چرا طرحهای شفافیتساز تصویب نمیشود؟
چه کسی مطالبهگر شفافیت است؟
در اینکه حق مردم است از جزئیات رأی وکلای خود مطلع باشند، تردیدی نیست؛ همچنان که بدیهی است نمایندهها هم نباید دورویی بورزند و گفتارشان باید مطابق رأیشان باشد. اما امروز بیش از مردم که برای اطلاع از رأی منتخبانشان تلاش میکنند، این خواص جامعه هستند که برای بستن راه دورویی بر نمایندگان به دنبال ایجاد شفافیت هستند. کم نیستند نمایندگانی که برای رأی آوردن طرح استیضاح وزیری ناکارآمد، تلاشهای بسیاری کردهاند، اما در واپسین روزها به سبب چرخش مواضع همکارانشان نتیجه نگرفتند. فراواناند نمایندگانی که در موضعگیریهای خود دغدغه معیشت مردم را ابراز میکنند، اما در رسیدگی به طرحها و لوایح، خلاف این گفتارشان رأی دادهاند یا در مواردی رأیشان ادامه کار برخی وزرای خسته و ناتوان است.
برشمردن مصادیق تناقض در رأی و گفتار نمایندگان، فراوان و از حوصله این نوشته خارج است. در یک کلام، نمایندگانی که تلاششان برای به فرجام رساندن یک طرح خوب و مفید بینتیجه مانده است و انگیزهشان را برای تلاشهای بعدی از دست دادهاند، یکی از مهمترین مطالبهگران شفافیت آرا هستند. از طرف دیگر، سیاسیونی که از همطیفان خود حمایت کرده و آنها را به کرسی نمایندگی رساندهاند، با مشاهده به ثمر ننشستن اهدافشان در مجلس، به جرگه موافقان شفافیت آرا پیوستهاند.
هر دوی این گروهها که حل مشکلات مردم را در گروی به نتیجه نشستن تلاشهای خود میدانند، در کنار افرادی که در نگاهشان لطمه مشارکت نداشتن نمایندگان در رأیگیریها بسیار زیاد است، چاره را در شفافیت آرای نمایندگان میجویند. این افراد به درستی معتقدند اگر رأی نمایندگان مجلس بهصورت شفاف برای همگان اعلام شود، راه دورویی بسته میماند و تناقض در رفتار و گفتار نماینده هرگز پیش نمیآید؛ بر همین اساس میتوان نتیجه برخی تلاشها در مجلس را که نیازمند آرای جمعی مجلس است، از قبل پیشبینی کرد و فرصت و انرژی دیگر نمایندگان نیز هدر نمیرود.
بدیهی است صرف اینکه چه قشری مطالبهگر اصلی شفافیت است، صورت مسئله را تغییر نمیدهد؛ گرچه پرچم شفافیتطلبی اکنون در دست تعداد محدودی از نمایندگان، سیاسیون بیرون مجلس و رسانهها قرار دارد، اما در هر صورت مردم متضرر اصلی مخفی ماندن رأی نمایندگان و عدم شفافیت هستند.
آیا دلیل مخالفان منطقی است؟
شفافیت در آرای نمایندگان را میتوان شمشیر دولبهای دانست که موافقان پروپاقرص آن نیز معایبی برایش برمیشمرند. به جرئت میتوان گفت شفافترین نمایندهها نیز دستشان به تصویب این محدودیت برای خودشان نمیرود؛ زیرا میدانند در مقاطعی در تنگنا قرار میگیرند و مصلحت را در مخفی ماندن رأیشان خواهند دید. البته قطر دایره مصلحت نیز یکی از عوامل عدم شفافیت است.
نمایندگان مجلس، با تعریفی خاصی، معتقد به استقلال رأی هستند. مخالفان شفافیت آرا استدلال میآورند ممکن است بخواهند در مواردی که تصمیم فراکسیون سیاسی خود را خلاف منافع ملی میدانند، از آن تبعیت نکنند، یا رأیی بدهند که علیرغم در بر داشتن منفعتی بزرگ برای همه، صنف یا عده محدودی از اقشار مردم را متضرر کند. در این مصادیق اگر اعلان رأیشان ضروری باشد، قطعاً توسط همفراکسیونیها و آن قشر محدود از مردم مؤاخذه خواهند شد؛ لذا شفافیت آرا را عامل خدشه به استقلال رأی خود میپندارند.
گرچه این دلایل بهظاهر مبتنی بر منطق به نظر میرسند، اما در واقع نوعی تلاش برای فرار از پاسخگویی است.
از یک طرف، در نهادی مانند مجلس که تصویب قانون خوب و نظارت مؤثر، جز با کار منسجم تیمی به بار نمینشیند، وجود نمایندهای با پایبندی ضعیف به اهداف تشکیلاتی، مضر است؛ از طرف دیگر، فعالیت و عضویت در فراکسیونی که تصمیمات خلاف منافع ملی از آن خارج میشود، مضرتر است.
پس از طی چهار دهه از انقلاب اسلامی که مردم فتنههای گوناگون را از سر گذراندهاند و در مسائل سیاسی مختلف آبدیده شدهاند، فرار نمایندگان از پاسخگویی و متهم کردن مردم به نفهمیدن مصالح ملی، دور از انصاف است. اگر مصوبهای در مجلس ضرری را برای عده محدودی اعمال کند، ولی واقعاً مصلحت ملی را در بر داشته باشد، آگاهسازی درباره ابعاد آن موجب جلب حمایت اکثریت میشود و روشنگریهای کارشناسانه، مردم حقطلب و منصف را در مقام حامی نمایندگان قرار خواهد داد.
دلیل غیرمنطقی دیگری که نمایندگان آن را مطرح میکنند، اساساً یک عذر بدتر از گناه است.
عدهای از نمایندگان به طمع گرفتن امتیازاتی برای حوزههای انتخابی خود، علنی شدن رأیشان را مانعی در مسیر تعامل با قوه مجریه قلمداد میکنند؛ در حالی که به حکم اسلام و اخلاق، «هدفِ» جلب بودجه و امکانات، توجیهگر «وسیله» نفاق ورزیدن نسبت به دولتیها نیست.
این نماینده، چه واقعاً در اِعمال وظایف نمایندگیاش نسبت به دولت کوتاهی کند، چه علیرغم تظاهر به حمایت از دولتیها، رأیی خلاف اظهاراتش بدهد، مرتکب خطا شده است.
چرا طرحهای شفافیتساز تصویب نمیشود؟
ایجاد شفافیت در آرای نمایندگان نوعی اعمال محدودیت است و بیشک بشر دوپا که آزادی روزافزون را میطلبد، این محدودیت را به راحتی برنمیتابد؛ مهمترین دلیل برای به نتیجه نرسیدن طرحها نیز همین است که در این باره خود نمایندهها باید تصمیم بگیرند.
روزی که نخستین طرح در این باره از تریبون خانه ملت اعلام وصول شد، عدهای از اصلاحطلبان بهجای حمایت از اصل موضوع و برای آنکه دلیلی برای مخالفت خود بتراشند، با سیاسی کردن فضا گفتند پیشتر طرحی را تدوین کرده بودند که هیئترئیسه برای اعلام وصول آن بهانه آورده است. آنها مدعی کپی بودن طرح اعضای فراکسیون نمایندگان ولایی از طرح اصلاحطلبان نیز شدند.
گرچه حاصل تلفیق این دو طرح، بعداً در کمیسیون آییننامه داخلی مجلس به طرحی ناقص که مقصود را حاصل نمیکرد، تبدیل شد، اما همان هم به صحن علنی مجلس راه نیافت و تلاشهای بعدی برای ارائه طرحهای دیگر هم بینتیجه ماند.
درعینحال، با ابتکار برخی اعضای فراکسیون نمایندگان ولایی، تعدادی از نمایندهها به صورت داوطلبانه از هیئترئیسه خواستار انتشار شفاف آرای خود در مجلس شدند؛ امری که از جانب بعضی اعضای هیئترئیسه مجلس خلاف آییننامه دانسته شد تا مبادا شفافیت رأی برخی نمایندگان، عرصه را بر سایر نمایندهها تنگ کند.
دیگر واکنشی که نسبت به مطالبه شفافیت آرای نمایندگان مطرح شد، تقدیم طرح شفافیت آرای نظام تقنینی توسط اصلاحطلبان بود. در این طرح که برای فرار از فشار به نمایندگان مجلس برای شفافیت آرا تدوین شده، آمده است: «مجلس شورای اسلامی، هیئت وزرا، مجمع تشخیص مصلحت نظام، شوراهای عالی انقلاب فرهنگی و فضای مجازی، شوراهای شهر و روستا و خبرگان رهبری و شورای نگهبان موظف به علنیسازی رأی اعضا و انتشار آن و مذاکرات در درگاه اینترنتی خود میباشند.» تکلیفی که نه تنها اجرایش تقریباً محال است، بلکه به گفته حقوقدانان خلاف قانون اساسی است و نشان از نیت ناپاک طراحان دارد.
چه باید کرد؟
در پایان، مرور یک نکته مهم برای حل مسئله خالی از لطف نیست؛ چرا تا پیش از مجلس دهم مترصد شفاف کردن رأی نمایندهها نبودیم؟ پاسخ را باید در ویژگیهای منحصربهفرد نمایندگان مجلس دهم جستوجو کرد؛ زیرا با مرور خبرها درمییابیم پس از گذشت یک سال از آغاز کار مجلس دهم، کمکم نیاز به شفافیت آرا احساس شد.
بر همین اساس و با توجه به اینکه از مجلس دهم تصویب قانون برای شفافیت آرا، احتمالی دور از ذهن است، بهتر نیست به فکر انتخاب نمایندگان بهتری برای مجلس یازدهم باشیم؟ منتخبانی که رفتاری صادقانه داشته باشند و از پاسخگویی به افکار عمومی فرار نکنند. در این حالت، مسئلهای به نام شفافیت آرا نخواهیم داشت که نیازی به تکلیف قانونی داشته باشیم.