ثمرات مقاومت فعال
قاره سبز و کاخ سفید که متحدان راهبردی یکدیگرند، قریب به دو دهه است که تصمیم گرفتهاند ابتدا با آبنبات چوبی توافق هستهای، حق ایران را بهصورت فرسایشی نابود کنند و سپس به سراغ قدرت منطقهای که توان موشکی را هم ذیل آن دیدهاند، بروند.
در این میان، فرقی میان اروپا و آمریکا و حزب جمهوریخواه و دموکرات نیست و همه آنها بر سر هدف قرار دادن مؤلفههای اقتدار کشورمان به اجماع رسیدهاند.
«جان کری» وزیر امور خارجه اسبق آمریکا در مصاحبهای که سال گذشته با یک رادیوی آمریکایی داشت بهصراحت تأکید میکند که بنا بود برای ایران یک ظرف زمانی مشخص شود تا ابعاد موشکی و منطقهای خود را متوقف کند و چنانچه در این مدت، خواسته واشنگتن برآورده نشد، برنامه دولت دموکرات، خروج از برجام بود.
انتقاد وی و همحزبیهایش به خروج ترامپ از برجام نیز نه به خاطر اصل این کار بلکه ناظر به نامناسب بودن زمان آن بود.
از طرفی، سیاست تحریمی بخش لاینفک راهبرد آمریکا علیه ایران در غرب به شمار میآید و تغییر و تبدیلی برای آن وجود ندارد.
«استراتژی تحریم»، نه امروز، بلکه حتی در زمان مذاکرات و روز اول اجرای برجام نیز در جریان بود.
با این حال، دو رویکرد در کشور وجود داشت. اول اینکه عدهای، مذاکره را راهحل پایان تحریمها عنوان میکردند و استدلال آنها در روزهای گفتگوهای هستهای این بود که نباید به تحریمها توجه کرد.
بهمحض اینکه ایران، اجرای برجام و همکاری همهجانبه را آغاز کند، تحریمها برداشته میشود، چون سابقهای منفی در ذهن آمریکا و اروپا از ایران وجود دارد.
برخی مقامات کشورمان نیز وعده دادند که همه تحریمها بلافاصله بعد از اجرای توافق هستهای برداشته خواهد شد.
در مقابل، عدهای که برچسب «دلواپس» خوردند و از میان متفکرین و دلسوزان انقلاب اسلامی بودند، با تذکر رهنمودهای مقام معظم رهبری و تجربه بدعهدیهای آمریکا، اعتماد به کاخ سفید را اشتباه دانسته و خواستار احتیاط در نحوه تعامل با اروپا و آمریکا بودند.
برداشتن گامهای متناظر و عدم تعجیل در انجام همه پیشپرداختها یکی از این موارد به شمار میآمد که به آن توجهی نشد.
افزون بر این، پالسهای اشتباهی که از داخل به نام «باز کردن فضا» به آنها ارسال شد هم نقش بسزایی در این توهم یانکیها داشت که هر گام مخالفی بردارند، جمهوری اسلامی از برجام خارج نخواهد شد، چراکه برای ترسیم چهرهای متفاوت از خود در جهان، به آن احتیاج دارد!
بعد از اجرای تمام و کامل توافق هستهای از سوی ایران، بر اساس تقسیم کاری که صورت گرفت، آمریکا از برجام خارج شد تا بتواند تحریمهای جدیدتر و گستردهتری اعمال کند و مأموریت اروپا نیز بهاینترتیب تعریف شد که برای پوسته و ظاهر آن، وعدههای تو خالی با سررسید بلندمدت و حتی نامعلوم بدهد.
ساز و کار مالی «اینستکس» دقیقاً در همین راستا ارائه شد، چراکه این ساز و کار، تنها برای خرید اقلام غیرتحریمی یا همان معامله «نفت در برابر غذا» و شمول آن از تعهدات ۱۱ گانه اروپا ذیل برجام، بسیار پائینتر بود.
با اقدام جمهوری اسلامی در کاهش تعهدات برجامی بهمنظور ایجاد هزینه برای غرب، اروپا وادار به عکسالعمل شد تا مانع ادامه این مسیر توسط ایران شود و در عمل، محدودیتهایی را برای کشورمان ایجاد کند.
یک مقام اروپایی در این راستا و در گفتگو با خبرگزاری آمریکایی آسوشیتدپرس تهدید کرده بود که اگر ایران کاهش پلکانی تعهدات خود را ذیل توافق هستهای متوقف نکند، احتمال کلید خوردن «مکانیسم ماشه» وجود دارد.
این مکانیسم، یکی از راهکارهایی بود که ایران را برای پذیرش هر نوع شرط غرب برای عدم بازگشت تحریمها ملزم میکند.
علاوه بر این، «امانوئل مکرون» رئیسجمهور فرانسه، «آنگلا مرکل» صدر اعظم آلمان و نخستوزیر فعلی و پیشین انگلیس بهعنوان رهبران تروئیکای اروپایی، شمشیر را از رو بسته و مدعی شدهاند که عدول مشروع ایران که طبق بندهای ۲۶ و ۳۶ برجام بوده، فاقد وجاهت و غیرقابلپذیرش است.
این فاز تقابلی اروپا علیه ایران، مدتها در جریان، اما پنهان و بنا بود که مرحلهبهمرحله انجام شود.
حالا که جمهوری اسلامی بر استیفای حقوق خود پافشاری میکند و به گفته معاون سیاسی وزیر امور خارجه کشورمان، بخاطر پایبندی به «برنامه اقدام جامع مشترک» تحریم میشویم، این مخالفت، نمود بیشتری پیدا کرده است.
از طرفی، مسلم است که بروکسل و واشنگتن تا زمانی که به توانایی علمی و عملی ایران واقف نشوند، دست از فشار برنخواهند داشت؛ همانگونه که از حمله نظامی به جمهوری اسلامی به دلیل توانمندیهای بالای کشورمان در این حوزه کاملاً ناامید شدهاند.
کمتر از یک دهه پیش، زمانی که کشورمان به اورانیوم ۲۰ درصد برای ادامه فعالیت راکتور تحقیقاتی تهران نیاز داشت، اروپا و آمریکا در جریان گفت و گوهای هستهای، امتیازات بیشتری را خواستار شدند، حال آنکه کاربری این مرکز، صرفاً تحقیقاتی بود. با همت شهید شهریاری، جمهوری اسلامی به این سطح پیشرفته از تولید اورانیوم دست یافت و غرب را به این باور رساند که دانش هستهای در ایران، کاملاً بومی شده و فکر حمله به تاسیسات کشورمان، هیچچیز را عوض نمیکند.
برخی دستاندرکاران پیشین و کارشناسان غربی نیز به این حقیقت اذعان کردند که جمهوری اسلامی یک قدرت هستهای است و باید آن را به رسمیت شناخت.
جمهوری اسلامی افزون بر این، قدرت نظامی و منطقهای خود را در چارچوب یک سیاست مشخص، بهعنوان دو ضلع از مثلث اقتدار خود قرار داده و به همین دلیل است که اروپا، اصرار فراوانی بر گفت و گو و مذاکره دارد، چون همه راهها را برای متوقف کردن «مقاومت فعال» ایران آزموده و با شکست مواجه شده است.
ارزیابیهای جامع غرب این است که باید دست پیش را بگیرند و باب گفتگو را به هر ترتیب ممکن باز کنند.
هر چه این فرایند طولانیتر شود، به نفع آنهاست و تلاش میکنند که به شکل بسیار محدود و قطرهچکانی، بهاصطلاح به ایران امتیاز دهند.
آخرین مورد، به پیوستن ۶ کشور اروپایی به ساز و کار اینستکس بازمیگردد که موجب شده فرانسه استدلال کند، چون این تعداد کشور به اینستکس پیوستهاند، ایران نیز باید به تعهدات گذشته خود بازگردد.
این در حالی است که اگر ۲۲ عضو دیگر اتحادیه اروپا و حدود ۱۸۰ کشور دیگر جهان نیز به آن بپیوندند، تا زمانی که خواستههای مشروع ایران برآورده نشود، الحاق صوری چند کشور، ابداً امتیازی محسوب نمیشود و حق ایران برای مواجهه با عهدشکنیهای مداوم و مستمر با توسل به مقاومت، محفوظ است.
- بیشتربخوانید:
- «بیبیسی» اتاق جنگ اغتشاشات
: انتشار مطالب و اخبار تحلیلی سایر رسانههای داخلی و خارجی لزوماً به معنای تایید محتوای آن نیست و صرفاً جهت اطلاع کاربران از فضای رسانهای منتشر میشود.