صفحه نخست

رئیس قوه قضاییه

اخبار غلامحسین محسنی اژه‌ای

اخبار سید ابراهیم رئیسی

اخبار صادق آملی لاریجانی

قضایی

حقوق بشر

مجله حقوقی

سیاست

عکس

حوادث- انتظامی و آسیب‌های اجتماعی

جامعه

اقتصاد

فرهنگی

ورزشی

بین‌الملل- جهان

فضای مجازی

چندرسانه

اینفوگرافیک

حقوق و قضا

محاکمه منافقین

هفته قوه قضاییه

صفحات داخلی

حرکت یک بازیگر روی صحنه تئاتر چگونه است؟

۰۳ بهمن ۱۳۹۸ - ۲۲:۰۰:۱۷
کد خبر: ۵۸۹۷۱۳
بازیگری یکی از مشاغل محبوب در سطح جهان محسوب می‌شود، بازیگری فارغ از شهرت و ثروتی که ممکن است برای فرد بازیگر به همراه داشته باشد، جهانی است که می‌توان در آن ایفای نقش در قالب شخصیت‌های مختلف را تجربه کرد.

به گزارش خبرنگار گروه فرهنگی ، بازیگری یکی از مشاغل محبوب در سطح جهان محسوب می‌شود، بازیگری فارغ از شهرت و ثروتی که ممکن است برای فرد بازیگر به همراه داشته باشد، جهانی است که می‌توان در آن ایفای نقش در قالب شخصیت‌های مختلف را تجربه کرد.

در این بین اکثریت مواقع بازیگری به عنوان یکی از مشاغل سخت جهان محسوب می‌شود، شاید از دور برای بسیاری اینکه بازیگری اتفاقی سخت باشد، قابل لمس نباشد اما اگر به صورت اصولی و به مفهوم واقعی به بازیگری نگاه کنیم، این هنر به واقع به تمرین، مطالعه، شهود و مطالعات فراوانی نیازمند است.

حرکت از نظر متقدمان

بیشترین توضیح درباره حرکت را ارسطو در سال‌های (۳۸۴-۳۲۲ پیش از میلاد) ارائه کرده است. ارسطو هم همچون دیگر فیلسوفان حرکت را به معنای هر گونه تغییری در جسم می‌دانست. ارسطو معتقد بود هر جسم حتی برای ادامه‌ی حرکت یکنواخت نیاز به نیرو دارد. این تصور از برداشت غیر موشکافانه حرکت اجسام در زندگی روزمره ناشی می‌شود، زیرا به تجربه ثابت شده بود که اگر از هل دادن صندوقی که روی سطح افقی و با سرعت ثابت حرکت می‌کند دست بردارند، یعنی به آن نیرو وارد نکنند صندوق از حرکت باز می‌ایستد!.

هرکلیت فیلسوف یونانی (حدود ۵۳۰ تا ۴۷۰ پیش از میلاد) معتقد بود که در طبیعت همه چیز در جریان است. هر چیزی دائما در معرض تغییر و دگرگونی است همه‌ی چیز‌ها در یک روند دائمی زایش و مرگ قرار گرفته‌اند فیلسوفان یونانی این روند تغییر جسم‌های موجود در طبیعت را حرکت می‌نامیدند.

مطابق تعریف هرکلیت می‌توان به اهمیت بصری حرکت پی برده و حرکت درونی را حداقل غیر عینی و فاقد عنصر نمایشی دانست. تصور زایش و مرگ که دو قطب حرکت هستند حتما زایش تراژدی نیچه را در نظر شما مجسم می‌سازد. نیچه نیز آنگاه که تمام معیار‌های مابعدالطبیعه را مردود دانست با تعبیر اراده معطوف به قدرت خود درواقع باز به حرکت اندیشمندانه بشر در عرصه‌ی رویداد‌ها تکیه زد.

حتی گالیله هم نمی‌توانست به طور ذهنی به این نتیجه‌گیری برسد. تنها تجربه بود که می‌توانست روشن کند که جسم سبک و جسم سنگین با یک سرعت سقوط می‌کنند. گالیله نخستین کسی بود که علت شتاب سقوط آزاد جسم را در ارتباط با نیروی جاذبه کشف کرد.

او متوجه شد که نیروی ثقل در هر لحظه به جسم حرکت می‌دهد و این حرکت بنا بر اینرسی حفظ می‌شود. یعنی سرعت سقوط آزاد باید تحت تاثیر نیروی ثقل مرتبا افزایش یابد. گالیله با این فرض توانست قانون نظری سقوط آزاد جسم را کشف کند.

از ثابت بودن شتاب، نتیجه می‌شود که سرعت جسم در حال سقوط تحت تاثیر نیروی ثقل، متناسب با زمان زیاد می‌شود. با محاسبه سرعت متوسط به سادگی می‌توان فاصله طی شده را به دست آورد.

 



ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *