عیارسنجی دانشجوی انقلابی/ دانشجوی ایران تمدن ساز است
این نکته ازاینجهت قابلتوجه است که بررسی جنبشهای اجتماعی و تغییرات ریشهای در جوامع نشان میدهد دانشجویان، یکی از تأثیرگذارترین این جریانها بوده و در میان جوانان نیز دانشجویان از تحرک و شادابی بیشتری برخوردارند.
دغدغههای فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی، بهویژه در میان دانشجویان بیش از سایر اقشار جامعه به چشم میخورد و اعلام حضور و آمادگی آنها برای باز کردن گرههای کشور در این حوزهها، نویدبخش آیندهای روشن است، اما نباید از یاد ببریم که عمده تأثیرگذاری در عرصههای مختلف را دانشجویانی بر جای گذاشتهاند که در تراز انقلابی دست به اقدام و عمل زده و درنتیجه، منشأ برکات بودهاند.
از این منظر، دانشجوی انقلابی کسی است که فریفته علم و دانش و جایگاهش نیست و خود را وقف حل موضوعات مبتلابه کشور و معضلات جامعه کرده است.
به این دو دلیل، خود را موظف به ارتباط گرفتن و همراه شدن با اقشار مختلف جامعه میداند. او به این امر واقف است که فاصله گرفتن از مردم و در هم تنیدن تار روشنفکری به دور خود، محصولی جز راهحلهایی بیگانه با فرهنگ ایرانی – اسلامی ندارد که در بلندمدت، به آفتی برای کشور تبدیل خواهد شد.
از سوی دیگر، همراه شدن با آحاد جامعه و مردم، نیازمند روحیه انتقادی و مطالبه گری از مسئولین است. او از کسانی که در صدر امور قرار دارند، سؤال دارد و این پرسشگری را تا حصول نتیجه ادامه میدهد. مطالبه از مسئولین را محصول انقلابی بودن و آرمانگرایی میداند و از برخی مطالبات قشری و سطحی و یا وام گرفته از غرب، اجتناب میکند.
این در حالی است که دانشجوی انقلابی برای علمآموزی و تولید علم، حد یقفی نمیشناسد و به دنبال فتح قلههای علمی است. دیروز اگر دانشجویان نقش بسیاری کمرنگی در پیشرفت جامعه داشتند، امروز، اما تغییر ریل کشور به سمتی که در زمره قدرتهای برتر جهان قرار بگیرد، از کارکردهای دانشجو و دانشگاه پسا انقلاب اسلامی است.
ظرفیت دانشگاههای کشور اکنون به ۵ میلیون نفر رسیده، حال آنکه که این ظرفیت در دوره پهلوی کمی بیش از ۱۰۰ هزار نفر بود. بهبیاندیگر، هر سال بهاندازه تمام ظرفیت دانشگاههای کشور طی برهه پیش از انقلاب اسلامی، به تعداد دانشجویان کشور اضافهشده است.
در برخی از استانهای کشور حتی یک دانشکده وجود نداشت، اما در حال حاضر، در بسیاری از شهرهای کوچک، یک یا چند دانشگاه وجود دارد. ضمن اینکه تعداد دانشجویان دختر در دوره ننگین پهلوی، ۲۰ درصد کل دانشجویان بود، ولی اکنون جمعیت آنها دو برابر پسران است.
همه این موارد نشان میدهد که مقدمات لازم برای سرعت بخشیدن به جهش علمی و ورود به عرصههای جدید در این حوزه آماده است.
علاوه بر این، دانشجویان باید خود را بخشی از راهحل بدانند نهبخشی از صورتمسئله تا قادر باشند برای موضوعات و مسائل کشور راهحل ارائه دهند.
اگر بیکاری را یکی از مشکلات مهم کشور بدانیم، سخن بهگزاف نگفتهایم؛ از این منظر، دانشجویان باید به مهارتآموزی روی بیاورند تا با استفاده از آن، راه برونرفت از این معضل را هموار کنند.
به همین منظور، دانشجوی جهادی و انقلابی به نحوی به کسب علم مشغول میشود که پس از پایان دوره تحصیلی، به فردی کارآفرین (نه جویای کار) تبدیل شود.
طبعاً نحوه درس خواندن و مطالعه کسی که فکر میکند پس از فارغالتحصیلی مسئولین باید به او شغلی رؤیایی بدهند، با کسی که با استفاده از مهارت و دانش خود قصد کار و تلاش دارد، متفاوت است. البته این موضوع نافی مسئولیت کارگزاران نظام برای شغل آفرینی و کارآفرینی نیست و نباید به این بهانه از زیر بار آن
شانه خالی کنند.
نکته حائز توجه دیگر اینکه دانشجویان، قشری بسیار مهم و تأثیرگذار در کشور هستند و باید متوجه باشند که به دلیل همین تأثیرگذاری است که جریانات و افرادی به دنبال سوءاستفاده از آنها هستند.
ازاینرو باید مراقبت کنند تا بازی افراد و جریانهای سیاسی را نخورند. مراقبت برای قرار نگرفتن در دام شیادان سیاسی، اما به معنای بیحوصلگی و صبور نبودن در شنیدن نظرات مخالف نیست.
دانشجوی مؤمن به ارزشها، دیدگاههای مخالف را میشنود و از شرح صدر سیاسی بالایی برخوردار است. در بزنگاهها، اسیر موج احساسات نمیشود و در مقاطعی مانند انتخابات مجلس شورای اسلامی، تحرکات جریانات سیاسی مسئلهداری که میخواهند از جنبشهای دانشجویی به نفع خود و حتی به ضرر مصالح کشور سوءاستفاده کنند را دقیقاً زیر نظر دارد.
نباید از نظر دور داشت که اکثر جمعیت دانشجویی کشور را جوانان تشکیل میدهند که قاعدتاً عدالتطلب، پرشور و پرهیجان هستند و ضروری است که این شور و هیجان عدالتخواهی را با توجه به واقعیتها جهت بدهند.
به عبارت سادهتر، دانشجوی انقلابی از افراط و تفریط به دور است و برای ترسیم و تحقق بخشیدن به آرمان عدالتطلبی، نه عجله میکند و نه گرفتار یأس و کرختی میشود. عدالت، هدفی بزرگ است که تحقق آن، نیازمند گامهای سنجیده و دقیق است و با شتابزدگی بیبرنامه و شعار و هیجان، قرابتی ندارد. ازاینرو، لزوم تصمیمگیریهای مبتنی بر مطالعات عالمانه، پیششرط هرگونه اقدام و عمل در بدنه جمعیت و جریانهای دانشجویی کشور به شمار میآید.
در کنار همه این موارد، دانشجوی پایبند به نظام و انقلاب، در تهذیب نفس و کسب معرفت دینی کوشاست و نسبت به آن، اهتمام وافری دارد. تردیدی نیست که دانشجو و دانشمند بیگانه با اخلاقیات و آداب دینی، بهتدریج به حیطه معامله علم با ثروت به هر قیمتی خواهد افتاد و به همین دلیل است که برخی را میبینیم که حاضرند دانش خود را به طمع یک زندگی مرفه، در اختیار دشمنان این مرز و بوم قرار دهند. البته که برخی بیتدبیریها و بیتوجهیها باعث فرار مغزها شده، ولی برخی از این مهاجرتها صرفاً ناشی از شیفتگی به زرق و برق غرب بوده و توجیه دیگری ندارد؛ و بالاخره اینکه دانشجوی ایرانی و انقلابی، تمدن ساز است و اعتبار و جایگاه خود را در این فرایند میشناسند. جهان از حالت تکقطبی به سمت جهان چندقطبی در حال حرکت است و دانشجویان در شکلگیری این تمدن بزرگ اسلامی و عبور موفق از پیچ تاریخی که در آن قرار داریم نقش کلیدی و بسیار حائز اهمیتی دارند؛ نقشی که ایستادن در کنار آن، درجه عیار این قشر فرهیخته را مشخص میکند.