معامله قرن محقق نمیشود
بخش سیاسی نیز پس از چندین مرحله تعویق، ظاهراً به ایستگاه پایانی رسیده، اما از اظهارات ترامپ و تحولات فلسطین چنین برمیآید که این بخش نیز سرنوشتی بهتر از حوزه اقتصادی آن نخواهد داشت.
تلاش آمریکا برای رونمایی از این طرح جنجالی که باعث اجماع و پر کردن شکاف میان برخی گروههای فلسطینی شده، در حالی است که اسلاف ترامپ حتی در میانجیگری برای گفتگوهای مقدماتی بهمنظور عملیاتی کردن راهکار بهاصطلاح دو دولتی ناکام بودند.
ترامپ در این توهم به سر میبرد که میتواند با این ابتکار جنجالی، صلح را در سرزمینهای اشغالی برقرار کند حال آنکه آنچه وی در این طرح دیده است، بیش از آنکه به حل مناقشات کمک کند به درگیریها و تنشها دامن میزند چراکه اساس معامله قرن، تحریف تاریخ و پاک کردن جغرافیای سرزمینی فلسطین است. بناست به فلسطینیهای مبارز که حدود یک قرن است حاضر نشدهاند شرافت و کرامت خود را به اشغالگران بفروشند، پیشنهاد شود که در ازای دریافت کمکهای مالی و خدماتی، به سرزمین مادری خود، چوب حراج بزنند و در محدوده کوچکی نزدیک به صحرای سینا سکنی گزینند. در اشتباه محاسباتی آمریکا همین بس که هیچ فلسطینی با غیرتی از بذل جان در راه آرمان قدس دریغ ندارد و به طریق اولی، عزت خود را در قبال دلارهای آلوده معامله نخواهد کرد.
از سوی دیگر، حدود ۲۰ سال قبل، کنگره آمریکا، موضوع انتقال سفارت آمریکا از تلآویو به بیتالمقدس را تصویب کرد، ولی هیچکدام از مستأجران کاخ سفید جرأت اجرای این مصوبه را نداشتند. ترامپ، اما با اجرای این مصوبه، آتشی در جهان اسلام علیه کاخ سفید و صهیونیستها شعلهور کرد که چنانچه معامله قرن به تعرض بیشتر به قبله اول مسلمین منتهی شود، دودمان اسرائیل را به باد خواهد داد. علت اصلی تعلل رؤسای جمهور پیشین آمریکا در انتقال سفارت به بیتالمقدس نیز به دلیل واهمه از واکنش گسترده مردم فلسطین و مسلمانان بود که ترامپ با این اقدام، آمریکا و منافعش را به لبه پرتگاه خواهد برد.
افزون بر این، یکی از تصریحات بخشی سیاسی معامله قرن، یهودیسازی کامل بیتالمقدس است که حساسیت فراوانی روی آن وجود دارد. پیش از خبط ترامپ در انتقال سفارت آمریکا به قدس اشغالی، این شهر به دو بخش شرقی و غربی تقسیمشده بود. بخش شرقی در اختیار فلسطینیها بود و بخش غربی نیز پس از سال ۱۹۶۷ در سیطره صهیونیستها قرار گرفت. موضوع اینجاست که ترامپ اکنون، سند هر دو بخش را به نام اسرائیل زده و گستاخانه میگوید که بخش شرقی دیگر در تملک ساکنان اصلی سرزمینهای اشغالی نیست! این بخش از معامله قرن، ازاینجهت برای دولت آمریکا حائز اهمیت است که گمان میکند با تصرف و مصادره پایتخت تاریخی فلسطین، استقلال آن نیز به محاق میرود و شاخص بودنش تحتالشعاع قرار میگیرد.
نکته دیگر اینکه، ترامپ برای هموار کردن مسیر اعلام بخش سیاسی معامله قرن، بدون توجه به مصوبات شورای امنیت سازمان ملل و برخلاف قطعنامههای این نهاد بهاصطلاح بینالمللی، بلندیهای جولان را به نفع تلآویو به رسمیت شناخت. آش این حرکت غیرقانونی آنقدر شور بود که مخالفتهای جهانی را برانگیخت و حتی اتحادیه اروپا نیز در برابر آن موضع گرفت. موضوع حیثیتی دیگر، نادیده گرفتن کامل حق بازگشت ۴ میلیون فلسطینی است که یکی از پیشرانهای معامله قرن را تشکیل میدهد. صهیونیستها فلسطینیهای متولد پیش از سال ۱۹۴۸ را شهروند درجه دو میدانند و از حقوق شهروندی ازجمله رأی دادن و کاندید شدن محروم کردهاند. آنها در سیستم آپارتایدی و نژادپرستانه اسرائیل نمیتوانند منصب مهمی داشته باشند و مسئولیتی را متقبل شوند. در چنین فضایی، طبعاً به فلسطینیهای متولدشده در خارج از سرزمینهای اشغالی اجازه بازگشت هم داده نمیشود که در تضاد کامل با قطعنامه ۱۹۴ سازمان ملل قرار داد.
علیرغم این اقدامات تحریکآمیز در کنار بیرغبتی بسیاری از کشورهای اسلامی به بخش اقتصادی معامله قرن که در کارگاه منامه برگزار شد، ترامپ تصور میکند که با رونمایی از طرح کذایی خود، فلسطینیهای غیور بهسادگی دست از آرمانها و ارزشهای خود برداشته و با «چشم» گفتن به وی، راهی صحرای سینا، اردن، مصر، لبنان و بخشهایی از عراق بهجای سرزمین آباء و اجدادی خود خواهند شد!
مشکل ترامپ این است که فردی تاجر مسلک و کاسبکار است و گمان میکند قادر است هر مانعی را با پول از سر راه خود بردارد. حتی در بسیاری از امور معمولی، پول نمیتواند چارهساز باشد و در مورد مسئله غامض فلسطین، این قاعده از شمول بیشتری برخوردار است. او معامله قرن را یک بده بستان سیاسی – تجاری میداند که در ازای پرداخت پول، امنیت را برای صهیونیستها به ارمغان میآورد و تصوری از یک طرح استراتژیک ندارد. از این رو، متحدان آمریکا نیز نسبت به این طرح با عینک تردید مینگرند و به موفقیت آن خوشبین نیستند.
این در حالی است که مانع اصلی برای به ثمر نشستن شجره ملعونه معامله قرن به تضاد فکری و عملیاتی مقاومت فلسطین با طرح ترامپ بازمیگردد. همه گروههای فلسطینی به مخالفت جدی با این توطئه بزرگ برخاستهاند و حتی تشکیلات خودگردان فلسطین نیز با این موج همراه شده است. فلسطین سابقهای ۳ هزار و ۵۰۰ ساله دارد، سرزمین ادیان و پیامبران الهی بوده و قرنها مردمانش از هر دین و آئینی در کنار یکدیگر زیستهاند، درحالیکه رژیم اشغالگر صهیونیستی حدود هفت دهه با ارتکاب شنیعترین فجایع بر این سرزمین حاکم شده است. ریشه چند هزار ساله فلسطینیها کجا و صهیونیستهای بیریشه کجا؟ نمیتوان آداب، رسوم، فرهنگ و میراث بزرگ آرمان فلسطین را با پول خرید و پایداری آنها را با دلارهای آغشته به خون به شکست و وادادگی کشاند.