در داخل ساختار سازمانی گروه تروریستی داعش چه میگذرد؟ +عکس و نمودار
در طول سال اول عمر خلافت تکفیریها، داعش با وجود ادعای ائتلاف بینالمللی برای مبارزه با آن موفق به اجرای استراتژی در هم شکستن مرزها به ویژه بین عراق و سوریه شده و بیشتر گذرگاهها و مراکز مرزی بین دو کشور را تحت اختیار خود گرفت. بعید نیست که البغدادی تا قبل از پایان ماه رمضان کنونی استراتژی جدید داعش در مرحله بعد از شکسته شدن مرزها را در چالش در برابر استراتژیهای منطقهای و بینالمللی مخالف خود اعلام کند.
بر کسی پوشیده نیست که داعش براساس تنوع دادن به روشهای قتل و اعدام و شمار بالای قربانیان خود در کمتر از 10 سال از تأسیس خود چهرهای بیسابقه در تاریخ معاصر به خود اختصاص داده است. دیگر کسی از این نکته غافل نمیشود که عناصر این گروه جدیدترین و خونبارترین روشهای قتل و کشتار را در پیش گرفته و آمار قربانیان آن به ویژه در سایه تساهل بینالمللی و منطقهای با رشد و توسعه آن بسیار زیاد شده است، شاید هم توسعه این گروه تروریستی در راستای کارکردهایی است که از آن خواسته میشود.
داعش همچنین موفق شد منابع مالی گسترده و انبار تسلیحاتی فراوانی به دست آورد، به نحوی که اجازه چندین سال مبارزه بر اساس آنها را به این گروه تروریستی میدهد، بهترین دلیل در مورد توسعه آن در شرق و غرب، سه عملیات تروریستی همزمان است که در کویت و تونس و فرانسه از سوی این گروه انجام شد.
در طول یک سال گذشته از اعلام خلافت تکفیریها، این گروه تروریستی موفق به انجام حملات متوالی و توسعه در مناطق شمالی و غربی عراق و شمال و شرق سوریه شده، اما در ماههای اخیر با شکستهای متوالی از سوی دولتهای عراق و سوریه مواجه شده. به عنوان مثال مجبور به عقبنشینی از شهر تکریت عراق و عین العرب و تل ابیض سوریه شده است. البته داعش در برخی موارد موفق به بیرون راندن نیروهای دولتی سوریه و عراق در برخی از شهرهای استراتژیک شد که تازهترین این تحرکات در شهر الرمادی عراق و تدمر سوریه صورت گرفت.
مشخص است که داعش بر اساس رویکردهای استراتژیک دولت موهوم خود کار میکند. این گروه شعار معروف "باقی بمان و پیشروی کن" را دنبال کرده و بر اساس تعدد جبهه ها، مناطق حضور خود را منحصر به دو عرصه عراق و سوریه نکرد.
در اولین سالگرد اعلام خلافت تکفیری ها، دولت اسلامی برای خود 10 شاخه ترتیب داده است. این اتفاق بعد از بیعتهایی بود که اخیراً صورت گرفته است. شاخههای مذکور شامل سوریه، عراق، یمن، مصر، عربستان، لیبی، الجزایر، افغانستان، نیجریه و قفقاز شده است. درست است که داعش ساختار رسمی خود را اعلام نکرده اما کارشناسان و متخصصان پیگیری تحولات این گروه تروریستی و سایر جنبشهای مبارز افراطی برای روزنامه السفیر مهمترین محورهای ساختار داعش را به صورت زیر ترسیم کردهاند.
ابراهيم عواد ابراهيم البدري (ابوبکر بغدادی ) در این گروه تروریستی حرف اول و آخر را میزند. أبو عبدالله البغدادي، معاون رئیس نفر و دوم داعش است. ابوبکر بغدادی این سمت را بعد از کشته شدن ابو عمر البغدادی امیر سابق داعش به همراه ابوحمزه المهاجر وزیر جنگ این گروه ایجاد کرد تا در صورت کشته شدن سرکرده داعش، فرماندهی این گروه دچار خلأ نشود. فضل أحمد عبدالله الحيالي (أبو مسلم العفري التركماني) معاون سرکرده داعش در عراق نفر سوم ساختار این گروه تروریستی را تشکیل میدهد.
مسئولیتهای گروه تروریستی داعش شامل چندین منصب است که بیشتر آنها در اختیار افسران سابق ارتش عراق در رژیم بعث این کشور قرار دارد. این مناصب عبارتند از:
• شورای نظامی: ریاست این شورا برعهده وليد العلواني (أبو أحمد العلواني) اهل عراق است. این شورا از سه نفر تشکیل شده که از سوی خلیفه انتخاب میشوند و مأموریت آنها نظارت بر عملیات نظامی داعش در مناطق مختلف است.
• شورای دفاعی و امنیتی و اطلاعاتی (کمیته امنیتی و شرعی): ریاست این شورا بر عهده أبو علي الأنباري اهل عراق است. این شورا مهمترین حلقه در ساختار داعش به شمار میرود، چرا که مأموریتهای آن تأمین امنیت ابوبکر بغدادی و ترسیم نقشه ها و برنامه های داعش و جمعآوری اطلاعات جاسوسی و ارزیابی آنها و صدور دستورات براساس این اطلاعات است.
• شورای قضایی: ریاست این شورا برعهده ابو محمد العانی قرار دارد. وظیفه این شورا جمعآوری مسائل شرعی متعلق به دولت موهوم اسلامی است.
• مجلس شورا: ابو ارکان الأمیری مسئول این مجلس است، مجلس مذکور از 11 عضو تشکیل شده که همگی آنها را سرکرده داعش انتخاب میکند. مأموریت نظارت بر تمامی مسائل مجازی مربوط به دولت نظامی برعهده این شورا است.
• شورای مالی: موفق مصطفى محمد الكرموش عراقی الاصل مسئول این شورا است.
• شورای تبلیغاتی: ریاست این شورا نیز بر عهده یک عراقی به نام أبو الأثير عمر العبسي است، تعدادی از کارشناسان مسائل مربوط به تبلیغات و سایتهای اجتماعی و اطلاعرسانی وی را در این زمینه یاری میکنند.
داعش در راستای شوراهای ششگانه خود وزارت خانهها را ایجاد کرده که مأمور انجام اقدامات اجرایی هستند، مسئولیت هر کدام از وزارتخانهها بر عهده وزیر است، اما نکته قابل توجه اینکه بعد از تصدی پست ریاست داعش از سوی ابوبکر بغدادی این وزارتخانهها از ساختار داعش حذف شدند. بغدادی اصلاحات ریشهای را در ساختار داعش انجام داد که ازجمله آنها ایجاد پست معاونت برای خود و تبدیل وزارتخانهها شوراهای متخصص بود. دلیل این سخن این است که وی در دوره سرکردگی خود هیچ وزارتخانه جدیدی را مشخص نکرده است. این گروه تروریستی پیش از این دو بار در سالهای 2006 و 2009 اعلام تشکیل "دولت" کرده بود.
والیان داعش:
ابابکر بغدادی سرکرده داعش حدود 15 والی تعیین کرده که اسامی زیر از میان آنها شناخته شده است:
• والی الرقه: طه صبحي فلاحة (أبو محمد العدناني) با اصالت سوری که سخنگوی داعش نیز به شمار میرود.
• والی بغداد: أحمد عبد القادر الجزاع (أبو ميسرة) با اصالت عراقی.
• والی صلاح الدین: وسام عبد زيد الزبيدي (أبو نبيل) با اصالت عراقی. اخیراً گفته شده که وی یا کشته شده یا به لیبی منتقل شده است.
• والی کرکوک: نعمة عبد نايف الجبوري (أبو فاطمة)
• والی الحدود: رضوان طالب حسين اسماعيل الحمدوني (أبو جرناس)
• والی جنوب عراق و فرات میانه: أحمد محسن خلف الجحيشي (أبو فاطمة)
• والی حلب: عمر العبسي (أبو أثير العبسي). اخیراً گفته شده این فرد سوری از زمان عقبنشینی داعش از اعزاز در شمال حلب در سال گذشته از این سمت کنار گذاشته شده است.
• والی دمشق: أبو أيوب که اصالت عراقی دارد.
• والی الخیر (دیرالزور): حاجي عبد الناصر عراقی
• والی حمص: (و البادیه) ابو یحیی العراقی
• والی حسکه: ابو اسامه العراقی
• والی نینوا: این فرد ناشناس است. بعد از کشته شدن عدنان لطيف حامد السويداوي (أبو مهند) که والی منطقه الانبار بود، معلوم نیست چه کسی جایگزین وی شده است.
سرکردگان داعش با تابعیتهای مختلف:
مهمترین سرکردگان داعش بعد از ابوبکر بغدادی شامل افراد زیر هستند: طارخان باتيراشفيلي (عمر الشيشاني) از چچن، وهيب شاكر الفهداوي (أبو وهيب) از عراق، لافادريم موهسكري (أبو عبد الله الكوسوفي) از آلبانی، أبو خطاب الكردي (سرکرده جنگ عينالعرب) از عراق، أبو حذيفة اليمني با اصالت یمنی، أبو عمر (الملاكم) از عراق، أحمد أبو سمرا شهروند آمریکایی - سوری، تركي البنعلي (أبو همام الأثري) از بحرین.
افراد زیر نیز از دیگر فرماندهان داعش به شمار میروند: عبدالله أحمد المشهداني (أبو قاسم) از عراق. وی مسئول مسائل مربوط به مبارزان عرب است و عوامل انتحاری را جابجا میکند. بشار اسماعيل الحمداني (أبو محمد) اهل عراق مسؤول پیگیری پرونده اسرای داعش است. عبدالواحد خضير أحمد (أبو لؤي) اهل عراق مسئول امنيت عمومی است. محمد حميد الدليمي (أبو هاجر العسافي) از عراق مسئول اداره پست ولایتهای مختلف است. عوف عبد الرحمن العفوي (أبو سجى) از عراق و أبو عمر القرداش از ترکمنستان و طارق بن الطاهر بن الفالح العوني الحرزي (أبو عمر) از تونس از دیگر شخصیتهای داعش هستند. البته آمریکا مدعی شده ابو عمر را در 15 ژوئن در حمله هوایی در موصل به قتل رسانده است. وی یکی از متهمان حادثه قتل سفیر آمریکا در لیبی در بنغازی بود.
ارتشهای خلیفه بغدادی
بعد از اعلام جنگ ائتلاف بین المللی و آغاز حملات هوایی بر ضد داعش در سوریه و عراق ساختار این گروه تروریستی در سوریه به شش ولایت تقسیم شد که ارتش هر ولایت در تصمیم گیریها از استقلال برخوردار است. این ارتشها عبارتند از:
- ارتش ایالت الرقه: این ارتش بزرگترین ارتش داعش در سوریه است، عناصر آن بالغ بر 11 هزار نفر هستند و فرماندهی آن بر عهده علي الحمود ملقب به «علي موسى الشواخ» (أبو لقمان) است. وی پیش از این در دولت سوریه تحت بازداشت بود. وی از مهمترین سرکردگان داعش در سوریه به شمار میرود. تعدادی از مهمترین شخصیتهای داعش از جمله عبدالله الشوخ از سوریه و توباد البريج العبد الهادي از عراق مسئول مدیریت پرونده عشایر و أبو عبد الرحمن السهو (از مسئولان امنيتی داعش) و أبو حمزة الرياضيات (از مسئولان امنیتی داعش ) و أبو حسن الفراتي (از مسئولان امنیتی داعش ) و أبو أحلام (از امرای داعش ) وأبو عقبة الجزراوي در این ولایت مستقر هستند.
- ارتش ولایت حلب: عناصر این ارتش نیز بالغ بر 11هزار مبارز است و ریاست آن بر عهده ابو اسامه التونسی است. وی در شهر الباب در حومه حلب مستقر است. حسان عبود السرميني (فرمانده تیپ سابق داوود ) از مهم ترین فرماندهان میدانی ارتش حلب است.
- ارتش ولایت الخیر ( دیرالزور): تعداد مبارزان آن بالغ بر 9 هزار نفر است. فرماندهی این ارتش بر عهده أحمد المحمد العبيد (أبو دجانة الزر) از سوریه است.
- ارتش ولایت حسکه: 6 هزار نیرو دارد. گفته میشود عبد المحسن الزغيلان الطارش (ابو جندل الكويتي) یکی از مهمترین فرماندهان این ارتش به شمار میرود.
- ارتش ولایت حمص: این ارتش 4 هزار مبارز دارد و از مهمترین فرماندهان آن أبو طلحة الألماني خواننده پاپ است. پیش از این محمد حسین حمید فرماندهی این ارتش را بر عهده داشت که در یکی از درگیریها کشته شد.
ارتش دمشق: عناصر این ارتش بالغ بر 1500 مبارز است.
روزنامه السفیر لبنان در مقاله دیگری نوشت: دولت اسلامی در عراق و شام (داعش) با آمیخته ای از قدرت و ضعف و شکست و پیروزی و پیشروی و عقبنشینی وارد دومین سال از ادامه خلافت موهوم خود در ژوئن سال 2014 شد.
در حالی که ادامه موجودیت و پیشروی داعش سوالات سرنوشت سازی را در زمینه آینده برخی دولتهای منطقه، چه آنهایی که آتش داعش را تجربه کرده یا آنهایی که منتظر سرنوشت مشابه هستند، ایجاد کرده است، همچنان شناخت عواملی که برای اولین بار اجازه بروز این پدیده به این شکل را داد، در ابهام قرار دارد.
داعش در لبنان
داعش تا کنون نتوانسته امارتی در لبنان بر پا سازد و همچنان عناصر این گروه در لبنان تحت فرماندهی «ابو سیاف الجزراوی» سرکرده سابق «گردان الخضراء» در شرق سوریه فعالیت میکنند.
داعش یک ساختار امنیتی و سازمانی متشکل از 10 مجموعه اصلی در لبنان تشکیل داده و مهاجرانی را برای اجرای عملیات تروریستی در لبنان به این کشور گسیل کرد و از انتصاب شهروندان لبنانی به سمتهای فرماندهی اصلی دوری کرد.
عناصر داعش در لبنان با رصد و پیگیری همه فعالیتهای نمایندگان پارلمان، وزراء و سایر دستگاههای امنیتی، بایگانی عظیمی درباره اغلب سیاسیون این کشور تشکیل داده است.
ساختار امنیتی و سازمانی «داعش» در لبنان در ابتدا از 40 تروریست تشکیل شده و در سال 2015 شمار آنها افزایش یافت که برجستهترین آنها عبارتند از:
«جلال عاصم الحیالی» تبعه سوری و مسئول شورای اجرایی
«محمد قاسم گیلانی» تبعه عراقی و مسئول تامین عوامل انتحاری
«عبد الرحمن الأسعد» مسئول بمبگذاری از اتباع سوریه
«خالد الاجذع» متخصص زندانیان بازداشتگاه رومیه لبنان
«رأفت خضر الذویدی مشهور به «ابو فأس» مسئول عملیات رصد ارتش لبنان
«ایمن عبدالرؤف» مسئول پرونده دستگاههای امنیتی لبنان.
مجموعه «اسامه الاطرش» تحت نظر عوامل فوق ماموریت هدف قرار دادن ارتش را بر عهده داشته و مجموعههای لجستیکی دیگری نیز ماموریتهای ویژهای را بر عهده گرفتهاند.
بعد از یک سال از تشکیل داعش، هم اکنون شمار سرکردگان این گروه تروریستی از میان اتباع لبنانی به دهها تن میرسد ولی همه آنها تحت نظر الجزراوی فعالیت میکنند.
سقف خلافت و سرنوشت دولتهای منطقه
اعلام خلافت نه در زمینه ساختاری و نه عقیدتی چیزی به گروه تروریستی داعش اضافه نکرد، داعشِ بعد از اعلام خلافت همان داعش قبل از آن بود و هیچ چیز بین آن دو چه در عرصه عراق که در سال 2006 تاسیس شده بود، یا در عرصه سوریه که در آغاز سال 2013 موجودیت خویش را اعلام کرد، تغییر نکرد. تنها نکته جدید این اعلام خلافت موهوم اسلامی رسیدن ساختار داعش به بالاترین سقف از آرمانگرایی های تئوریک بود که در ایدئولوژی ویژه آن وجود دارد. به این ترتیب داعش سعی کرد خود را به بلندترین مرحله ای که امکان تصور آن وجود دارد، ارتقا بخشد.
البته این موضوع برای اثبات، نیازمند تلاش گسترده داعش در برابر خود و هواداران و حتی رقبا و دشمنان خود است. این موضوع به معنی درگیریها و جنگهای بیشتر جهت تلاش برای ادامه پیشرویها و تسلط بر اراضی جدید یا به دست آوردن بیعتهای بیشتر از تمامی گوشه و کنار دنیا است که جبران عدم تسلط آن بر برخی مناطق را بنماید.
شکی نیست که هوس داعش برای پیشرویهای بیشتر دولتهای منطقه را در برابر چالشها و تهدیدات بسیار خطرناکی قرار میدهد، چرا که اراضی آنها میدانی خواهد بود که اشتهای پیشروی داعش باید با آن ها سیر شود.
با وجود اینکه عراق و سوریه همچنان به عنوان دو عرصه با اولویت بیشتر نزد داعش به شمار میرود، اما این بدان معنا نیست که سایر کشورهای منطقه از آزمایش میزان شهوت داعش برای بلعیدن اراضی بیشتر مصون هستند. عملیات انتحاری که تعدادی از مساجد عربستان سعودی و کویت شاهد آن بوده، نشانهای از وجود این سیاست در نزد دولت اسلامی برای گرایش بیشتر به سمت کشورهای خلیج فارس و تلاش برای نفوذ در آنها از طریق افزایش دایره هرجومرج و بازی با تناقضات فرقهای در آنها است.
همچنین یمن میدانی فعال برای تحرک این سازمان و تلاش آن جهت افزایش نفوذ در این کشور به شمار میرود، به ویژه اینکه تعداد قابل توجهی از رهبران ارشد القاعده از جمله ناصر الوحیشی سرکرده القاعده در این کشور در جریان درگیریها کشته شدند. این موضوع باعث شده که ابو المعالی سرکرده داعش در یمن به همراه ابو بلال الحربی امیر شرعی آن از این موقعیت استفاده کرده و به مناطقی که رقیب سرسختشان آنها را ترک کرده، نفوذ کنند.
همچنین رسیدن ابو ایمن العراقی یکی از مشهورترین و خونریز ترین سرکردگان داعش به لیبی به همراه تعداد دیگری از فرماندهان نظامی و اعتقادی آن از سوریه و عراق نشان میدهد که لیبی نیز به زودی شاهد تشدید مجدد درگیریها همزمان با آغاز سال دوم خلافت داعش خواهد بود. در مورد لبنان نیز اوضاع همین گونه است و این کشور شاهد درگیریهای سختی بین حزبالله لبنان و دولت افراطی داعش در ارتفاعات قلمون و عرسال بوده است.
نقطه مشترک تمامی دولتهایی که ذکر شد، این است که داعش در اولین سال خلافت خود در آنها فعال بوده و طبعاً این فعالیت ادامه پیدا کرده و داعش تلاش در توسعه آن خواهد داشت، اما در سال آینده به نظر میرسد که داعش به دنبال پیوند دادن کشورهای جدیدی به لیست اهداف توسعه طلبانه خود باشد، چرا که تنوع در اهداف و انتقال آتش هرجومرج از دولتی به دولت دیگر میتواند وجهه فعال و توانایی از داعش بسازد و نشان دهد که این گروه به هر جا که بخواهد حمله میکند. این چیزی است که داعش به دنبال آن است.
بسیاری در تفسیر پدیده بروز داعش و قدرت آن در پیشروی و افزایش نفوذ در اراضی گسترده ای از منطقه بین چندین دولت که مهمترین آنها عراق و سوریه است و حتی لیبی و یمن و عربستان سعودی و قفقاز و افغانستان و نیجریه و ... را شامل میشود، به نظریه توطئه اعتقاد دارند.
مضمون این نظریه این است که حمایت اطلاعاتی و لجستیکی برخی کشورها از این گروه تروریستی به آنها این امکان را داده که به پدیده ای تبدیل شوند که به تمام دنیا حمله میکند. اما نکته مهم این است که تمامی گروههای مسلح در سوریه ازحمایت تعدادی از دولتها و سرویسهای جاسوسی منطقهای و بینالمللی برخوردار هستند، اما با این وجود همه آنها نمیتوانند در ابعاد نظامی و ساختاری به اندازه داعش قدرتمند شوند. بنابراین باید اذعان کرد که استفاده داعش از حمایتهای خارجی هر اندازه که حجم آن زیاد باشد نباید ما را از ویژگیها و ابعاد مهمی که این گروه در اختیار دارد و مهمترین نقش را در توسعه آن ایفا میکنند، منحرف سازد.
از مهمترین نقاط قوت این گروه تروریستی مانند سایر گروههای افراطی سلفی این است که مبتنی بر پایههای مستحکمی از ایمان کورکورانه است. حامیان این گروه ایمان متکی به مبانی حاکمیت و حب و بغض دارند و اعتقاد قلبی دارند که مرگ در مسیر این مبانی همان شهادت در راه خدا است که صاحب آن را شایسته ورود به بهشت میکند. همین موضوع تعداد زیاد عوامل انتحاری در میان عناصر داعش را توجیه میکند، آنهایی که تحت تأثیر " ایمان" خود به صورت تقریباً اتوماتیک به سمت مرگ گرایش پیدا میکنند.
صرفنظر از درستی یا نادرستی این ایمان کورکورانه، اما این اعتقاد عامل اساسی در ایجاد روحیه مبارزه دارد. البته این روحیه مبارزاتی مبتنی بر اعتقادات کورکورانه نیز به تنهایی برای توجیه قدرت داعش کافی نیست، بلکه عوامل دیگری نیز وجود دارد که داعش با استفاده از آنها خود را قدرتمند کرده است. یکی دیگر از مهمترین این عوامل جذب گروههای خبره نظامی وابسته به دو رویکرد مختلف یعنی القاعده و ارتش منحل شده بعث عراق است.
گروه اول سرکردگان و عناصر داعش را که مهارت بالایی در جنگهای چریکی دارند تأمین میکند و گروه دوم نیز فرماندهان و عناصر باتجربه در جنگهای نظامی را برای داعش فراهم مینماید. اینها علاوه بر تجربههایی است که این گروه تروریستی از سال 2003 تاکنون به دست آورده است.
همین موضوع زمینه برتری آن و دیگر گروههای تروریستی در تمامی ابعاد امنیتی و نظامی و اداری و مالی و تبلیغاتی و حتی سیاسی و درک عرصه منطقهای و نحوه استفاده از تناقضات و اختلاف منافع دولتهای منطقه برای رسیدن به دستاوردها و پیروزیهای میدانی در زمان مناسب را فراهم آورده است.
اعتقاد کورکورانه در عین حال مهمترین نقطه ضعف داعش به شمار میرود، به ویژه وقتی که وارد جنگ اعتقادی و نظامی با سازمان القاعده شده باشد، چرا که برای پیروزی بر رقیب سرسخت خود که همین اعتقادات را دنبال میکند نیازمند مبالغه در این اعتقاد است، به این ترتیب عناصر داعش به جایی میرسند که نمیتوانند بین مطالبات اعتقادی خود و درک سیاسی واقعیتهای منطقه توازن ایجاد کنند. احتمالاً درگیریهای موجود در عین العرب (کوبانی) یکی از این چالشها است که داعش با از دست دادن نزدیک به 1000 مبارز خود موفق به خروج از آن شد.
از نقاط ضعف مهم دیگر داعش این است که هواداران آن در تابعیت و و قومیتهای مختلف هستند ، این موضوع مشکلات اداری و فنی بزرگی را برای آنها ایجاد کرده است، چرا که بین گروههای مختلف مبارزاتی در عرصه میدانی درگیریها تفاهمی وجود ندارد.
این تعدد گروهها در طولانی مدت باعث میشود فراکسیونهای جداگانه در داخل ارتش داعش ایجاد شود که هر کدام از آنها وابسته به یک ملیت یا قومیت خاص باشند. این روند میتواند آغازگر شکافهای جدید بر اساس تناقض منافع بین گروهها و فرقههای مختلف داعش باشد. داعش البته تلاش گستردهای برای پر کردن این شکاف در ساختار انجام داده و سعی دارد این تناقضها را از بین ببرد، در این راستا میتوان گفت که رقابتی شدید بین داعش و زمان در زمینه ایجاد توازن در گزینش عناصر خارجی بیشتر و تلاش برای ادغام موفقیت آمیز آنها در سازماندهی خود وجود دارد.
" دولت اسلامی " اذعان میکند که خلافت خود را بر اساس برتری طلبی و منطق زور و اشغال آمیخته شده با خون و کشتار پایه گذاری کرده است، اما عجیب اینجاست که بسیاری از مطالعات و گزارشهای صورت گرفته در این رابطه این واقعیت را نادیده گرفته و به تفسیر افزایش قدرت داعش براساس بستر مردمی مناسب با آن پرداختهاند.
نکته خطرناک اینکه آمریکا که ائتلاف بینالمللی ضد داعش را رهبری میکند، استراتژی خود را بر این اساس قرار داده است، به همین علت به صورت گسترده برای اعطای حق به اهل تسنن به آنها تمرکز کرده تا مانع از حمایت آنها از این گروه تروریستی شود. نکته خطرناکتر این است که چنین طرحی باعث میشود این گروه تروریستی به صورت عملی به عنوان حامی حقوق بخشی از شهروندان یا لااقل تلاش کننده برای احقاق حقوق آنها نام بگیرد، به این ترتیب نوعی از مشروعیت برای داعش ایجاد میشود که تنها از طریق ایجاد کانالهای دیگر برای رساندن حق مردم به آن ها میتوان آن را سلب کرد. این طرح و نحوه تعامل میتواند این احتمال بسیار خطرناک را ایجاد کند که مذاکره با این گروه تروریستی یا بخشی از آن به صورت مستقیم یا غیرمستقیم شکل گرفته و این گروه نماینده بخشی از عشایر و شهروندان منطقه معرفی شود.
/