صفحه نخست

رئیس قوه قضاییه

اخبار غلامحسین محسنی اژه‌ای

اخبار سید ابراهیم رئیسی

اخبار صادق آملی لاریجانی

قضایی

حقوق بشر

مجله حقوقی

سیاست

عکس

حوادث- انتظامی و آسیب‌های اجتماعی

جامعه

اقتصاد

فرهنگی

ورزشی

بین‌الملل- جهان

فضای مجازی

چندرسانه

اینفوگرافیک

حقوق و قضا

محاکمه منافقین

هفته قوه قضاییه

صفحات داخلی

چشم‌هایی که پی میراث ما افتاده‌اند/منتظر باشند در آینده،‌ تر خواهند شد

۱۵ دی ۱۳۹۸ - ۱۰:۴۲:۴۶
کد خبر: ۵۸۳۵۴۲
دسته بندی‌: فرهنگی ، عمومی
بسیاری از شاعران کشور تازه‌ترین سروده‌های خود را به مقام والای شهید سپهبد قاسم سلیمانی تقدیم کردند.

به گزارش خبرنگار گروه فرهنگی ، در پی شهادت سردار آسمانی حاج قاسم سلیمانی شاعران دست به قلم شدند و سرودند. از میان این شاعران می‌توان به محمدحسین ملکیان، احسان‌الله شکراللهی، وحیده افضلی و مرضیه فرمانی اشاره کرد که سروده‌هایشان را در ادامه می‌خوانیم:

محمدحسین ملکیان

سینه‌ها با سوختن، ارزنده‌تر خواهند شد
شمع‌ها در عمق شب، تابنده‌تر خواهند شد

امتیاز ماست مُردن! می‌کُشند و غافلند
دم به دم با مرگِ ما بازنده‌تر خواهند شد

سنگ اگر هم صحبت آیینه‌های ما شود
ما زبان‌هامان از این بُرّنده‌تر خواهند شد.

چون جواب صخره تکراری است، پرسش‌های موج
بعد از این از صخره‌ها کوبنده‌تر خواهند شد

چشم‌هایی که پی میراث ما افتاده‌اند
منتظر باشند! در آینده،‌تر خواهند شد!

اهل دنیا را خیال مرگ حتی می‌کُشد
عاشقان با مرگ، اما زنده‌تر خواهند شد‌ای شهادت! دست خونین بر سر و رومان بکش!
تحفه‌ها، تزیین شده، زیبنده‌تر خواهند شد

رزق اگر باشد شهادت، شام با تهران یکی است
«بی تفاوت‌ها» فقط شرمنده‌تر خواهند شد!

احسان‌الله شکراللهی

مدیر مرکز تحقیقات فارسی ج. ا. ایران در دهلی‌نو‌ای نشسته در دل‌ها،‌ای شکوهِ رحمانی‌ای طلایه وحدت، با نقوش ایمانی‌ای ز شدت و رحمت اسوه مسلمانی‌ای از آرش و رستم یادگارِ ایرانی

با تو زندگی جاری است، تا تو زنده‌ای در جان
با تبسمی رنگین، با نگاهِ بارانی

سیل بودی و باران، بر حریق جنگل‌ها
تاکه دستِ داعش بود گرمِ آتش‌افشانی

آن‌که می‌کُشد ما را غافل است از این قصه
کار ظالمان روزی می‌کشد به ویرانی

باغِ یادِ تو سرسبز، نامِ نیکِ تو جاوید‌ای سُلاله آدم،‌ای شکوه انسانی

ما و حسرتِ بسیار، ما و قلبِ طوفانی
ما و تا ابد داغِ "قاسم سلیمانی"

وحیده افضلی

سروی بلند قامت و کوهی رشید بود
آن قله‌ای که سر به فلک می‌کشید بود

در پشت پلک‌هاش اگر دیده می‌نهاد
یک آسمان کبوتر سرخ و سپید بود

سنگی عظیم بود اگر سنگ خوانی‌اش
لا یرتقیه‌ِ الحافر‌ُ ... آری بعید بود!

مانند آن عقاب که از سفره کلاغ
برخاست و به عالم بالا پرید بود

بر ما شبی گذشت پس از او، هزار سال
هر چند که برای خودش صبح عید بود

هر کس به کربلای دل آمد حبیب شد
هر کس که کشت دلبر ما را یزید بود

آن دلبری که سایه بالابلند داشت
مردی که پیش مردم ما روسفید بود

آخر به حق خویش و به حرف خودش رسید
«هر کس شهید گشت از اول شهید بود»

علی‌محمد مؤدب‌ای مرد‌ای حماسه خداحافظ
از این نبرد خسته نباشی مرد
آه‌ای پناه و ماه خداحافظ
از ما تو دلشکسته نباشی مرد

زان دم که بر زمین شهادت ریخت
هر قطره خون پاک تو دریایی است
شوری است در زمانه ز خون تو
این کربلای آخر تنهایی است

سجیل‌های زلزله در راهند‌ای پیل‌ها و ابرهه‌ها هشدار
آتش‌فشان خشم خدا ماییم
در هر کجا به فرق شما این‌بار

***‌ای مرد‌ای حماسه خداحافظ
از این نبرد خسته‌نباشی مرد
آه‌ای پناه و ماه خداحافظ
از ما تو دلشکسته نباشی مرد!

این رود می‌دود همه سوی خاک
اینک بهار رویش رؤیاهاست
انگشتر عقیق شهید ما
امضای حکم مرگ بر آمریکاست

مرضیه فرمانی

دلداده راهی و دلت تاب ندارد
امشب دل بی‌تاب سر خواب ندارد

در چشم تو دیده است خدا شوق شهادت
کرده است در این معرکه عشق عرض ارادت

سردار دلی فاتح میدان نبردی‌ای داغ ببین با دل عاشق تو چه کردی

ما وارث خون شهداییم پس از تو
باید که در این راه بیاییم پس از تو

تو سرو بلندی و تو سردار شهیدان
پر می‌کشی اینگونه به دیدار شهیدان

سردار دلی قافله‌گردانیت اینجاست‌ای عشق بیا ملک سلیمانی‌ات اینجاست

ما مالک اشتر شده و دل به تو دادیم
زیر علمت پای بر این خاک نهادیم

ما رهرو عشقیم و به این راه وفادار
از داغ تو سرخ است دل قافله، سردار



ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *