بازخوانی یک "عقبنشینی تاریخی" در برابر جمهوری اسلامی/ چرا برای "غنیسازی" در خاک کشورمان جنگیدیم؟
خبرگزاری میزان: غرب به رهبری آمریکا، با آغاز یک روند 15 ساله، با طرح بهانههای بیپایان، تحمیل تحریمهای بیسابقه در تاریخ، به شهادت رساندن دانشمندان کشورمان و دهها اقدام خرابکارانه دیگر، یک هدف اصلی را دنبال میکرد: تسلیم ایران از اصرار بر غنیسازی در خاک خود! هدفی که هیچ گاه به آن نرسید.
به گزارش ، اواخر سال گذشته، انتشار خبری از سوی سازمان انرژی اتمی امارات، توجه افکار عمومی و صاحب نظران مسائل سیاسی خاورمیانه را به خود جلب کرد؛ اولین راکتور هسته ای امارات در سال 2017 رسما آغاز به کار خواهد کرد.
مقامات اماراتی در آن زمان، تولید برق برای پاسخ به نیازهای روزافزون شهروندان اماراتی را هدف اصلی این پروژه اعلام کردند.
پشتیبانی اقتصادی و ایجاد فرصتهای شغلی نیز از دیگر اهداف اعلام شده از سوی مقامات امارات برای تشکیل نیروگاههای هستهای در این شیخنشین بود.
تمام اینها در حالی است که برنامه هستهای کشورمان، که کاملا و دارای اهداف صلحآمیز بوده است بارها از سوی کشورهای غربی و در راس آنها آمریکا، با مخالفت جدی روبرو شده است تا جایی که به نظر میرسد این کشورها به هیچ وجه مایل به پذیرش میهمانی جدید در باشگاه هستهایها نیستند.
اما در کمال ناباوری اذهان عمومی، این تصمیم شیوخ امارات به طور عمومی مورد پذیرش غرب قرار گرفت.
تعجب جامعه جهانی از برخورد دوگانه غرب با شکلگیری پایگاههای هستهای در خاورمیانه، کار را به جایی رساند که مقامات اماراتی ناچار به برگزاری "کنفرانس بینالمللی مبارزه با تروریسم هستهای" در 29 ژوئن 2009 در ابوظبی شدند و طی آن تلاش رسانهای گستردهای را برای رفع نگرانیهای غرب و مخصوصا آمریکا انجام دادند.
آمانو در حال بازدید از نیروگاه هستهای ابوظبی
مقامات اماراتی طی این کنفرانس با طرح مسئله نیاز جدی امارات به انرژی هستهای برای "توسعه پایدار"، تاکید کرده بودند کشورشان تمام استانداردهای بینالمللی و قوانین موجود از جمله NPT را در این زمینه رعایت خواهد کرد.
البته هماهنگی و تعامل آمریکا با این "شیخ نشین کوچک" برای دستیابی به انرژی هستهای به این اندازه نیز محدود نماند، بلکه امضای قرارداد توسعه همکاریهای هستهای به ارزش 100 میلیون دلار، این روابط دوجانبه به ظاهر مثبت را وارد فاز جدیدی کرد.
سئوالی که پس از بررسی این تحولات معنادار به ذهن متبادر میشود این است که علت واقعی این نوع از تعامل و حتی کمک آمریکا به امارات در مقابل کارشکنیهای بیسابقه این کشور علیه جمهوری اسلامی ایران (تحریمهای اقتصادی گسترده، خرابکاری در تاسیسات هستهای از طریق ویروس، ترور دانشمندان کشورمان و...) چیست؟
با نگاهی به سند چشم انداز سیاسی برای ارزیابی پیشرفت برنامه هستهای امارات که در آوریل 2009 تدوین شده است به روشنی میتوان به پاسخ این سئوال دست یافت:
با نگاهی به سند چشم انداز سیاسی برای ارزیابی پیشرفت برنامه هستهای امارات که در آوریل 2009 تدوین شده است به روشنی میتوان به پاسخ این سئوال دست یافت:
در بخشی از این سند به طور قابل توجهی ذکر شده است "هر برنامه هستهای در امارات بر دو محور صلحآمیز بودن و منع گسترش سلاحهای اتمی و همچنین عدم غنیسازی اورانیوم و عدم بازفرآوری سوخت هستهای در خاک این کشور استوار شده است".
در همین زمینه؛ دولت امارات در اکتبر 2009 قانونی را تصویب کرد که شامل منع توسعه، ساخت و ساز و بهرهبرداری از هرگونه امکانات برای بازفرآوری سوخت مصرف شده میشود.
براساس آنچه در این قانون آمده است، امارات هیچگونه حق غنی سازی در داخل خاک کشور خود را ندارد، قانونی که به خودی خود نشان دهنده عدم استقلال اماراتی ها در امر موضوع هستهای است، چرا که عامل صنعت هسته ای در این کشور، آمریکاییها هستند و اماراتی ها هیچگونه اختیاری در این موضوع ندارند.
در واقع فناوری هستهای شبه جزیره امارات، کالایی وارادتی است، چرا که هیچ کدام از اجزای صنعت هستهای این کشور شیخ نشین، بومی نیست، هیچ دانشمند اماراتی در این امر فعالیت نمیکند و در واقع دانش هسته ای امارات غیر بومی است.
با نگاهی به راکتور هستهای امارات، متوجه میشویم منبع درآمدی برای آمریکاییها خواهد شد و واشنگتن اختیار حق هرگونه دست اندازی به این فناوری را دارا است و اماراتی ها مطیع اوامر کاخ سفید هستند.
این در حالی است که صنعت هسته ای ایران، یک فناوری کاملا بومی سازی بوده و پیشرفت های هسته ای کشور مدیون مجاهدت ها، تلاش ها و حاصل خون شهدای دانشمندی بوده که در این راه ریخته شده است. امروزه حق غنی سازی داخل ایران توسط قدرت های جهانی به رسمیت شناخته شده و هیچ ابرقدرتی از جمله آمریکا حق اظهار نظر در این زمینه را ندارند.
به اذعان باراک اوباما، رئیس جمهور آمریکا، از سال 1385 و در پی ارجاع پرونده هستهای کشورمان به شورای امنیت سازمان ملل، سنگینترین تحریمهای ظالمانه علیه ایران از سوی غرب اعمال شده است.
در واقع فناوری هستهای شبه جزیره امارات، کالایی وارادتی است، چرا که هیچ کدام از اجزای صنعت هستهای این کشور شیخ نشین، بومی نیست، هیچ دانشمند اماراتی در این امر فعالیت نمیکند و در واقع دانش هسته ای امارات غیر بومی است.
با نگاهی به راکتور هستهای امارات، متوجه میشویم منبع درآمدی برای آمریکاییها خواهد شد و واشنگتن اختیار حق هرگونه دست اندازی به این فناوری را دارا است و اماراتی ها مطیع اوامر کاخ سفید هستند.
این در حالی است که صنعت هسته ای ایران، یک فناوری کاملا بومی سازی بوده و پیشرفت های هسته ای کشور مدیون مجاهدت ها، تلاش ها و حاصل خون شهدای دانشمندی بوده که در این راه ریخته شده است. امروزه حق غنی سازی داخل ایران توسط قدرت های جهانی به رسمیت شناخته شده و هیچ ابرقدرتی از جمله آمریکا حق اظهار نظر در این زمینه را ندارند.
به اذعان باراک اوباما، رئیس جمهور آمریکا، از سال 1385 و در پی ارجاع پرونده هستهای کشورمان به شورای امنیت سازمان ملل، سنگینترین تحریمهای ظالمانه علیه ایران از سوی غرب اعمال شده است.
تصویری تاریخی از امضای تحریمهای ظالمانه توسط اوباما علیه ایران
این تحریمها به طور کلی شامل تحریمهای چندجانبه شورای امنیت، اتحادیه اروپا، دولت و کنگره آمریکا میشوند.
اما علت اصلی در ورای تمام این تحریمهای ظالمانه، چه بود؟ آیا ایران فعالیت مخفی اتمی داشت و به هیچ وجه حاضر به حضور بازرسان در سایتهای هستهای خود نبود؟ آیا ایران سابقه استفاده غیر صلح آمیز از سلاحهای هستهای و یا دیگر انواع کشتار جمعی داشت؟
با اندکی تامل و صرف نظر از جوسازی های غولهای رسانهای غرب، به این نتیجه میرسیم که پاسخ تمام سئوالات فوق منفی است.
برای توضیح این مطلب، بازخوانی مواضع کشورمان در ابتدای شکلگیری چالش هستهای خالی از لطف نیست:
جمهوری اسلامی ایران در 29 مهر سال 1382 (21 اکتبر 2003) در نشست مشترک وزرای خارجه سه کشور اروپایی با هیئت ایرانی در تهران (که به نشست و بیانیه سعدآباد مشهور شد) طی بیانیهای اعلام کرد :ایران برای بازدید بازرسان آژانس انرژی اتمی از تأسیسات اتمی خود اعلام همکاری کرد و گازدهی در سانتریفیوژهای نظنر را در راستای راستیآزمایی و اثبات صلحآمیز بودن فعالیت هستهای ایران، بصورت داوطلبانه و برای مدت محدود تعلیق کرد.
البته این تنها بخشی از همکاری های طرف ایرانی برای رفع نگرانی(!) غرب بود.
اما در مقابل باز هم غرب قانع نشد و سرانجام پرونده هستهای کشورمان به شورای امنیت فرستاده شد.
بنابراین اتهامات تکراری غرب به هیچ وجه توجیه خوبی برای این حجم بیسابقه از دشمنی علیه یک مردم نمیتواند باشد.
در این میان، شاید بتوان گفت صادقانهترین موضع(!) را باید در سخنان افرادی همچون "ری تکیه"، عضو ارشد وقت شورای روابط خارجی آمریکا در آستانه مذاکرات آلماتی دید که به صراحت گفته بود: هیئتهای مذاکرهکننده 1+5 نباید تحت هیچ عنوان حق ایران برای غنیسازی در داخل خاک این کشور را به رسمیت بشناسند.
با ادامه روند مذاکرات هستهای، مشخص شد این سخنان تنها یک اظهار نظر فردی درباره پرونده هستهای کشورمان نبوده است بلکه بخشی از راهبرد اساسی آمریکا، نه تنها برای برخورد با ایران بلکه برای مقابله با تمام کشورهای جهان به شمار میرود.
با بررسی این راهبر اتخاذ شده از سوی آمریکا و متحدانش، میتوان به طور خلاصه آن را اینگونه بیان کرد: کشوری که خواهان غنیسازی در خاک خود است، نه تنها از کمکهای ما محروم خواهد بود بلکه اصولا حق هیچ گونه فعالیت غنی سازی ندارد!
به عبارت دیگر؛ انرژی هستهای در کشورهای جهان سوم خوب است، اگر غنیسازی در خاک این کشورها رخ ندهد؛ قاعدهای که توسط جمهوری اسلامی ایران در هم شکست.
امروز و در آستانه آخرین دور مذاکرات هستهای، دیگر کمتر مقام مسئولی در غرب و حتی آمریکا، سخن از "عدم پذیرش اصل غنیسازی در ایران" مطرح میکند؛ این در حالی است که اگر توافق احتمالی هسته ای میان ایران و غرب محقق شود، کشورهای دارای این انرژی موظف هستند در مباحث بنیادی از جمله همجوشی هستهای (Fusion) و امنیت پایگاههای هستهای، تجارب علمی و عملی خود را با دانشمندان کشورمان به اشتراک بگذارند.
به عبارت دیگر، غرب به رهبری آمریکا، با آغاز یک روند 15 ساله، با طرح بهانههای بیپایان، تحمیل تحریمهای بیسابقه در تاریخ، به شهادت رساندن دانشمندان کشورمان و دهها اقدام خرابکارانه دیگر، یک هدف اصلی را دنبال میکرد: تسلیم ایران از اصرار بر غنیسازی در خاک خود! هدفی که هیچ گاه به آن نرسید.
البته ملت ایران از این سو، به سادگی این پیروزی تاریخی را به دست نیاورد، بلکه با تکیه به اقتصاد مقاومتی، از دست دادن دانشمندان و فرزندان این خاک، مجاهدتهای آشکار و پنهان شبانه روزی و اتخاذ تدبیر مناسب توانست غرب را در برابر خود به زانو درآورده و تبدیل به الگویی بیبدیل برای کشورهای منطقه و حتی جهان باشد.
در این زمینه مقام معظم رهبری با اشاره به ناکامیهای آمریکا فرمودند: یک نمونه دیگر از ضعف دشمن، قضیه هستهای ایران است، امریکا و کشورهای استعمارگر اروپایی دور هم جمع شدند تا جمهوری اسلامی ایران را در قضیه هستهای به زانو درآورند اما نتوانستند و در آینده نیز نخواهند توانست.
سیاوش فلاح پور
ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *