چرا آمریکاییها باید یک بار دیگر آیات قرآن را به دقت بخوانند؟
همیشه نباید همه چیز را بر مبنای محاسبات مادی و بشری تجزیه و تحلیل کرد؛ پس آمریکاییها باید منتظر سیلیهای متناوب باشند که با دست قدرت الهی به صورتشان خواهد خورد.
پس از ترور ناجوانمردانه حاج قاسم سلیمانی و جمعی از یارانش توسط دولت تروریست آمریکا و پاسخ متقابل ایران در حمله به پایگاه آمریکایی عین الاسد در عراق، گویی جهان وارد مرحله جدیدی از سیر تحولات سیاسی- تاریخی خود شد به نحوی که ما شاهد ایجاد نوعی وحدت همه جانبه در ایران، انسجام در محور مقاومت و متقابلاً وحشتی فراگیر در مسئولان ایالات متحده امریکا بودیم.
علاوه بر آن هیمنه آمریکا پس از سالها تلاش برای ترمیم چهره متجاوز و تنفر برانگیز خود در میان افکار عمومی جهان فروریخت و اولین حمله نظامی مستقیم پس از جنگ جهانی دوم به نیروهای آنها شد. حال چند سؤال مهم در مجامع مختلف عمومی و تخصصی مطرح شده بود. از جمله اینکه: واکنش یالات متحده به این حمله مستقیم نظامی چه خواهد بود؟ و این سؤال مهم که ایران چگونه به تهدید خود در خصوص عملیاتی کردن نظریه «انتقام سخت» جامه عمل خواهد پوشاند؟ و سؤالات دیگری نیز که مطرح شد، اما قصد پرداختن به آن را در این مجال نداریم. در آن ایام نگارنده طی یاد داشت دیگری با عنوان «وحدت در ایران - وحشت در آمریکا» به این نکته اشاره کرد که «باید منتظر بمانیم و ببینیم که چگونه دست انتقام خداوند بار دیگر سنتهای لایتغیر اش را جاری میکند» و به بخشهایی از این مسئله پرداخت و این درست همان نقطهای است که این مطالب و ریز پرسشها را به سؤال اصلی این نوشتار مرتبط و متصل میکند: «چرا آمریکاییها باید یک بار دیگر آیات قرآن را به دقت بخوانند؟»
خداوند کریم در این کتاب آسمانی دلایل پیروزی گروهی اندک از مؤمنان بر گروه کثیری از مشرکان را متذکر میشود و به روشنی در آیات خود نشان میدهد که چگونه امدادهای غیبی همچون «ابابیل» بر سر لشکر «ابرهه» فرود میآید و «بیت الله» را از حمله دشمنان اسلام در امان میدارد. یا این نکته که چگونه مکانیزم سنتهای لایتغیر الهی در عذاب و کیفر انکار کنندگان آیات روشن خدا مبنی بر برتری یافتن نهایی مستضعفان و مظلومان بر مشرکان و ستمگران زمان عمل مینماید.
بر اساس این منطق شاید بتوان به حوادث و رویدادهای اخیر در منطقه از زاویهای دیگر که در سطور بالا به آن اشاره شد نگریست آنگاه میتوان سطوح تحلیل در مورد این وقایع را نیز تغییر داد. اجتماع و تظاهرات میلیونی مردم عراق با شعار یکپارچه لزوم اخراج نیروهای اشغالگر امریکایی از این کشور، اظهارات ترامپ در خصوص کاهش نیروهای نظامی این کشور در عراق، ترس و وحشتی که در جامعه امریکا از احتمال استمرار اقدامات تلافی جویانه ایران علیه نیروهای امریکایی در هر نقطه و هر زمانی پدیدار شده، سقوط هواپیماهای نظامی امریکا در غزنی افغانستان که گفته میشود در آن تعدادی از افسران و مقامات برجسته نظامی- اطلاعاتی امریکا کشته شده اند، هدف قرار گرفتن تاسیسات نفتی عربستان در آرامکو، فرودگاه ابها، پایگاه خمیس مشیط و اهداف حساس دیگر در عمق خاک سعودی، اظهار نظر و تایید گروهها و مقامات محور مقاومت مبنی بر لزوم خروج نیروهای آمریکایی از منطقه، مخالفت مردم و مقامات منطقه با طرح به اصطلاح صلح خاورمیانه موسوم به «معامله قرن»، سقوط هواپیمای آمریکایی در ولایت قندوز افغانستان، پیروزیهای ارتش سوریه بر نیروهای تروریست در نقاط مختلف این کشور، سقوط یک فروند هواپیمای امریکایی در غرب استان الانبار و کشته شدن سرنشینان آن، سردرگمی و تغییر ناشیانه آمار سربازان «ضربه مغزی» ناشی از حمله ایران به پایگاه عین الاسد عراق توسط مقامات پنتاگون(وزارت جنگ رژیم آمریکا) و حوادث دیگری از این دست میتواند علاوه بر روشهای تحلیلی مادی مرسوم در این چارچوب نیز قابل نگرش و تحلیل باشد.
- بیشتر بخوانید:
چرا آمریکا تعداد کشتههای عینالاسد را مخفی میکند؟
اقتدار امریکا در جهان به شدت مخدوش شده و آنها به شدت ترسیده اند. اظهارات مداخله جویانه، دیوانه وار و خصمانه آنها در مورد ایران به خوبی نشان دهنده سردرگمی آنها در مواجهه با قدرت نوظهوری است که هیمنهشان را در جهان درهم شکسته است. آنها به خوبی ایرانیان بزرگ را میشناسند.
آنها همه چیز را در چارچوب «برخورد آخرالزمانی» تحلیل و بررسی کرده و بر همان مبنا در حال کنش و واکنش هستند. غافل از آنکه اراده خداوند بر امر دیگری قرار گرفته است؛ بنابراین و در نتیجه این نوشتار میتوان گفت همیشه نباید همه چیز را بر مبنای محاسبات مادی و بشری تجزیه و تحلیل کرد؛ پس آمریکاییها باید منتظر سیلیهای متناوب باشند که با دست قدرت الهی به صورتشان خواهد خورد.
* علی اردکانیان پژوهشگر و مدرس دانشگاه
ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *