جانسون و بختک برگزیت!/ آمریکا رو به افول است
نخستوزیر انگلیس، انتخاب مجدد خود را بهمنزله حکم مردم برای خارج کردن بیچونوچرای کشورش از اتحادیه اروپا میداند و از اینکه پنج سال بدون معارض و بیآنکه مجبور به ائتلاف با سایر احزاب باشد در مسند قدرت قرار گرفته، احساس سرمستی میکند.
هرچند برداشت جانسون از اجرای قطعی برگزیت درست است و قاعدتاً گزینه همهپرسی مجدد دراینباره که مطالبه برخی احزاب بود، منتفی میشود، اما این امر لزوماً به معنای عبور سهل و آسان از گردنه خروج انگلیس از اتحادیه اروپا نیست.
نخستوزیر انگلیس بهکرات گفته بود که حامی برگزیت نرم به مفهوم موافقت با اروپای واحد است و این گزینه را در مقابل برگزیت سخت (بدون تفاهم با اروپا) قرار داده بود.
او حتی شعار برگزیت نرم را در رقابتهای انتخاباتی مطرح کرد، ولی شواهدی وجود دارد که نشان میدهد، خروج نرم و سخت از اتحادیه اروپا، هر دو دردسرهایی برای نخستوزیر انگلیس به همراه دارند و اوضاع، آنگونه که او سهل و آسان میپندارد، نیست.
اگر جانسون از وعده انتخاباتی خود برای کلید زدن برگزیت نرم تخطی کند و به سمت برگزیت سخت برود، رأیدهندگانی که آراء خود را به نفع او به صندوقها ریخته بودند، به اولین مخالفانش تبدیل میشوند و ایبسا، برکناری او را از قدرت فریاد بزنند.
جانسون پس از پیروزی در انتخابات دور قبل، بارها روشن کرده بود که انگلیس را ۱۱ بهمن سال جاری (۳۱ ژانویه) از اتحادیه اروپا خارج میکند، چه با توافق و چه بدون توافق با اتحادیه اروپا و اکنون با توجه به انتظار رأیدهندگانی که او را انتخاب کردهاند، منطقیترین مسیر، برگزیت نرم و همراه با رضایت اتحادیه اروپاست. این گزینه، خساراتی که انگلیس از ناحیه خروج از اروپای واحد متحمل میشود را به حداقل میرساند.
از سوی دیگر، به نظر میرسد که جانسون، شخصاً به برگزیت نرم متمایل باشد، اما چنانچه این گزینه را روی میز قرار داده و به خواسته مردم چراغ سبز نشان دهد، با مخالفت احزاب مطرح این کشور مواجه خواهد شد.
حزب تندروی «برگزیت» به رهبری «نایجل فاراژ»، احزاب لیبرال دموکرات، کارگر و ملی اسکاتلند که از حامیان سرسخت برگزیت بدون توافق با اروپا هستند، هواداران خود را به خیابانها خواهند کشاند و پتانسیل خشم اجتماعی و سیاسی را علیه نخستوزیر فعال خواهند کرد.
این در حالی است که جانسون از جانب «دونالد ترامپ»، رئیسجمهور آمریکا هم تحتفشار است که معطل اروپا نماند و برگزیت سخت که وابستگی سنگین اقتصادی لندن به واشنگتن را به ارمغان خواهد آورد، در دستور کار قرار دهد.
درست است که ترامپ یکی از حامیان جدی جانسون به شمار میآید، اما واقعیت است که اگر وی بر خروج همراه با لبخند موافقت به اروپا اصرار کند، رئیسجمهور آمریکا را در مقابل خود خواهد دید.
مجموعه این عوامل موجب میشود که آتش اعتراضات در این کشور به ضرر جانسون افروخته شود و چنانچه وی همچون گذشته نتواند مدیریت اوضاع را در دست بگیرد، تنش در انگلیس این بار نه بر سر اصل اجرای برگزیت بلکه در مورد برگزیت نرم و سخت شکل خواهد گرفت.
نکته مهم این است که اجراشدن برگزیت در هر دو حالت محتمل آن، تبعات منفی برای چهارمین اقتصاد دنیا به همراه خواهد داشت.
فرض را بر برگزیت نرم هم که بگذاریم، انگلیس حداقل برای یک دهه نمیتواند از پسلرزههای آن همچون افزایش نرخ بیکاری، محدودیت در ارائه خدمات رفاهی و پزشکی، کوچک شدن اقتصاد و افول رشد اقتصادی در امان باشد. افزون بر این، سایه سنگین خروج انگلیس از اتحادیه اروپا، این کشور را به بازیگری بلاتکلیف در عرصه جهانی تبدیل میکند و عواقب آن شاید چنان گسترده شود که جانسون را پس از «دیوید کامرون» و «ترزا می»، به قربانی جدید بختک برگزیت تبدیل کند.
راهیابی دوباره جانسون به دفتر نخستوزیری در خیابان «داونینگ استریت»، تمامیت ارضی این کشور را نیز دچار مخاطره کرده است.
انگلیس، اسکاتلند و ولز، سه کشوری هستند که جزیره بریتانیا را تشکیل میدهند و مقامات لندن، تعصب خاصی بر این نام دارند، چراکه قدرت آنها را ذیل حکومتی واحد نشان میدهد.
این در حالی است که اسکاتلندیها از هماکنون با تصمیم برگزیتی جانسون مخالفاند و نمیخواهند با طناب او به چاه خروج از اتحادیه اروپا بروند. «یکولا استورجن»، وزیر اول اسکاتلند در گفت و گو با «اسکای نیوز» گفته است: «بوریس جانسون شاید مأموریتی برای خارج کردن انگلیس از اتحادیه اروپا داشته باشد، اما هیچ مأموریتی برای خارج کردن اسکاتلند از اتحادیه اروپا ندارد.
اسکاتلند باید انتخاباتی مجزا برای تعیین سرنوشت خود داشته باشد». اسکاتلندیها خود را مردمانی صاحبرأی میدانند و پس از پیروزی بوریس جانسون، درخواست خود را از دولت مرکزی برای برگزاری رفراندوم استقلال از لندن تکرار کردند که با مخالفت نخستوزیر مواجه شد.
این مخالفت، اما اعتراض مردم این کشور را در پی داشت و روز گذشته صدها معترض اسکاتلندی در گلاسکو، نه آوردن جانسون را مغایر با دموکراسی و مطالبه اکثریت اسکاتلندیها برشمردند.
علاوه بر این، قدرت گرفتن حزب محافظهکار و شکست حزب کارگر که کنارهگیری «جرمی کوربین»، رهبر این جریان را به دنبال دارد، باعث قدرت گرفتن لابیهای صهیونیستی در این کشور خواهد شد.
کوربین، سیاستمداری کهنهکار بود که سرسختانه از مقاومت فلسطین و لبنان حمایت میکرد و شکست حزب او که نماینده کارگران و اقشار غیر وابسته به طبقه یکدرصدی انگلیس بود، ذوقزدگی رژیم صهیونیستی را به دنبال داشته است.
نخستوزیر و وزیر خارجه اسرائیل در همان ساعات اولیه، به جانسون تبریک گفتند و حتی حزب کارگر رژیم صهیونیستی نیز از این شکست، صراحتاً ابراز خرسندی کرد. به نوشته «میدل ایست مانیتور»، یکی از اعضای این حزب صهیونیستی در یادداشتی توئیتری نوشته بود که هیچوقت تصور نمیکرد از شکست یک حزب کارگر تا این حد خوشحال شود!
و بالاخره اینکه گره زدن زلف انگلیس به آمریکا درحالیکه این کشور دیگر از جایگاه سابق برخوردار نیست و هر روز با مشکلی جدید دستوپنجه نرم میکند، خطای بزرگی است که جانسون در حال ارتکاب آن است.
نخستوزیر انگلیس با خود میاندیشد که هزینههای تحمیلشده به اقتصاد کشورش در پسابرگزیت را از طریق پالوده خوردن با ترامپ، جبران میکند و میتواند سهم بزرگی در اقتصاد آمریکا و بالعکس داشته باشد، حالآنکه اقتصاد آمریکا هر روز بدهکارتر میشود و از این منظر، فرقی میان ترامپ با یک رئیسجمهور دموکرات نیست.
به عبارت سادهتر، ماهیت آمریکا رو به افول است و هر کشوری که مقدرات خود را به آن گرهزده باشد، لاجرم به سرنوشتی مشابه، گرفتار خواهد شد.