صفحه نخست

رئیس قوه قضاییه

اخبار غلامحسین محسنی اژه‌ای

اخبار سید ابراهیم رئیسی

اخبار صادق آملی لاریجانی

قضایی

حقوق بشر

مجله حقوقی

سیاست

عکس

حوادث- انتظامی و آسیب‌های اجتماعی

جامعه

اقتصاد

فرهنگی

ورزشی

بین‌الملل- جهان

فضای مجازی

چندرسانه

اینفوگرافیک

حقوق و قضا

محاکمه منافقین

هفته قوه قضاییه

صفحات داخلی

سارقانی که اعتیاد، زندگی شان را نابود کرد/ از مصرف هروئین تا سرقت لوازم خودرو

۱۵ بهمن ۱۳۹۸ - ۱۲:۰۰:۵۴
کد خبر: ۵۹۳۱۸۱
روایتی از افرادی که گرفتار مواد مخدر شده و با از هم پاشیده شدن خانواده هایشان، به سرقت روی آوردن را اینجا بخوانید.

به گزارش خبرنگار گروه جامعه ، اعتیاد را مقصر مشکلاتشان می‌دانند و خودشان می‌دانند که اعتیاد، زندگی شان را از هم پاشیده است.

یکی از افرادی که درد دام اعتیاد افتاده می‌گوید هروئین همسرش را از او گرفته، دخترهایش را آواره کرده و خودش را به کارتن خوابی وادار کرده است.

مهدی ۴۰ ساله، سارق لوازم بیش از ۶۰ خودرو در محله خاک سفید است که به تازگی توسط پلیس پیشگیری دستگیر شده است.
او داستان زندگی خود را برای خبرنگار گروه جامعه اینگونه تعریف کرد: ۲۰ سال پیش گرفتار هروئین شدم. به تازگی ازدواج کرده بودم و تلاش‌های همسرم برای ترک دادنم نتیجه نداد.

آن موقع‌ها فکر نمی‌کردم کار به اینجا می‌رسد جوان بودم و جاهل. با کارگری خرج زندگی را در می‌آوردم تا اینکه خداوند دو دختر به من داد.

مریم و باران ۱۲ و ۹ ساله هستند. اما چندسال پیش صبر مادرشان تمام شد و وقتی من برای مواد مخدر زندانی شده بودم، طلاق گرفت.

مادرم زحمت نگهداری از دخترهایم را قبول کرد، اما دیگر من را به خانه راه نداد و از همان روز، کارتن خواب شدم.

از رفقای محله مان باز کردن در ماشین‌ها را یاد گرفتم. بعد از آن به جای کارگری، شب‌ها به سراغ ماشین‌های پارک شده در خیابان می‌رفتم و با باز کردن درهایشان، هر چه در خودرو بود را می‌دزدیم.

این سارق در پاسخ به این سوال که چه چیزهایی را از خودروها به سرقت می برد، می افزاید: مردم همه چیز در ماشین هایشان می‌گذارند، پول، کیف، طلا، گوشی موبایل و حتی لباس. من همه این‌ها را می‌دزدیدم و خرج موادم را به دست می‌آوردم.

او می‌گوید با یک نفر دیگر به سرقت می‌رفته و همه اموال را تقسیم می‌کردند.

یونس ۴۰ ساله همدست مهدی در گفت‌وگو با خبرنگار گروه جامعه گفت: من قبلا کفاش بودم، اما وقتی به هروئین معتاد شدم، زندگی ام نابود شد.

همسرم ترکم کرد و من ماندم و سه فرزند. بعد از مدتی مادربزرگ بچه‌ها دلش سوخت و بچه‌ها را با خود برد. من دیگری جایی برای ماندن نداشتم و کفاشی را هم از دست دادم.

بعد از آن برای خرید مواد، مجبور به دزدی شدم که در این راه، با مهدی همراه شدم.


برچسب ها: سارق اعتیاد

ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *