صفحه نخست

رئیس قوه قضاییه

اخبار غلامحسین محسنی اژه‌ای

اخبار سید ابراهیم رئیسی

اخبار صادق آملی لاریجانی

قضایی

حقوق بشر

مجله حقوقی

سیاست

عکس

حوادث- انتظامی و آسیب‌های اجتماعی

جامعه

اقتصاد

فرهنگی

ورزشی

بین‌الملل- جهان

فضای مجازی

چندرسانه

اینفوگرافیک

حقوق و قضا

محاکمه منافقین

هفته قوه قضاییه

صفحات داخلی

«حشره»، روایت اتفاقاتی عجیب در یک سیرک بین‌المللی

۲۵ آذر ۱۳۹۸ - ۱۲:۴۳:۴۳
کد خبر: ۵۷۷۱۴۰
نمایش «حشره» به نویسندگی مشترک مهیار قزل سوفلو، احسان یزدان پناه و به کارگردانی مهیار قزل سوفلو این شب‌ها در عمارت نمایشی نوفل‌لوشاتو روی صحنه رفته و تاکنون با استقبال خوبی از سوی تماشاگران روبرو شده است.

به گزارش خبرنگار گروه فرهنگی ، نمایش «حشره» به نویسندگی مشترک مهیار قزل سوفلو، احسان یزدان پناه و به کارگردانی مهیار قزل سوفلو این شب‌ها در عمارت نمایشی نوفل‌لوشاتو روی صحنه رفته و تاکنون با استقبال خوبی از سوی تماشاگران روبرو شده است. 

سید امیر ذوالجلالی، سالار صمدیان، محسن قزل سوفلو، مهیار قزل سوفلو، سینا کولانی، آرمان مدرسی از جمله بازیگرانی هستند که در «حشره» به ایفای نقش پرداخته اند.

در خلاصه نمایشنامه «حشره» آمده است: گروهی از دلقک های سیرک که اجازه‌ی تخیل کردن ندارند بعد از مرگ رئیس، با ورود بچه دلقک متوجه اتفاقات عجیبی در سیرک می شوند.

نمایش «حشره» جهانی را در روایت خود به تصویر می‌کشد که در آن جزئیات بسیاری برای دیدن، شنیدن و کشف کردن وجود دارد. حال این موضوع در ابتدا برگرفته از جهان متنی است که قادر است مخاطب را بی‌آنکه بخواهد ترغیب به دانستن کند، لذا از ابتدای نمایش قراردادی بین جهان اثر و مخاطب مشخص می‌شود که آنچه وجود دارد تمام و کمال تحت تاثیر خیال و تخیل است، بنابراین در نمایش همه چیز به شکل اغراق شده ارائه می‌شود و شخصیت‌ها با مضمونی که برای آن‌ها در نظر گرفته شده می‌کوشند تا روایتی بر آن اساس تشریح کنند.

اهمیت هم راستا شدن فرم و محتوا یکی از جزئیات قابل توجه این اثر تلقی می‌شود که توانسته است جذابیت‌های بصری را بنابر به وجود آوردن موقعیت خلق کند تا فضاسازی‌ها مجالی برای درک بهتر و باورپذیری مهیا نماید. اصولا عنصر تخیل در ذات خود داشته‎هایی را به همراه دارد که می‌توانند محتوا را حتی بی‌کلام مطرح کرده و تاکید‌های کدگذاری شده را به تدریج رمزگشایی کند؛ لذا موقعیت محور بودن ساختار اصلی این نمایش با در نظر گرفتن مخاطب در مقام شاهد تاکید خود را بیشتر به سوی تصویرسازی‌های مشخص سوق می‌دهد تا جهان اثر بنابر ارتباط مستقیم تخیل و سبک فانتزی حرفی برای گفتن داشته باشد.

نیمه ابتدایی نمایش با آنکه کاملا بی‌کلام برای مخاطب شرح داده می‌شود، اما تاثیرپذیری درستی را فراهم می‌آورد تا مخاطب بتواند متوجه شود که خرده پیرنگ‌های موجود بر چه اساس و تصمیمی شکل گرفته است. حال این رویکرد پست مدرن که در آن مولفه گروتسک و داده‌هایش جایگاهی مشخص در جهان نمایش دارند به شخصیت‌ها اجازه می‌دهد تا آن‌ها بتوانند فراتر از آنچه که باید اعمال و رفتار‌های خود را در ازای نیاز به کار بگیرند و موقعیت‌ها را موازی با موسیقی و آمبیانس‌های موجود برای رسیدن به هدف هدایت کنند.

مولفه ارتباط به یقین یکی از جزئیات مهمی است که هر شخصیت برای شرح خرده پیرنگ خود از آن استفاده می‌کند تا از این طریق بتواند سایر شخصیت‌ها را بعنوان راوی در اختیار بگیرد. موقعیت مکانی اثر نیز از جمله کارکرد‌های اثرگذار است که شخصیت‌ها با قرار گرفتن در آن کنش و واکنش‌های لازم را نسبت به شرایط جهان پیرامون خود بروز می‌دهند.

کارکرد مناسب بدن و بیان از دیگر مزایای مهم این نمایش تلقی می‌شود که شخصیت‌ها با بهره گرفتن از آن چه در نیمه ابتدایی که همه چیز تحت تاثیر تصویرسازی است و چه در نیمه پایانی که آن‌ها بر اساس جادویی شروع به حرف زدن می‌کنند بعنوان اهرمی موثر استفاده کنند.

حال در این راستا عنصر تکرار کارکردی قابل توجه است، زیرا شخصیت‌ها با پیش آوردن موقعیت‌های مشابه، اما با موضوعی متفاوت سبب می‌شوند که روایت از قالب خود خارج نشده، بلکه گویایی بیشتری را فراهم نماید؛ بنابراین ادغام داده‌های نمایش‌های صامت در نیمه ابتدایی با دیالوگ‌های هدفمند در نیمه پایانی این نمایش بیانگر نوگرایی و کسب تجربه در تئاتر تلقی می‌شود که نیاز مخاطب را تامین می‌کند تا او آگاه شود که روایت چگونه و به چه دلیل از ابتدا به انتها رسیده است.

در واقع رفتار هر شخصیت با برون‌ریزی‌ها درست در موقعیت‌های نمایشی ارتباط مناسبی را پیش می‌آورد تا فرمال بودن جهان اثر به وضوح بر اساس تخیل و خیال نمایان شود. شاید بتوان تاکید بر فرم در این اثر را به نوعی گویای نیازمند بودن مخاطب به این شکل از شیوه اجرایی دانست که بتواند کمی از کلام و تفسیر فاصله بگیرد و در مقابل با تصویرسازی‌ها داستان یا روایتی را در ذهنش نگارش کند. اهمیت دادن به تخیل همان طور که به آن اشاره شد می‌تواند راهکاری قابل توجه باشد که ذهن و باور را بیشتر مهیا برای کشف کند.

جهان اثر باتوجه به مولفه‌های گروتسک و تاثیرگذاری آن‌ها در روایت تا اندازه‌ای شبیه آثار «تیم برتون» است که آثارش بسیار به تخیل و کشف وابسته است. نظم مشخص و معین در این نمایش یکی از مزایای مهم قلمداد می‌شود که به شخصیت‌ها اجازه می‌دهد در راندمانی درست و حساب شده بتوانند گاهی درصدد کشف و تغییر باشند و در زمانی دیگر باتوجه به کنش و واکنش‌ها تاثیرات قابل توجه‌ای را در روایت پیش آورند.

به طور حتم فاصله‌گذاری‌های طراحی شده در اثر به جهت پیش آوردن شرایط جدید در وضعیت یا موقعیت تازه‌ای است که شخصیت‌ها در آن برای شرح پاره‌ای از داشته‌های خود قرار می‌گیرند. میزانسن‌های طراحی شده در این نمایش توسط کارگردان بی‌شک تحت تاثیر نظمی آگاهانه و دیدگاهی مناسب نسبت به پیش آوردن اتفاق‌هایی است که مخاطب را به وجد می‌آورد.

شاید بتوان گفت کمبود چنین نمایش‌هایی در تئاتر امروز به وضوح مشخص است؛ لذا عنصر تخیل یکی از کارسازترین عناصری است که می‌تواند فارغ از بحث سرگرمی نکاتی را به جهت یادآوری و تغییر جهان انسان‌ها فراهم آورد.



ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *