دلنوشتهای برای سردار
بسم الله القاصم الجبارین
در شامگاه ۱۹ بهمنماه، با یاد سردار حاج قاسم سلیمانی به قدمگاه و سجدهگاه مقدس وی و مکان پرپر شدن شهدای مظلوم مدافع حرم، به ارتفاعات سوقالجیشی «العیس» در جنوب حلب رسیدیم.
سردار سفرکرده و امیر فراموشنشدنی! ما در شبانگاهی پا بر این ارتفاعات گذاشتیم که تو در میان ما نیستی و در جمع شهداء، در جوار الله، هرگز دست از یاری ما بر نداشتی. شب سوم عملیات در منطقه خانطومان، بعد از نماز صبح، دردِ دلهایمان را با تو نجوا کردیم. حرف دل را باید به صاحبدل گفت و ما که سالها در رکابت جنگیده بودیم در فراقت با دلی شکسته با تو حرف زدیم.
حرفهای ما با تو طلب یاری بود و نه قصد گله! حرفهای یک سرباز با فرماندهش. فرماندهی، چون تو که همیشه در تنگناهای جنگ پناهمان بودی.
بعد از نماز صبح خوابیدم. در خواب در دامنه تپهای پر از درختان سرو نشسته بودم. تپه در اشغال دشمن بود. تو از راه رسیدی و با عجله میخواستی به بالای تپه بروی؛ خواستیم مانعت شویم، ولی اصرار به رفتن داشتی. شاخه درخت سروی را شکستیم و برایت پوششی درست کردیم که به گمان ما از دید دشمن در امان باشی. تو بیمعطلی به سمت تپه حرکت کردی؛ به سمت دشمن.
از خواب پریدم. با عرقی از شرم، گفتم شهید عزیز! امیر من! میدانم تنهایمان نخواهی گذاشت.
سربازان حاج قاسم در اوج مظلومیت و سختی، عملیاتی را با رمز «یا زهراء (س)» در ایام شهادت بیبی دو عالم آغاز کردند این عملیات در منطقه جنوب غربی حلب انجام شد. طی این عملیات رزمندگان توانستند در چندین مرحله از پادگان خانطومان (مستودعات خانطومان)، مقتل شهید جواد اللهکرم به شهرک خانطومان، مقتل شهدای لشکر ۲۵ کربلا برسند و در مرحله بعد از ارتفاعات مهم حِزمِر و بریج، مقتل شهدای مظلوم فاتحین و شهید ابوامیر عبور کرده و در راه خود به منطقه قَراصی، قتلگاه شهید ابراهیمی برسند و منطقه دفاعی بسیار سخت خلصه، مقتل شهید رضا خرمی و دهها شهید زینبی و فاطمی و حزباللهی را از دست تروریستها آزاد کنند. مجاهدین پس از عبور از زیتان، مقتل شهید اصغر پاشاپور به سمت «العیس» قدمگاه و سجدهگاه شهید سلیمانی و دیگر شهدای مظلوم برسند.
سرانجام در شامگاه وفات حضرت امالبنین (س) پیروزی کامل در این عملیات محقق شد و به اهداف مورد نظر دست یافتیم. در این عملیات با حداکثر دهها نفر از نیروهای پاسدار، حزبالله، زینبیون و فاطمیون و با مشارکت صدها نیروی مردمی سوری مهمترین منطقه از تصرف دشمن آزاد شد و یک تیپ از نیروهای مهاجرین جبهةالنصرة شامل ازبکها، تاجیکها و ترکیهایها کاملاً نابود شدند.
اما دردناک اینکه این عملیات پیروزمندانه که با شهادت مجاهدان دلیری همچون اصغر پاشاپور و بسیاری دیگر به نتیجه رسید مورد حملات ناجوانمردانه عدهای از خودیها قرار گرفت. ما بهتزده در صحنه نبرد، خبرها و تحلیلهایی را میشنیدیم و میخواندیم که که از تیرهای دشمن زهرآگینتر بود. کسانی که در هزارتوی فضای مجازی پناه گرفتهاند و عملیاتی به این وسعت را ارزیابی و تحلیل میکنند. کانالها و صفحهها و آدمهای مجازی که این عملیات فاتحانه بزرگ را به باد انتقاد گرفتهاند و از آنجا برای فرماندهان میدان که هنوز خون و عرقشان خشک نشده است، تعیین تکلیف میکنند.
من، سرباز کوچک این میدان، اگر تکلیف دفاع از این مجاهدان مظلوم مدافع حرم را نداشتم هرگز دست به قلم نمیبردم. حالا خطابم با این تحلیلگران یک عملیات واقعی است که: اتق الله! از خدا بترسید. اگر میخواهید اظهار نظر کنید حرفی نیست، اما چنین بیپروا در حق شهداء و مجاهدین مظلومی که در هیچ یک از سیاستهای رنگین شما جای ندارند جفا نکنید. ما مجاهدین جبهه حضرت زینب (س)، شکایت خود را نزد خدا میبریم و کنار ضریح امالمصائب (س)، از تیغ طعنههای ناجوانمردانه شما شکایت میکنیم.
خدا را شکر که ما و شهدای ما را عزیز داشت خدا را شکر که به حرمت شهید سلیمانی و مدافعین پاک زینبی، فاطمی و حزبالله سلحشور و پاسداران مظلومی، چون اصغر پاشاپور خدا ما را بردشمنان پیروز کرد.
ما نه رسانه داریم که از خودمان دفاع کنیم و نه قرار است دست به دفاع بزنیم، چون خدا فرمود: «إناللهَ یُدافعُ عن الذین آمنوا» (آیه ۳۸ سوره حج)؛ خدایا تو شاهدی این عملیات را که دستور و توصیه فرمانده شهیدمان حاج قاسم سلیمانی بود با تمام نیرو و توانمان پیش بردیم و به هدف پیروزی رساندیم و اکنون تو خود کفیل و ولیّ مایی.
خدایا روز قیامت ما را در مقابل اهل بیت (ع) و شهدایمان و امیر شهید جبهه مقاومت «قاسم سلیمانی» شرمنده نگردان؛ و ما النصر الا من عندالله العزیز الحکیم (آل عمران ۱۳۶)
والسلام
رزمندهای از مجاهدین دفاع از حرم
جبهه جنوب غربی حلب