چگونه در جنگ نرم قوی شویم؟/ رها بودن فضای مجازی به مفهوم بازی در زمین دشمن
ظاهر این جنگ، عدم بکارگیری ابزارهای غیرخشن در تقابل با دشمن است که در آن، ترکیبی از تاکتیکهای روانی، الکترونیکی، اطلاعاتی، سایبری و اطلاعاتی به چشم میخورد، اما به دلیل تغییر دادن نگرشها و دیدگاهها، اثرگذاری تخریبی آن بهمراتب بیش از معرکه نظامی است.
در جنگ مسلحانه، افراد به ضرب گلولهها جان خود را از دست میدهند و هر کشته، به نمادی از مقاومت، ایستادگی و الهام بخشی برای دیگران مبدل میشود.
از نگاه اسلامی، رزمندگانی که در میدان جنگ سخت به خون میغلطند، روحشان سعادتمند میشود، حالآنکه در جنگ نرم، جسمها و بدنها سالم میمانند، اما روح افراد، به تسخیر مهاجمین درآمده و اسیر عقوبتهای اخروی میشود.
نکته اینجاست که پس از ناکامی دشمنان در جنگهای نظامی و فتنههای سالهای اخیر، موضوع جنگ نرم اکنون بهصورت جدی در دستور کار بوده و جمهوری اسلامی هدف این هجمه و حملات طراحان این جنگ قرارگرفته است. دراینباره گفتنی است؛
۱. خمیرمایه انقلاب اسلامی و آنچه مایه دردسر و فلاکت برای نظام سلطه شده، عبارت است از انگیزههای دینی.
به همین دلیل، اعتقادات مردم با انواع شیوهها هدف قرارگرفته شده است. ظهور عرفانهای کاذب، تشکیک سازماندهیشده در اصول و فروع دین، تشویق به رهایی از قیود دینی و پشت پا زدن به شرع، خرافاتی معرفی کردن افراد متدین، صرف میلیاردها دلار برای مقابله با نمادهای دینی همچون حجاب، زدن شعائر اسلامی از قبیل عزاداریها و ایجاد تردید در حقانیت آنها، شبهه افکنی در مقاومت و دفاع از آرمانها و تلاش برای بیتفاوت کردن مردم نسبت به ارزشها و ... نمونههایی از جنگ نرم برای خشکاندن ریشه ایمان ابتدا در جوانان و سپس در سایر اقشار جامعه است.
۲. یکی از مهمترین مؤلفههای جنگ نرم، تغییر محاسبات طرف مقابل است و برای دستیابی به این هدف، پروژه «مأیوس سازی» با مقدمه ایجاد تردید در اذهان مردم در دستور کار قرار دارد.
تحریمها و فشارهای سنگینی که وارد میشوند از یکسو و بیتدبیریهای داخلی که بخشی از آنها با خط دهی دشمنان صورت میگیرد از سوی دیگر، برای به ثمر نشاندن این هدف است.
بهویژه اینکه پروپاگاندای سنگینی برای ناامید کردن مردم از اصل نظام با سوءاستفاده از ولنگاری ایجادشده در فضای مجازی و سمپاشی شبکههای ماهوارهای در حال انجام است.
۳. در جنگ نرم، زمان بسیار تعیینکننده است و برخلاف نبرد سخت که گاهی ضربات مقطعی میتواند مؤثر باشد، نتایج کوتاهمدت، تعیینکننده نیستند و باید برای حصول نتیجه صبر کرد. بستر این جنگ در واقع، زمان است و طرفی میتواند در آن برنده باشد که بداند برای غلبه، صبر لازم است.
ازاینرو، برنامههای مقطعی و گذرا برای غلبه بر جنگ نرم حریف، کارساز نیست و باید بر آن مداومت داشت، کما اینکه دشمن نیز همین شیوه را پی میگیرد و برای نتیجه بخشی و همراه کردن جامعه با نظرات خود، دهها سال کار شبانهروزی میکند.
افزون بر این، چنانچه دشمن در یک جبهه جنگ نرم، زمین بخورد، به مفهوم عقبنشینی نیست، بلکه برای حملهای جدید آماده میشود.
بهعنوان نمونه، زمانی تلاش حریف بر این هدف متمرکز بود که دفاع مقدس را زیر سؤال ببرد، اما پاتک نیروهای انقلابی آنچنان سنگین بود که همگرایی تقریباً کاملی درباره حقانیت رزمندگان و دفاع مقدس در جامعه شکل گرفت. جبهه نبرد نرم اکنون متفاوت شده و دفاع پیشدستانه از کیان نظام اسلامی با حمایت از جبهه مقاومت و تقویت توان نظامی در مرکز هجمههای تبلیغاتی و روانی قرارگرفته است.
با این حساب، هدف قرار دادن معنویت جامعه و ایجاد تردید در مردم با هدف مأیوسسازی در تحقق آرمانها در مدتزمان طولانی، ازجمله رئوس آسیبهایی است که در این نوع از جنگ، روی آنها بهصورت کارشناسی شده و تخصصی تمرکز میشود.
برای دفاع و مقابله طبعاً باید ابزارهای مناسب بکار گرفته شوند؛ تسلیحاتی از جنس اعتقاد و ایمان راسخ به بنیانهای ارزشی دینی و انقلابی.
به فرموده مقام معظم رهبری؛ «امروز نیاز مهم کشور ما این است که جوانهای ما مجهز بشوند به انواع تسلیحات نرم، سلاحهای جنگ نرم؛ یعنی قدرت روحی و قدرت فکری... نسل جوانی که ما امیدهایمان را به آن دوختهایم ــ [چون]آینده این کشور دست شما جوانهاست، امید به جوانه است ــ بایستی پولادین، محکم، با عزم، با بصیرت بداند که چهکار میخواهد بکند، به کجا میخواهد برسد و چگونه باید این راه را طی کند؛ این احتیاج دارد به معارف اهلبیت (ع) که سلاح مصونیت بخش جامعه و نظام اسلامی و اسلام و مسلمین است.» (۲۶ بهمن ۹۸) درباره لزوم قوی شدن در عرصه جنگ نرم، توجه به نکات ذیل ضروری به نظر میرسند.
یکم: ورود نخبگان به مسائل مبتلابه کشور اعم از سیاسی، فرهنگی، اعتقادی و بصیرت بخشی به جوانان.
بسیاری از صاحبان قلم و خطابه هستند که ترجیح دادهاند گوشه عزلت برگزینند و به نگارش خاطره و کتاب روی آورند درحالیکه اکنون، وقت نقشآفرینی و بیان استدلالهای قوی برای قانع کردن نسل جوان به ادامه راه انقلاب است. تنها در این صورت است که «افسران جنگ نرم» با بالاترین آمادگی و راسخترین ارادهها وارد میدان شده و رویشهای انقلاب با سرعت بیشتری اتفاق میافتد.
دوم: از آنجا که اسلام و آموزههای دینی، بخش لاینفک انقلاب است، باید به مباحث و موضوعات اخلاقی و معنوی اهمیت وافری داده شود. تنها کسانی میتوانند در مسیر دفاع از انقلاب، محکم و مستحکم گام بردارند که شاخصههای ایمانی و آموزههای اخلاقی در آنها به اعلا درجه باشد. یکی از بزرگترین نمونههای این حقیقت، سردار آسمانی، حاج قاسم سلیمانی است که در اوج اخلاق و معنویت، پایکار نظام و انقلاب بود و شیوه سلوک او به الگویی برای جوانان در حراست از نظام اسلامی تبدیلشده است.
فرمانده شهید سپاه قدس برای صاحبخانهای که ایشان در جریان عملیات آزادسازی البوکمال، از آن منزل بهعنوان مقر استفاده کردند، نامه طلب حلالیت نوشتند و حتی شماره تلفن خود را برای جبران خسارت احتمالی در انتهای آن مرقوم کردند؛ این در حالی است که برخی با امنیت حاصلشده از جانفشانی سلیمانیها، به چپاول اموال عمومی و غارت بیتالمال مشغول بودند!
از طرفی، در وصیتنامه ایشان میبینیم که دو بار از کلیدواژه «اهلبیت (ع)» استفاده شده و به این ذوات مقدسه توسل جستهاند. در حقیقت، فرمانده شهید سپاه قدس را باید بزرگترین الگو در جنگ سخت و نرم در عصر حاضر و برای جامعه اسلامی و نسل جوان دانست که تبیین شخصیت ایشان، قویترین آموزش در مواجهه با جنگ نرم به شمار میآید.
سوم: هدفمندی و نظارت بر شبکههای اجتماعی. بدون شک، امروز کلید فضای مجازی و تعیین قواعد آن به دست حریفی است که سالهاست در پشت مرزهای جغرافیایی و عقیدتی متوقفشده و به این ابزار بهعنوان مهمترین عامل پیروزی نگاه میکند. ازاینرو، یله و رها بودن این فضا، به مفهوم بازی در زمین دشمن و گناهی بزرگ است که تجدیدنظر جدی و ورود نهادهای فرا قوهای همچون شورای عالی فضای مجازی به این عرصه، بسیار ضروری به نظر میرسد؛ و بالاخره اینکه جنگ نرم همچون دفاع مقدس، نیازمند نقشآفرینی مجاهدانی است که حاضر به فداکاری و جانبازی برای ایجاد مقدمات ظهور منجی عالم بشریت (عج) هستند و این رمزی است که بیتردید، پیروزی قطعی و نهایی را به ارمغان میآورد.