلف و بدسرشت؛ خندیدند!
روایت چتربازی در امواج، با اندکی تفاوت، میتواند زندگینامه یک کرور از شهیدان و جانبازان و ایثارگران و آزادگانِ سالهای انقلاب و دفاع مقدس باشد. چتربازی در امواج، حدیث ایثار و شهامت و جسارت و از خودگذشتگیهای خیلی از بسیجیان مجنون و شاعرمسلک و بسیاری از بینامونشانها و گمنامان و مفقودان خفته در خاکهای سردی است…».
ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *