صفحه نخست

رئیس قوه قضاییه

اخبار غلامحسین محسنی اژه‌ای

اخبار سید ابراهیم رئیسی

اخبار صادق آملی لاریجانی

قضایی

حقوق بشر

مجله حقوقی

سیاست

عکس

جامعه

اقتصاد

فرهنگی

ورزشی

بین‌الملل- جهان

فضای مجازی

چندرسانه

اینفوگرافیک

حقوق و قضا

محاکمه منافقین

هفته قوه قضاییه

صفحات داخلی

جوخه‌های ترور می‌توانند یک ملت را بکشند؟!

۲۴ دی ۱۳۹۸ - ۱۰:۰۰:۰۶
کد خبر: ۵۸۶۵۵۳
یک معیار بازشناسی افراد پاک سرشت از منافق، نحوه مواجهه با لغزش جوانمردان است. امیر مومنان (ع) درحکمت ۲۰ نهج‌البلاغه فرمود «أَقِیلُوا ذَوِی الْمُرُوءَاتِ عَثَرَاتِهِمْ، فَمَا یَعْثُرُ مِنْهُمْ عَاثِرٌ إِلَّا وَ [یَدُهُ بِیَدِ الله]یَدُ لله بِیَدِهِ یَرْفَعُهُ‏. از لغزش جوانمردان بگذرید، چه اینکه کسى از آن‌ها نیست که بلغزد جز آنکه [دست او در دست خداست‏]خدایش دست گیرد و بلندش سازد.

به گزارش گروه فضای مجازی ، به نقل از روزنامه کیهان، چرا مقامات آمریکا و انگلیس و اسرائیل و پیاده‌نظام سیاسی رسانه‌ای آن‌ها مانند اسپند روی آتش شده‌اند و با اضطراب و بیش‌فعالی در مقابل ایران رفتار می‌کنند؟ مگر ژنرال ارشد ایرانی را ترور نکرده‌اند؟ چرا پادو‌های حقیر همان‌ها، دزدانه و شبانه، به تصویر حاج قاسم حمله کردند و فحاشی کردند؟ مگر حاج قاسم و یاران سپاهی‌اش با آمریکا و انگلیس چه کرده‌اند که سفیر انگلیس بی‌احتیاطی کرده و به حلقه اوباش فحاش می‌پیوندد و پس از دستگیری، تازه به‌خود می‌آید و خود را دو بار خیس می‌کند؟! رفتار‌های رادیکال و غوغاسالارانه قرار است کدام اتفاقات بزرگ را از چشم افکار عمومی ایران و جهان بپوشاند؟


۱- امیر مومنان (ع) به فرزند خود امام حسن (ع) فرمود «لَا تَدْعُوَنَّ إِلَى مُبَارَزَهًٍْ، وَ إِنْ دُعِیتَ إِلَیْهَا فَأَجِبْ؛ فَإِنَّ الدَّاعِیَ إِلَیْهَا بَاغٍ وَ الْبَاغِیَ مَصْرُوعٌ. هرگز به جنگ و مبارزه دعوت نکن، اما اگر به مبارزه دعوت شدی بپذیر، زیرا آنکه به جنگ فرا خواند، سرکش است و سرکش، به زمین می‌خورد» (حکمت ۲۳۳). نمایش شجاعت در برابر دشمن، بازدارنده است و در مقابل، اظهار ضعف و انفعال، سایه تهدید را با خود می‌آورد. داستان ستم‌های آمریکا علیه ملت ما، تاریخی ۷۸ ساله دارد، اما تازه‌ترین نمونه‌های عداوت، عهدشکنی آنان در برجام و سپس تحریم و جنگ اقتصادی و نهایتا، مواجهه همه‌جانبه با سپاه پاسداران به‌عنوان یکی از ارکان اقتدار کشورمان است. دولت آمریکا ۱۹ فروردین ۹۸، سپاه پاسداران را در فهرست گروه‌های تروریستی قرار داد و این پس از برخی تحرکات مشکوک در داخل بود که با تمکین از FATF، بخشنامه ممنوعیت همکاری با افراد و نهاد‌های حاضر در فهرست تحریم‌های سازمان ملل و وزارت خارجه و خزانه‌داری آمریکا را صادر کرده بودند! با این وصف، سپاه و وزارت اطلاعات و ارشاد و دستگاه قضایی و صدا و سیما باید در داخل تحریم می‌شدند!


۲- متاسفانه برخی مدیران به مدت یک سال، هیچ جواب درخوری به دشمن ندادند و بنابراین فروش نفت و مبادلات مالی و بانکی ما به شدت در مضیقه قرار گرفت. پس از اقدام فروردین امسال دولت آمریکا هم، به چند موضع‌گیری و بیانیه بسنده شد. آخرین اقدامی که دشمن مرتکب شد، دست یازیدن به ترور بود. آمریکا و اسرائیل بنا به اعتراف خودشان، سه عملیات تروریستی ظرف یک ماه گذشته انجام دادند؛ ترور حاج قاسم سلیمانی، سردار حاجی زاده در سوریه و عبدالرضا شهلایی در یمن. اخیرا نیویورک‌تایمز نوشت «ترور ژنرال سلیمانی بخشی از یک برنامه گسترده‌تر برای ترور فرماندهان سپاه پاسداران و سران نیرو‌های هم پیمان ایران در منطقه است».


۳- ممکن است کسانی در گوشه و کنار بگویند اصلا چرا باید در عراق و سوریه و فلسطین و لبنان و یمن نقش‌آفرین بود که ترور هم شد یا کشور را درگیر کرد؟ پاسخ به این پرسش، چند جلد کتاب مستند می‌شود. اما یک پاسخ، همان است که ملت ایران در طول همه این سال‌ها داده‌اند و کسی حق ندارد -مگر با دغل و دروغ- مخالفت خود را نظر «مردم ایران» جا بزند. حاج قاسم سلیمانی، پیشانی نبرد با دشمن بود؛ معتقد به اینکه به فرموده امیرمومنان (ع) باید با دشمن متجاوز جنگید پیش از آنکه او وارد سرزمین‌تان شود و شما را خوار کند. اگر ملت ایران سر سوزنی به تلقین صهیونیستی «نه‌غزه نه لبنان» باور داشت، نباید حاج قاسم در تمام نظرسنجی‌های داخلی و حتی آمریکایی، محبوب‌ترین چهره در میان مردم ایران طی چند سال اخیر بوده باشد؛ و نباید تشییع پیکر مطهر او در اهواز و مشهد و تهران و قم و کرمان، آن قیام و قیامت تاریخی را رقم بزند که بَری مک کافری ژنرال چهار ستاره آمریکایی به «ام‌اس‌ان‌بی‌سی» بگوید «ترامپ از عظمت تشییع ژنرال سلیمانی، تا سرحد مرگ ترسید». دشمن در این ماجرا، ضربه خُرد‌کننده‌ای خورد. دنیا دید که سلیمانی برچسب‌خورده از سوی آمریکا و انگلیس، جزو محبوب‌ترین شخصیت‌های منطقه است و جنایت ترور او، نه تنها ملت ایران را مرعوب نساخته بلکه موجب تحقیر مضاعف آمریکا شده است.


۴- با شهادت حاج قاسم، یک انفجار اطلاعاتی رسوا‌کننده علیه دشمن و منافقین اتفاق افتاد. جوشش بصیرت و عواطف مردم برای فرمانده پیشرو و شجاعی بود که با شش قسم جلاله گفته بود «برادران! از مهم‌ترین شئون عاقبت به خیری، نسبت شما با جمهوری اسلامی و انقلاب است. والله از مهم‌ترین شئون عاقبت به خیری، رابطه قلبی، دلی و حقیقی ما با این حکیمی است که امروز سکان انقلاب را به دست دارد؛ در قیامت خواهیم دید مهم‌ترین محور محاسبه این است». محبوبیت چنین فرماندهی، مایه عزای بی‌پایان برای دشمن است. او می‌تواند تبدیل به الگویی برای تغییر سازنده سیاست و مدیریت در هر کشور شود. پیکر پاره پاره او در میان انبوه جمعیت در تهران -که حد فاصل میدان امام حسین (ع) تا میدان انقلاب و آزادی و خیابان‌های اطراف را لبریز کردند بودند- نشان می‌داد هم انقلاب اسلامی پر نشاط است و هم اینکه سلیمانی و هم‌رزمانش می‌توانند الگوی بن‌بست‌شکنی‌ها باشند.


۵- شهادتی که رهبر حکیم انقلاب دادند، مستند به آن سیره مجاهدانه و این حماسه مردم بود: «شهید سلیمانی هم شجاع بود، هم با تدبیر بود؛ صِرف شجاعت نبود؛ بعضی‌ها شجاعت دارند، امّا تدبیر و عقل لازم برای به کار بردن این شجاعت را ندارند. بعضی‌ها اهل تدبیرند، امّا اهل اقدام و عمل نیستند، دل و جگر کار را ندارند. این شهید عزیزِ ما هم دل و جگر داشت -به دهان خطر می‌رفت و ابا نداشت- هم با تدبیر بود؛ فکر می‌کرد، تدبیر می‌کرد، منطق داشت برای کارهایش. این شجاعت و تدبیرِ توأمان، فقط در میدان نظامی هم نبود، در میدان سیاست هم همین جور بود؛ بنده بار‌ها به دوستانی که در عرصه سیاسی فعّالند این را می‌گفتم؛ رفتار او را، کار‌های او را... انقلاب و انقلابیگری خطّ قرمزِ قطعیِ او بود؛ این را بعضی‌ها سعی نکنند کمرنگ کنند، این واقعیّتِ اوست؛ ذوب در انقلاب بود، انقلابیگری خطّ قرمز او بود... شهادت او، زنده بودن انقلاب را به رخ همه دنیا کشید. عدّه‌ای می‌خواستند وانمود کنند که انقلاب در ایران از بین رفته است، مرده است، تمام شده - البتّه عدّه‌ای هم سعی می‌کنند که این اتّفاق بیفتد- شهادت او نشان داد انقلاب زنده است؛ دیدید چه خبر شد در تهران و شهر‌های دیگر».


۶- اتفاق دوم، بامداد چهارشنبه گذشته رخ داد. یکی از بزرگ ترین، عملیاتی‌ترین و مجهز‌ترین پایگاه‌های نظامی آمریکا در دنیا، از سوی همسنگران شجاع و توانمند حاج قاسم، با دقت تمام هدف ۱۳ موشک نقطه زن قرار گرفت، بی‌آنکه سیستم راداری و پدافند موشکی آمریکا بتواند رهگیری و مقابله کند. آمریکا ۷۵ سال بود چنین ضربه‌ای حتی از شوروی و چین نخورده و چنان تحقیر نشده بود که رئیس‌جمهور وحشی آن تا ۱۸ ساعت بعد، قادر به تکلم نباشد. این ماجرا در کنار ماجرا‌های دنباله داری مانند نابودی داعش، انهدام پهپاد فوق مدرن گلوبال هاوک، و حملات موشکی انصارالله یمن به تاسیسات آرامکو درست مقابل پدافند آمریکا، بشارت آغاز دوران تازه‌ای فراتر از اراده فرعونی آمریکا را می‌دهد و از نگاه دشمن باید به هر قیمت مخدوش شود. آنچه در ماجرای سرنگونی هواپیمای مسافربری در اطراف تهران رخ داد، دستاویزی در خدمت محافل آلوده به نفاق و نفوذ بود تا بار از دوش آمریکا بردارند و زبان به شماتت و ترور شخصیت دوباره همرزمان حاج قاسم سلیمانی بگشایند.


۷- بعضی از این‌ها وقتی آمریکا، سپاه پاسداران را در فهرست گروه‌های تروریستی قرار داد، برای ساعتی لباس سپاه بر تن کردند، اما در چند ماه بعدی دائما اف. ای. تی. افی را بزک نمودند که ارکان اقتدار کشور را هدف گرفته بود. نوبت بعدی هنگامی که خروش عواطف عمومی علیه ترور سبعانه شهید سلیمانی را دیدند، مجددا همرنگ مردم شدند و همراه با تحریف و مصادره به مطلوب، از حاج قاسم تمجید کردند. اما به چند روز نکشید که زبان شان به شماتت باز شد؛ دوشادوش نفاق قدیم که میلیشیای مزدور را شبانه و دزدانه در مجموعه‌های چند نفره به خیابان فرستاد تا تصاویر حاج قاسم را پاره کنند و به نیابت از ترامپ و پمپئو و نتانیاهو و جانسون و ماکرون، فحاشی و عقده گشایی نمایند. البته درد بی‌درمان دشمنان و منافقین با این رذالت‌ها، کمترین تشفی پیدا نمی‌کند، اما هدف، «مردم‌ربایی» و جا زدن چند صحنه‌سازی رسوا و قلابی به جای ملت بزرگ ایران است که آن ضربت کمر شکن را در تشییع شهید سلیمانی به دشمنان زد.


۸- فقط آمریکا و انگلیس و اسرائیل نبودند که با آن تشییع ده‌ها میلیونی و سپس انتقام موفق ایران، عزادار می‌شدند. سیاست بازانی هم که با علم و آگاهی -نه خطا کاران و بد فهمان- ادعا می‌کردند نمی‌توان مقابل آمریکا ایستاد و باید تسلیم شد، خسارت راهبردی می‌دیدند. ماجرای سقوط هواپیما، اگر کام سپاه پاسداران غیور و ملت ما را تلخ کرد، گویا برای آن طیف، خبری شادمان‌کننده بود. این ذوق زدگی را در نوع مواجهه عقده‌گشایانه‌شان در فضای مجازی و برخی مطبوعات می‌توان به وضوح دید. به راستی اگر بنای بر سوگواری برای جان باختگان هواپیمایا حتی انتقاد از نحوه اطلاع‌رسانی بود، چرا به شهید جنایت تروریستی آمریکا و اسرائیل اهانت کردند؟ آیا جز این است که انتقام آمریکا را از سپاه می‌گرفتند؟ و اگر چنین است، خبرگزاری رسمی، چقدر به نفوذ آلوده است که بعد از ظهر شنبه به شکل لحظه به لحظه در حال تحریک و تهییج برای اعتراض خیابانی -منتهی به هتاکی علیه حاج قاسم و سپاه پاسداران و نظام و رهبری- بود و کانال‌های اجاره‌ای نیز که بعضا از بیت‌المال ارتزاق می‌کنند، هم پوشانی می‌کردند؟! این چه مدل سوگواری یا حتی اعتراض بود که سفیر انگلیس (میداندار فتنه سال ۸۸) تحریک به رفتار ساختارشکنانه در متن آن می‌کرد؟ وزیر خارجه انگلیس یک روز پس از آن فتنه‌انگیزی سفیرش نوشت «دولت ایران که در حال عبور از یک گذرگاه مهم است، می‌تواند به حرکت خود به سوی انزوا با همه پیامد‌های سیاسی و اقتصادی ادامه دهد، یا گام‌هایی برای تنش زدایی و تعامل در مسیری دیپلماتیک بردارد»؟! یعنی برپایی آشوب و انتقام کشی از رزمندگان خط اول دفاعی کشور، شرط تعامل با غرب است؟ این وسط با جنازه برجام چه کنیم که توسط آمریکا و انگلیس و فرانسه و آلمان به رگبار بدعهدی بسته شد و نفاق و خباثت غرب را نمایان کرد؟


۹- یک معیار بازشناسی افراد پاک سرشت از منافق، نحوه مواجهه با لغزش جوانمردان است. امیر مومنان (ع) درحکمت ۲۰ نهج‌البلاغه فرمود «أَقِیلُوا ذَوِی الْمُرُوءَاتِ عَثَرَاتِهِمْ، فَمَا یَعْثُرُ مِنْهُمْ عَاثِرٌ إِلَّا وَ [یَدُهُ بِیَدِ الله]یَدُ لله بِیَدِهِ یَرْفَعُهُ‏. از لغزش جوانمردان بگذرید، چه اینکه کسى از آن‌ها نیست که بلغزد جز آنکه [دست او در دست خداست‏]خدایش دست گیرد و بلندش سازد». نقطه مقابل این رویکرد، رفتار منافقین در هتاکی و پرده‌دری و شماتت است.



ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *