عظمت فاطمه زهرا سلاماللَّهعلیها، در سیره آن بزرگوار آشکار است/ با آن پدرِ به این عظمت کاری کرد که کنیهاش را امّابیها - مادرِ پدر - گذاشتند
دلِ پیغمبر در مدّت کوتاهی با دو حادثه وفات خدیجه و وفات ابیطالب شکست. به فاصله کمی این دو شخصیّت از دست پیغمبر رفتند و پیغمبر احساس تنهایی کرد. فاطمه زهرا سلاماللَّهعلیها در آن روزها قدبرافراشت و با دستهای کوچک خود غبار محنت را از چهره پیغمبر زدود. امّابیها؛ تسلّی بخش پیغمبر. این کُنیت از آن ایام نشأت گرفت.
به گزارش گروه سیاسی به نقل از پایگاه اطلاعرسانی KHAMENEI.IR رهبر معظم انقلاب ۱۳۷۳/۰۹/۰۳در دیدار جمعی از مداحان بیاناتی فرمودند که به مناسبت میلاد حضرت فاطمه زهرا (س) بازخوانی میشود.
بسماللَّهالرّحمنالرّحیم
با همه وجود و همه اعماق دل و جان از خدای متعال سپاسگزاریم که یک بار دیگر این توفیق را ارزانی فرمود تا با شما بلبلان گلزار اهل بیت علیهمالسّلام و مدّاحان خاندان عصمت و طهارت، این روز بزرگ را جشن بگیریم و به یاد فاطمه زهرا سلاماللَّهعلیها، دل و جان خودمان را صفا بخشیم. از شما عزیزان هم متشکّریم که عید ما را شیرین کردید و با این توسّل بسیار خوب و گرم و صمیمانهتان، این روز را به معنای حقیقىِ کلمه عید کردید؛ بخصوص برادرانی که سرودند و خواندند و مجلس را به یادِ زهرای درخشانِ اطهر و کوکب درّی خاندان پیغمبر، منوّر کردند و به یاد آن بزرگوار رطباللسان شدند.
درباره فاطمه زهرا سلام اللَّه علیها، هرچه بگوییم، کم گفتهایم و حقیقتاً نمیدانیم که چه باید بگوییم و چه باید بیندیشیم. به قدری ابعاد وجود این انسیّه حوراء، این روح مجرّد و این خلاصه نبوّت و ولایت برای ما پهناور و بیپایان و درک ناشدنی است که حقیقتاً متحیّر میمانیم. میدانید که همزمانی و همعصری از عواملی است که مانع از شناختِ درستِ شخصیتها میشود. ستارگان درخشان عالم بشریّت غالباً در زمان حیاتشان بهوسیله همعصرانشان شناخته نشدهاند؛ مگر عدّه کمی از برجستگان که انبیاء و اولیاء باشند؛ آن هم بهوسیله عدّه معدودی. امّا فاطمه زهرا سلاماللَّهعلیها چنانند که در زمان خودشان، نه فقط پدر و همسر و فرزندان و شیعیان خاصّشان، بلکه حتّی کسانی که شاید رابطه صمیمانه و گرمی هم با ایشان نداشتند، زبان به مدح آن بزرگوار گشودند.
اگر به کتابهایی که درباره فاطمه زهرا سلاماللَّهعلیها بهوسیله محدّثین اهل سنّت نوشته شده است، نگاه کنید، روایات بسیاری را میبینید که از زبان پیغمبر صلّیاللَّهعلیهوآلهوسلّم در ستایش صدّیقه طاهره علیهاسلام صادر شده است و یا رفتار پیغمبر با آن بزرگوار را نقل میکنند. بسیاری از این روایات، از زبان کسانی است که از آن قبیل بودهاند؛ مثل بعضی از زوجات پیغمبر و دیگران. این حدیث معروف از عایشه است که گفت: «واللَّه مارأیت فی سمته و هدیه اشبه برسولاللَّه صلّیاللَّهعلیهوآلهوسلّم من فاطمة(۱)»؛ هیچ کس را از لحاظ هیأت، چهره، سیما، درخشندگی و حرکات و رفتار، شبیهتر از فاطمه به پیغمبر اکرم ندیدم. «وکان اذا دخلت الیه، اذا دخلت علی رسولاللَّه قامت قام الیها(۲)»؛ وقتی که فاطمه زهرا بر پیغمبر وارد میشد، آن حضرت برمیخاست و مشتاقانه به سمت او میرفت. این معنای تعبیرِ «قام الیها» است. اینطور نبود که وقتی فاطمه زهرا سلاماللَّهعلیها وارد اتاق میشود، پیغمبر جلو پای او فقط بلند شود. قامالیها؛ برمیخاست و به سمت او میرفت. در بعضی از این نقلها، باز از همین راوی اینگونه آمده است: «وکان یقبلها و یجلسها مجلسة(۳)»؛ فاطمه زهرا سلاماللَّهعلیها را میبوسید، دست او را میگرفت و میآورد در جای خودش مینشاند. این مقام فاطمه زهراست. انسان درباره این دختر چه بگوید؟ درباره این موجود باعظمت چه بگوید؟
عزیزان من! عظمت فاطمه زهرا سلاماللَّهعلیها، در سیره آن بزرگوار آشکار است. یک مسأله این است که ما چه شناختی از فاطمه زهرا سلاماللَّهعلیها داریم؟ این یک حرف است. بالأخره دوستان اهل بیت علیهمّالسلام، در طول زمان، تا آنجا که توانستند سعی کردند به حقِّ دختر پیغمبر، فاطمه زهرا سلاماللَّه علیها معرفت پیدا کنند. چنین هم نیست که کسی خیال کند همانطور که در زمان ما، این بزرگوار اینقدر در دلها عزیز و در چشمها شیرین است، همیشه همینطور بوده است. امروز بحمداللَّه دورانِ اسلامی است، دورانِ حکومت قرآن است، دورانِ حکومت علوی و حکومت اهل بیت علیهمالسّلام است و آنچه در دلهاست، بر زبانها جاری میشود. قدیمیترین دانشگاه اسلامی در دنیای اسلام - مربوط به قرن سوم و چهارم - به نام فاطمه زهرا سلاماللَّهعلیهاست. نام دانشگاه معروف «الازهر» در مصر از نام فاطمه زهرا سلاماللَّهعلیها گرفته شده است. در گذشته بهنام فاطمه زهرا سلاماللَّهعلیها دانشگاه تأسیس میکردند. حتّی خلفای فاطمی که بر مصر حکومت میکردند، شیعه بودند. قرنهاست که شیعه سعی کرده به حقِّ این بزرگوار معرفت پیدا کند. این، یک مسأله است. مسأله دیگر این است که ما باید راه را از همه ستارگان بیاموزیم؛ «و بالنّجم هم یهتدون(۴)». انسان عاقل اینگونه است. از ستاره باید استفاده کرد. ستاره در آسمان است و میدرخشد. آنجا عالمِ عظیمی است. مگر این ستاره همینی است که من و شما میبینیم؟ بعضی از ستارگان که در آسمانند و مثل یک نقطه سوسو میزنند، کهکشانی هستند. گاهی یک ستاره بزرگتر است از کهکشان راه شیری که میلیاردها ستاره داخل آن است! - قدرت الهی که حدّ و اندازهای ندارد - ولی من و شما آن را یک ستاره کوچکِ درخشان میبینیم. خوب؛ مقصود از این مطالب چیست؟ مقصود این است انسان عاقلی که خدا به او چشم داده است، باید از این ستاره برای امری در زندگی استفاده کند. قرآن میگوید: «و بالنّجم هم یهتدون»؛ به وسیله آن راه را پیدا میکنند.
عزیزان من! این ستاره درخشان عالم خلقت، فقط همان نیست که به چشم ما میآید. فاطمه زهرا سلاماللَّهعلیها بسیار بالاتر از این حرفهاست. ما فقط درخشندگیای میبینیم؛ ولی بسیار بزرگتر از این حرفهاست. امّا من و شما چه استفادهای میکنیم؟ همین قدر که بدانیم او زهراست، کافی است؟ در روایتی خواندم که درخشندگی فاطمه زهرا سلاماللَّهعلیها باعث میشود تا چشمان کرّوبیان ملأاعلی خیره شود: «زَهَر نورها للملائکة السّماء(۵)». برای آنها میدرخشد. ما از این درخشندگی چه استفادهای بکنیم؟ ما باید از این ستاره درخشان، راه بهسوی خدا و راهِ بندگی را که راه راست است و فاطمه زهرا سلاماللَّهعلیها پیمود و به آن مدارج عالی رسید، پیدا کنیم. اگر میبینید خدا خمیره او را هم خمیره متعالی قرار داده است، به این دلیل است که میدانست این موجود در عالم مادّه و عالم ناسوت، خوب از امتحان بیرون خواهد آمد؛ «امتحنک اللَّه الذی خلقک قبل ان یخلقک فوجدک لمااْمتحنک صابره(۶)»؛ قضیه این است.
خدای متعال حتّی اگر لطف ویژهای درباره آن خمیره میکند، بخشی مربوط به این است که میداند او از عهده امتحان چگونه برخواهد آمد؛ والّا بسیار کسان خمیره خوب داشتند. مگر همه توانستند از عهده برآیند؟ این بخش از زندگی فاطمه زهرا سلاماللَّه علیها، آنی است که ما برای نجات خودمان به آن احتیاج داریم. حدیث از طرق شیعه است که پیغمبر به فاطمه سلاماللَّه علیها فرمود: «یا فاطمه اننّی لم اغنی عنک مناللَّه شیئا(۷)»؛ یعنی ای عزیز من! ای فاطمه من! نمیتوانم پیش خدا تو را از چیزی بی نیاز کنم. یعنی خودت باید به فکر خودت باشی، و او از دوران کودکی تا پایان عمر کوتاهش به فکر خود بود. شما ببینید آن حضرت چگونه زندگی کرده است! تا قبل از ازدواج که دخترکی بود، با آن پدرِ به این عظمت کاری کرد که کنیهاش را امّابیها - مادرِ پدر - گذاشتند. در آن زمان، پیامبر رحمت و نور، پدیدآورنده دنیای نو و رهبر و فرمانده عظیم آن انقلاب جهانی - انقلابی که باید تا ابد بماند - در حال برافراشتن پرچم اسلام بود. بیخود که نمیگویند امّابیها! نامیدن آن حضرت به این کنیه، به دلیل خدمت و کار و مجاهدت و تلاش اوست. آن حضرت چه در دوران مکّه، چه در دوران شعبابیطالب - با آنهمه سختیهاکه داشت - و چه آن هنگام که مادرش خدیجه از دنیا رفت و پیغمبر را تنها گذاشت، در کنار و غمخوارِ پدر بود. دلِ پیغمبر در مدّت کوتاهی با دو حادثه وفات خدیجه و وفات ابیطالب شکست. به فاصله کمی این دو شخصیّت از دست پیغمبر رفتند و پیغمبر احساس تنهایی کرد. فاطمه زهرا سلاماللَّهعلیها در آن روزها قدبرافراشت و با دستهای کوچک خود غبار محنت را از چهره پیغمبر زدود. امّابیها؛ تسلّی بخش پیغمبر. این کُنیت از آن ایام نشأت گرفت.
شما ببینید این دریای شخصیت و مجاهدت چه دریای عظیمی است! بعد رسید به دوران اسلام. بعد رسید به ازدواج با علی بن ابی طالب علیهالسّلام؛ همان علیبن ابیطالب که مصداق کامل یک بسیجىِ فداکار انقلاب است. هفته بسیج است؛ بسیجی یعنی این. یعنی همه وجودش وقف اسلام است. وقف است برای آنچه پیغمبر میخواهد و خدا را خشنود میکند. امیرالمؤمنین علیهالصّلاة و السّلام هیچ مایهای برای شخص خود نگذاشت. در آن ده سال - ده سال حیات پیغمبر - امیرالمؤمنین علیهالصّلاةوالسّلام هر کاری که کرد، برای پیشرفت اسلام بود. این که میبینید میگفتند فاطمه زهرا و امیرالمؤمنین و فرزندانشان گرسنه ماندند، علّتش همین است. والّا این جوان اگر به فکر کاسبی بود، میتوانست بهتر از هر کاسبی، به کسب بپردازد. این همان علی است که بعدها در دوران پیریاش چاه میکنْد؛ چاهی که مثل گردن شتر، آب از آن بیرون میزد. آنوقت، هنوز دست و رویش را از گرد و غبار کار نشُسته، مینشست و وقف نامه چاه را مینوشت! آن حضرت از این کارها زیاد کرده است. چقدر نخلستانها آباد کرده بود. چرا باید امیرالمؤمنین علیهالصّلاة و السّلام، در جوانی گرسنه بماند؟ در روایت است که فاطمه زهرا سلاماللَّهعلیها خدمت پیغمبر رفت. آنقدر گرسنگی کشیده بود که پیغمبر زردی گرسنگی را در صورت او مشاهده کرد؛ دل پیغمبر سوخت و برای دخترش دعا فرمود. همه تلاش امیرالمؤمنین علیهالصّلاةوالسّلام در راه خدا و برای پیشرفت اسلام بود. آن حضرت برای خودش کاری نمیکرد. این، همان مصداق کامل بسیجی است.
من به بسیجیانِ عزیزِ فعّالِ این کشورِ علوی و فاطمی عرض میکنم: امیرالمؤمنین علیهالصّلاةوالسّلام را الگوی خودتان قرار دهید که بهترین و بزرگترین الگو برای بسیجیان مسلمان در همه عالم، علی بن ابی طالب علیهالسّلام است. آن وقت، فاطمه زهرا سلاماللَّهعلیها از بین آن همه خواستگار، این جوان پاکباخته همه چیز در راه خدا داده را انتخاب کرد که دائم در میدانهای جنگ بود. شوخی که نیست! دخترِ رهبرِ با عظمت اسلام و حاکم مقتدر زمان است؛ این همه خواستگار دارد؛ در بین این خواستگارها، پولدار هست، شخصیتدار هم هست. اما خدا از بین این همه، علی را برای فاطمه انتخاب کرده بود و فاطمه هم به انتخاب الهی راضی و از آن خشنود بود. بعد، چنان با امیرالمؤمنین علیهالصّلاةوالسّلام زندگی کرد که آن حضرت با همه وجود از او راضی بود. کلماتی که این بزرگوار در روزهای آخرِ عمر خود به امیرالمؤمنین علیهالصّلاةوالسّلام فرمود، شاهد و حاکی از این معناست. دیگر نمیخواهم آن کلمات حزنآور را در این روز عید بخوانم. صبر کرد؛ آن فرزندان را تربیت نمود؛ به آن دفاع جانانه از حقِّ ولایت پرداخت؛ در راهش آن زجر و شکنجه را متحمّل شد و بعد هم با آغوش باز به استقبال آن شهادت بزرگ رفت. این فاطمه زهرا سلاماللَّهعلیهاست.
عزیزان من! شما که بلبلان گلزار فاطمی و مدّاحان اهل بیت علیهمالسّلامو سرایندگان «انما یریداللَّه لیذهب عنکمالرّجس اهلالبیت و یطهّرکم تطهیرا(۸)» هستید، هرچه میتوانید روی این نکات تکیه کنید. بخصوص از سرودههای بعضی سرایندگان بسیار خوب استفاده کنید. امروز واقعاً شعر و سرودِ خوب و زیبایی انشاد و اجرا شد. مضامین شعر هم بسیار خوب و بینقص بود. هر چه میتوانید این اشعار و اشعاری را که برای مردم میخوانید، از این مضامین سازنده و جهتبخش و هدایتگر پر کنید. کافی نیست که مرتّب بگوییم این ستاره درخشنده است. گرچه این درخشندگیای که ما میبینیم، پرتوی از آن درخشندگی وصفناپذیر است. از همین پرتوِ آن ستاره درخشان باید اهتدا پیدا کنیم. من عرض میکنم که بحمداللَّه دلهای جوانان ما با یاد فاطمه زهرا سلاماللَّهعلیها روشن و منوّر است. من این را احساس میکنم. انسان احساس میکند که در این ده پانزده سال اخیر، جوشش عشق به فاطمه زهرا سلاماللَّهعلیها در دل این امّت مؤمن و انقلابی و مخلص و حزباللَّه، بسیار زیاد شده است. نام آن بزرگوار و توسّل به آن، در جبههها بود، در دوران جنگ بود، در دوران صلح و سازندگی هم هست، در آمادگىِ در مقابله با دشمنان هم بحمداللَّه هست. این توسّل، توسّل خوب و باارزشی است و این روح جهاد فیسبیلاللَّه، به هر شکلی که ممکن شود، همانی است که فاطمه زهرا سلاماللَّهعلیها آن را دوست میدارد. این، مژدهای به جوانان بسیجی کشور است که هم فاطمه زهرا سلاماللَّهعلیها را دوست میدارند، و هم برطبق خواست و میل او حرکت میکنند و هم راه او را میروند که راه خدا و راه عبودیّت است. «واناعبدونی هذا صراط مستقیم(۹)».
پروردگارا! به محمّد و آل محمّد، در دنیا و آخرت دستهای ما را از دامن فاطمه زهرا سلاماللَّهعلیها جدا مفرما. دلهای ما را به نور زهرای اطهر هدایت کن.
پروردگارا! محبّت او را در دلهای ما روزبهروز بیشتر کن. ما را با عشق به خاندان پیغمبر بمیران و در قیامت با عشق به خاندان پیغمبر زنده کن.
پروردگارا! به محمّد و آل محمّد، مشکلات همه مردم را با تمسّک به اسلام و احکام اسلامی و الهی برطرف فرما و از این اجتماع، لطف و رحمت و صفا و نوری به روح امام بزرگوارمان و شهدای بزرگوار اسلام نثار کن.
والسّلام علیکم و رحمةاللَّه وبرکاته
۱) .
۲) .
۳) .
۴) نحل - ۱۶
۵) فرازی از حدیث نبوی - امالی شیخ صدوق - مجلس ۲۴ - ص ۹۹.
۶) امام صادق (ع) - التهذّیب - ج ۶ - ص ۱۰
۷)
۸) احزاب - ۳۳
۹) یس - ۶۱
ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *