صفحه نخست

رئیس قوه قضاییه

اخبار غلامحسین محسنی اژه‌ای

اخبار سید ابراهیم رئیسی

اخبار صادق آملی لاریجانی

قضایی

حقوق بشر

مجله حقوقی

سیاست

عکس

حوادث- انتظامی و آسیب‌های اجتماعی

جامعه

اقتصاد

فرهنگی

ورزشی

بین‌الملل- جهان

فضای مجازی

چندرسانه

اینفوگرافیک

حقوق و قضا

محاکمه منافقین

هفته قوه قضاییه

صفحات داخلی

کاوشی در باب فاصله باور‌های انسان‌ها با یکدیگر در «فرونشست»

۲۴ آذر ۱۳۹۸ - ۲۲:۰۰:۵۴
کد خبر: ۵۷۷۲۶۵
نمایش «فرونشست» به نویسندگی و کارگردانی سعید زارعی شب‌های پایانی اجرای خود در تماشاخانه شانو را پشت سر می گذارد، این نمایش تاکنون نزدیک به بیست شب روی صحنه رفته است.

به گزارش خبرنگار گروه فرهنگی ، نمایش «فرونشست» به نویسندگی و کارگردانی سعید زارعی شب‌های پایانی اجرای خود در تماشاخانه شانو را پشت سر می گذارد، این نمایش تاکنون نزدیک به بیست شب روی صحنه رفته است.

خالق استواری، مرضیه شاه دادی، احسان ناجی، حسین نصراللهی، الاهه نوری، عسل تهمتن بازیگرانی هستند که در نمایش «فرونشست» به ایفای نقش پرداخته اند. «فرونشست» قصه همجواری دو خانه روبروی هم است.

نمایش «فرو نشست» تلاش کرده است تا هر جز را بنابر دلیل و لازمه‌ای پیش آورد تا از آن طریق بتواند لزوم در اختیار داشتن نکات مهم را شرح بدهد. حال از این رو داشته‌های خود را بنابر اهمیت عنصر زمان در جهان متن ادغام می‌کند تا جزئیات دچار درامی همراه با تاثیرات اجتماعی شوند که در راس تمام آن‌ها عنصر ارتباط نقش بسیار پر رنگی را ایفا خواهد کرد.

در واقع باید اشاره داشت که در این وضعیت آنچه انسان‌ها، اتفاق‌ها و سایر موارد را به یکدیگر پیوند می‌دهد واژه و مفهومی به نام ارتباط است؛ لذا تاکید نویسنده و کارگردان این نمایش بر آن است که هویت اثر او بر این پایه استوار شده است تا بتواند فاصله بین باور‌های انسان‌ها با یکدیگر را مشخص کرده و در این میان به نیاز‌های به ثمر نشسته و یا ناکام مانده اشاره داشته باشد.

البته این نکته حائز اهمیت است که در ابتدا جهان متن با توجه به ساختار اجتماعی که برای خود فراهم آورده شخصیت‌های اثر را بنابر شاخص‌های مشخص مورد واکاوی قرار می‌دهد تا دلیل ارتباط بین آن‌ها را بیان کند. عنصر موقعیت یکی دیگر از ابزار‌های روایت خوانده می‌شود که با هم راستا شدن با مولفه ارتباط وضعیت شخصیت‌ها را در جهانی اثر که در مکانی محدود شده زیست می‌کنند را نمایش بدهد.

شاید بتوان گفت ترکیب این سه عنوان قادر است که اثر را با در نظر گرفتن محتوایی کاربردی نمونه‌ای برای درام‌های در هم تنیده و پر کنش معنا کند، لذا شخصیت‌هایی که در این نمایش حضور دارند می‌کوشند از کالبد تیپ بازی کردن خارج شده و در راستای رسیدن به شخصیت میل کنند تا بتوانند ضرورت موقعیت وعنصر ارتباط را در ازای بازگویی روایت ترتیب بدهند. حال نظمی با چنین قاعده و قانون می‌تواند ریسک بالایی را متوجه نویسنده و کارگردان کند، زیرا ممکن است که مخاطب بین بودن یا نبودن یکی از آن‌ها را انتخاب نماید؛ بنابراین باید همیشه حد و مرزی را بین داده‌های یک اثر نمایشی در نظر گرفت تا تعادل بین عرضه و تقاضا رعایت شود.

جهان اثر بر اساس محتوای خود تحت تاثیر کنش و واکنش شرایط اکنون است و شخصیت‌ها که نمونه ما به ازایی از افراد جامعه هستند را با معیار‌های روز می‌سنجد. حال باید در نظر داشت که انسان‌های جهان امروز در عین آنکه می‌خواهند ساده نزد سایرین جلوه کنند، در مقابل همچون کلافی چند لایه هستند که هر وجه آن‌ها یک حرف و تصمیم دارد؛ بنابراین نویسنده متن این نمایش تمام تلاش را خود را به کار گرفته است که شخصیت‌ها را به شکلی چند وجهی نشان بدهد که موفق یا ناموفق بودن او برعهده نگاه داوری مخاطب است.

نریشن‌ها در صحنه به نوعی گویای شرح حال موقعیت شخصیت‌ها در جهان اثر هستند که با کلاژ برش‌هایی از زندگی هر یک از آن‌ها به صورت منفعل و فارغ از قضاوت به مخاطب ارائه می‌شوند. حال در جهان نمایش رابطه بین دو خانواده به نوعی ضرورت ارتباط را با اشکال مختلف معنا می‌کند تا شخصیت‌ها در ازای درک موقعیت از خود واکنش نشان بدهند و در راستای روایت‌های موازی که تمام شخصیت‌ها در آن‌ها حضور دارند پیش بروند.

در واقع جهان این اثر سعی دارد تا کنش و واکنش‌ها در کسری از ثانیه جهان اثر را به لرزه در آورده و در ثانیه‌ای بعد آرام کند که این تصمیم نیز مانند نکات دیگر معنای لبه تیغ دارد. البته این نمایش در ازای این عناصر متغیر به دنبال پیدا کردن علت و معلول در روایت نیست، بلکه تحلیلی از جهان انسان‌ها و روابط بین آن‌ها دارد که بر اساس مشاهدات اجتماعی رخ داده است؛ بنابراین شخصیت‌ها با لزوم شرح هویت و تاثیرگذاری برای درک مخاطب در جهان اثر با در نظر داشتن نوع رابطه و هدف آن معرفی و هدایت می‌شوند. آواها، کلام‌ها، ارتباط و هویت چهار ضلعی از جهان متن و اثر هستند که درام را به سوی موقعیت و سپس نتیجه سوق می‌دهند.

مخاطب در ساختار این نمایش گاهی در مقام شاهد و گاهی در مقام قاضی است. زیرا شرایط در لحظاتی ایجاب می‌کند که شخصیت‌ها را باتوجه به برون‌ریزی‌ها در زمانی مقصر و گاهی عاری از عذر بدانند؛ لذا با این تحلیل می‌توان گفت دیالوگ‌ها و پیش آمدن شرایط بر اساس رگه‌هایی از باور‌های درونی و تاثیر آن‌ها در جهان پیرامون تعریف می‌شوند تا علت دچار شدن شخصیت‌ها به وضعیت کنونی را مشخص کنند.

استفاده از میزانسن‌های تاکیدی در حرکت و کلام هر شخصیت به وضوح نمایان است که راستای هدف اثر هدایت می‌شوند؛ لذا تاثیر داده‌های تصویری و صوتی در این نمایش با همزمان شدن دیالوگ گفتن شخصیت‌ها در محدوده مکانی مشخص تداعی کننده جهان آشفته امروز است که هر جز آن تاثیری مختص به خود دارد. البته نحوه اعتراف شخصیت‌ها به رفتارهایشان و مکث‌های تاکیدی در بیان تعریف دیگری از برون‌ریزی است.

در واقع هر شخصیت نمایش با خود تنهایی‌ها و هیاهو‌های درونی و بیرونی دارد که جهان اثر را ترغیب به واکاوی می‌کند تا بتواند شرح حالی از جهان انسان‌های معاصر باشد که مخاطب روزانه با آن‌ها ارتباط می‌گیرد.



ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *