حاج قاسم زندهتر از همیشه
از روزی که فرمانده از میان ما رفت و از شبی که شیر مرد طوفانهای رعبانگیز و ابرقهرمان میادین آتش و خون به آسمان پر کشید و کربلایی شد، مادران، لالایی خندههایش را در گوش فرزندانشان میخوانند و پدران، قصه رشادتهایش را روایت میکنند. پس از تشییع پیکر با شکوهش که حیرت جهانیان را برانگیخت، نارواست که در کنار قهرمانان شاهنامه، از شجاعت بیمانندش ذکری به میان نیاید.
رستم و سهراب هم اگر زنده بودند در برابر غیرت و حمیتش سر خم کرده و متواضعانه به او اقتدا میکردند. خروش و غیرت بیمثالش، دستمایه نگارش داستانهاست و هنرمندان انقلابی از تکتک رفتار و گفتارش، صدها سوژه ناب برای بازآرایی پیام مقاومت استخراج خواهند کرد.
دشمنانش از وحشت انتقامی که دیروز میلیونها ایرانی آن را در پیشگاه مولا و مقتدایشان فریاد زدند، به کنجی خزیده و خود را به دیوانگی زدهاند.
سلیمانی در زمان حیات، طرح جدیدی در مقابل طرحهای کذایی غرب و آمریکا درانداخت و بعد از شهادت نیز ترسی بیپایان و موجی از نگرانی را به دل دشمن افکند. همه اینها یعنی او زندهتر از همیشه است و روح بلند او همچنان بر جغرافیای دلهای مؤمنین و دشمنان حکمرانی میکند.
جمعیت سوگوار سردار دلها دیروز همه یکپارچه در انتظار خونخواهی و انتقام بودند. تا زمان رجعتش در عصر ظهور مهدی موعود (عج)، داغ او بر دلها خواهد ماند و هر کس بهقدر وسع خود، منتقم خون او خواهد بود. میدان جهاد برای هیچکس تنگ نیست و تکتک سربازانش در هر عرصهای میکوشند تا با پیشبرد اهداف بلندش، بهرسم خود انتقامش را بگیرند و ادامهدهنده راهش باشند. کسی میتواند خونخواه او باشد و ادعای پوشیدن کسوت انتقام را بکند که به سیره و روش این قهرمان بزرگ، اقتدا کرده باشد. سلیمانی اهل وادادگی در برابر دشمن نبود. او در میدان نبرد همچون شیر میغرید و ازهای و هوی دشمن، ترسی به دل راه نمیداد.
وقتی داعش در عراق در آستانه سقوط بود، به نامهای که از سوی وزیر دفاع آمریکا برایش رسید، به چشم غضب نگاه کرد و کلمهای از مذاکره به میان نیاورد. همانگونه که در معرکه، فرماندهای کارکشته و آگاه به حرکتهای بعدی حریف بود، در میدان سیاست نیز دست دشمن را میخواند. برجامهای منطقهای و موشکی را رد میکرد، صراحتاً و بدون لکنت زبان به غدارهکشهای آمریکایی میتاخت و آیندهای تاریک در منطقه را به آنها وعده میداد.
فرمانده شهید، تنها راه ظفرمندی کشور را «مقاومت فعال» میدانست. بر مبنای «بیانیه گام دوم انقلاب» که تحرک جدید نهضت بیداری اسلامی را برآمده از «الگوی مقاومت در برابر سلطه آمریکا و صهیونیسم» میداند، اعتقاد راسخ داشت که سینه سپر کردن در برابر بدخواهان و پیمودن راهحل مشکلات در داخل، پیروزی قطعی را تضمین میکند. در مفاهیم و آموزههای روشن دینی اجتهاد نمیکرد و هر آنچه، ولی امر دستور میداد، بی کم و کاست به مرحله اجرا میگذاشت.
رمز محبوبیت او در واقع، گوش بهفرمان بودن محض و تبعیت بیچون و چرا از سکاندار انقلاب در مقام عمل بود. کم سخن میگفت و بسیار عمل میکرد. عملش چه در میدان جنگ و چه در پشت جبههها، چون آمیخته به شهد اخلاص بود، به جانها مینشست و نوش میشد.
او به قدرت الهی ایمان داشت و دلخوش به وعدههای آسمانی بود. قول و قرار و امضای ناکسان و جنایتکاران را تضمین نمیدانست و برای آنها پشیزی ارزش قائل نبود. او به قله نگاه میکرد و در کنار تدبیر قوی برای طراحی راهبردهای منطقهای و اتقان آنها، از امدادهای غیبی بهرهمند بود. اگر کسی مدعی عزادار بودن برای سردار است، پس در مقام عمل نیز باید روح و قلب و کلام و رفتار خود را به این خصلتهای جوانمردانه متخلق کند و از هر آنچه او گریزان بود، دوری نماید؛ و بالاخره اینکه اگر بنا بود تشییع پیکر فرمانده در یک روز و در سراسر ایران برگزار شود، شاید دشمنانی که درجه تعقل آنها از دریچه نگاهشان فراتر نمیرود، غلیان خشم انقلابی بیش از ۸۰ میلیون ایرانی را یکجا مشاهده میکردند؛ اتفاقی که در تهران و دیگر شهرها به شکل اعجابآوری رخ داد و باید درست عبرتی برای اندک عقلای قوم در ینگهدنیا باشد.
تاریخ گواهی میدهد که فرزندان روحالله و پیروان مکتب سلیمانی همقسم شدهاند تا امپراتوری متزلزل ترامپ، نتانیاهو و بن سلمان را نشانه بگیرند، تا نابودی این مثلث شرارت و تفالههای آنها از پای ننشینند و تمام قدرت و قوت خود را در جهت تحقق تمدن نوین اسلامی بسیج کنند.